قرآن و عقیده امامت از دیدگاه شیعیان امامیه
