آنگاه که حقیقت را یافتم

فهرست کتاب

۵- آیت الله العظمی محمد محمدصادق صدر

۵- آیت الله العظمی محمد محمدصادق صدر

اما محمد صدر سخنان عجیب‌تری می‌گوید.

او صبر امام حسین را با صبر پیامبران الهی و آن دسته از انبیا که به خاطر بردباری در راه دعوت به سوی خدا و پیروزی در آزمایش‌های الهی لقب اولوالعزم یافته‌اند مقایسه می‌کند.

این مقایسه به حدی می‌رسد که موی بر اندام یکتاپرستان راست می‌کند: آن‌جا که محمد صدر با چنان روش زننده و زشتی انبیا را تحقیر می‌کند که هیچ توضیحی نمی‌توان برای آن داشت جز اینکه صریحاً پیامبران و فرشتگان را مسخره می‌کند.

در خطبه‌های منتشر شده‌اش می‌گوید: صبر حسین÷از صبر آدم÷بیشتر بود، در قرآن آمده است:

﴿وَعَصَىٰٓ ءَادَمُ رَبَّهُۥ فَغَوَىٰ١٢١ ثُمَّ ٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُۥ فَتَابَ عَلَيۡهِ وَهَدَىٰ١٢٢[طه: ۱۲۱-۱۲۲].

«بدین نحو آدم از فرمان پروردارش سرپیچی کرد و گمراه شد [و این واقعه پیش از نبوت او بود.] سپس پروردگارش او را [برای پیامبری] برگزید و توبه‌اش را پذیرفت و [به سوی اعتذار و استغفار] رهنمودش کرد.»

امام حسین÷از حضرت نوح÷که از پیامبران اولوالعزم بود بیشتر شکیبایی داشت. خداوند درباره نوح می‌فرماید:

﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوۡتُ قَوۡمِي لَيۡلٗا وَنَهَارٗا٥ فَلَمۡ يَزِدۡهُمۡ دُعَآءِيٓ إِلَّا فِرَارٗا٦ وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوۡتُهُمۡ لِتَغۡفِرَ لَهُمۡ جَعَلُوٓاْ أَصَٰبِعَهُمۡ فِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَٱسۡتَغۡشَوۡاْ ثِيَابَهُمۡ وَأَصَرُّواْ وَٱسۡتَكۡبَرُواْ ٱسۡتِكۡبَارٗا٧[نوح: ۵-۷].

«نوح گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب و روز [به سوی ایمان به تو] فراخوانده‌ام. اما دعوت و فرا خواندنم تنها بر گریز ایشان افزود! من هر زمان که ایشان را دعوت کرده‌ام تا [ایمان بیاورند و] تو آنان را بیامرزی، انگشت‌های خود را به گوش‌هایشان فرو کرده‌اند [تا ندای حق را نشوند] و جامه‌های‌شان را بر سر کشیده‌اند [تا قیافه مرا نبینند] و [در فسق و فجور و ظلم و زور بیشر فرو رفته‌اند و بر کفر] پافشاری کرده‌اند و سخت سرکشی نموده و بزرگی فروخته‌اند.»

نوح سال‌ها صبر پیشه کرد، با همه این‌ها از او انتظار می‌رفت که در برابر خدا زبان به شکایت نگشاید. اما حسین هرگز نزد خدا ابراز شکایت نکرد.

بعد می‌گوید: امام حسین÷بیشتر از ذوالنون [حضرت یونس] نیز صبر داشت، چون او (یونس) نتوانست چند سالی بیشتر صبر پیشه کند، و از آن جامعه‌ای که طبق روایت مکلف به دعوت و پیامبری در آن بود فرار کرد:

﴿وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَيۡهِ فَنَادَىٰ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ٨٧[الأنبياء: ۸۷].

«[یاد کن داستان‌ یونس ملقب به] ذوالنون را در آن هنگام که [بر قوم نافرمان خود خشم گرفت و ایشان را به عذاب خدا تهدید کرد و بدون دریافت پیام آسمانی، از میانشان] خشمناک بیرون رفت و گمان برد که [با زندانی کردن و دیگر چیزها] بر او سخت و تنگ نمی‌گیریم [سوار کشتی شد و کشتی به تلاطم افتاد و به قید قرعه مسافران وکشتی‌بانان او را به دریا انداختند و نهنگی او را بلعید.] در میان تاریکی‌های [سه‌گانۀ شب و دریا و شکم نهنگ] فریاد بر آورد که [کریما و رحیما!] پروردگاری جز تو نیست و تو پاک و منزهی. [از هر گونه کم و کاستی و فراتر از هر آن چیزی هستی که نسبت به تو بر دلمان می‌گذرد و تصور می‌کنیم. خداوندا بر اثر مبادرت به کوچ بدون اجازه حضرت باری] من از جمله ستمکاران شده‌ام [مرا دریاب!.]»

فرشته‌ها به حضرت مریم (سلام الله علیها) مژده عیسی÷و ولادت او را دادند. با وجود این آن را دشوار دانست و ساکت شد تا این که آن امر واقعیت پیدا کرد:

﴿قَالَتۡ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَٰمٞ وَلَمۡ يَمۡسَسۡنِي بَشَرٞ وَلَمۡ أَكُ بَغِيّٗا٢٠ قَالَ كَذَٰلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٞۖ وَلِنَجۡعَلَهُۥٓ ءَايَةٗ لِّلنَّاسِ وَرَحۡمَةٗ مِّنَّاۚ وَكَانَ أَمۡرٗا مَّقۡضِيّٗا٢١[مريم: ۲۰-۲۱].

«[مریم] گفت: چگونه پسری خواهم داشت در حالی که انسانی [از راه حلال] با من نزدیکی نکرده است و زناکار هم نبوده‌ام؟! [جبرئیل] گفت: همانگونه است [که بیان داشتی. اما] پروردگار تو گفته است این [کار، یعنی دادن فرزند بدون پدر] برای من آسان است. [انجام این امر] به خاطر آن است که [می‌خواهم] او را معجزه‌ای برای مردمان کنیم، و [وی را برای بندگان مخلص] رحمتی از سوی خود سازیم. دیگر کار انجام یافته است [و جایی برای بحث و گفتگو نمانده است.]»

خداوند با وجود تو این کار را مقدر کرد! و به اختیار تو نبود بلکه به اختیار پروردگار صورت گرفت. چرا به آنچه شایسته نیست زبان می‌گشایی؟! آیا حتی یکی از معصومین هم چیز ناشایستی گفت؟ حتی با تیزبینی هم چنین چیزی نمی‌توان یافت.

خداوند درباره زکریا می‌فرماید:

﴿فَنَادَتۡهُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَهُوَ قَآئِمٞ يُصَلِّي فِي ٱلۡمِحۡرَابِ أَنَّ ٱللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحۡيَىٰ مُصَدِّقَۢا بِكَلِمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَسَيِّدٗا وَحَصُورٗا وَنَبِيّٗا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِينَ٣٩ قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَٰمٞ وَقَدۡ بَلَغَنِيَ ٱلۡكِبَرُ وَٱمۡرَأَتِي عَاقِرٞۖ قَالَ كَذَٰلِكَ ٱللَّهُ يَفۡعَلُ مَا يَشَآءُ٤٠[آل عمران: ۳۹-۴۰].

«پس [خداوند دعای او را پذیرفت و] در حالی که در عبادتگاه به نیایش ایستاده بود، فرشتگان او را ندا در دادند که خداوند تو را به یحیی مژده می‌دهد، و او تصدیق کننده کلمه خدا [یعنی عیسی، چون با کلمه (کُن) پدید آمده است] و پیشوا و بر کنار از هوس‌های سرکش، و پیامبری از [تبار] صالحان خواهد بود. [با رسیدن این مژده، زکریا متحیرانه و مضطربانه کیفیت وقوع این امر خارق العاده را جویا شد و] گفت: پروردگارا! چگونه فرزندی مرا خواهد بود، در حالی که پیری به سراغ من آمده است و همسرم نازاست؟ [خداوند توسط فرشتگان بدو] فرمود: همین طور است، خداوند هر کاری را بخواهد انجام می‌دهد.»

فرشته‌ها رو در رو با او صحبت می‌کنند با وجود این علت‌های طبیعی او را متأثر می‌کنند و اهمیت این علت‌ها این امر را در نظرش مشکل جلوه می‌نماید به همین خاطر جلوی فرشته‌ها زبان به اعتراض می‌گشاید. [۱۳۹]

محمد صدر این طور در مورد پیامبر الهی و حضرت مریم صحبت می‌کند. مهم این است که امام حسین از همه بزرگتر است و بس، حتی اگر منجر به لطمه‌زدن به شخصیت پیامبران شود و به انتقاد و کاستن از شأن پیامبران و بی‌شرمی در حرف زدن درباره آنان بینجامد.

اما مثل اینکه محمد صدر خود را با تقواتر و پرهیزکارتر از فرشتگان می‌داند. بعد از اینکه در خطبه‌اش می‌گوید حسین بیشتر از فرشته‌ها صبور بود این آیه را ذکر کرده است:

﴿وَإِذۡ قَالَ رَبُّكَ لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٞ فِي ٱلۡأَرۡضِ خَلِيفَةٗۖ٣٠[البقرة: ۳۰].

«زمانی [را یادآوری کن] که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی بیافرینم.»

فرشتگان زبان باز کردند و گفتند که این حرف پسندیده‌ای از شما نیست. آیا از کسی شنیده‌ای که چنین حرفی به خدا بزند؟ پناه بر خدا!! [۱۴۰]

آیت العظمی محمد صدر به همه این‌ها نیز بسنده نمی‌کند بلکه مقایسه‌ای بین مرقد امام علی و کعبه شریف انجام داده و می‌گوید: (خیلی اتفاق می‌افتد که برای مؤمنین آگاه این سؤال پیش می‌آید که کعبه بزرگتر است یا حرم امیرالمؤمنین÷؟ من می‌گویم: حرم امیرالمؤمنین. هر جوابی که داری بده، نه تنها حرم بلکه مصلی و محل سکونت امیرالمؤمنین نیز از کعبه بزرگترند، خدایا امام علی عجب دوستیی با کعبه دارد؟ اما با امیرالمؤمنین دوستی دارد ولیّ بر حق خداست. فقط همین؟ نه بلکه بیشتر از این‌ها.) [۱۴۱]

[۱۳۹] منبر الصدر، ص ۴۴-۴۶. [۱۴۰] می‌گویم: بلکه شنیده‌ایم که کسی از پیامبران، حضرت مریم و فرشته‌ها انتقاد می‌کند و در عین حال ادعا می‌کند که مسلمان و تابع اهل بیت است! اما فرشتگان که آقای صدر حق آن‌ها را نمی‌شناسند، بندگانی هستند که خداوند در مورد آن‌ها فرموده است: ﴿عِبَادٞ مُّكۡرَمُونَ٢٦لَا يَسۡبِقُونَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ وَهُم بِأَمۡرِهِۦ يَعۡمَلُونَ٢٧[الأنبياء: ۲۶-۲۷]. «بندگان گرامی و محترمی هستند [که به هیچ وجه از طاعت وعبادت و اجرای فرمان یزدان سرپیچی نمی‌کنند] آنان [آنقدر مودب و فرمانبردار یزدانند که هرگز] در سخن گفتن بر او پیشی نمی‌‌گیرند، و تنها به فرمان او کار می‌کنند [نه به فرمان کس دیگری.]» شیخ طوسی از علمای بزرگ اثنی عشری در کتاب تفسیرش (تبیان، ج ۱، ص ۱۳۲) می‌گوید: «فرشته‌ها گفتند: ای پروردگار ما! آیا کسی را در زمین قرار می‌دهی که فساد می‌کند و خونها می‌ریزد؟ البته به عنوان کسب اطلاع و استعلام از روی مصلحت و حکمت نه از روی انکار. مثل اینکه آن‌ها چنین گفته‌اند: اگر وضع آدم چنین است که ما فکر کرده‌ایم پس ما را از حکمت آن آگاه فرمایید! بعضی نیز گفته‌اند: خداوند به فرشتگان اجازه داد که در این مورد از او سؤال کنند و آگاه کردن آن‌ها نیز از طرف خدا به خاطر تثبیت و رسوخ این مطلب در نفوس فرشتگان است که فقط خدا علم غیب می‌داند. مثل اینکه فرشتگان گفته‌اند: آیا قومی را در زمین می‌آفرینی که خونریزی می‌کنند و به نافرمانی می‌پردازند در حالی که اگر فهمیدند تو آن‌ها را آفریده‌ای سزاوار این است که همانند ما به تسبیح و تقدیس تو بپردازند؟ و آن‌ها این حرف را نزدند مگر به خاطر اینکه خدا به آن‌ها اجازه داد، چونکه برای آن‌ها درست نیست بدون اجازه یا دستور سؤالی بپرسند به این علت که خدا می‌فرماید: ﴿وَيَفۡعَلُونَ مَا يُؤۡمَرُونَ[النحل: ۵۰]. «و انجام می‌دهند آنچه را که به آن‌ها دستور داده می‌شود.» [۱۴۱] منبر الصدر، ص ۱۴.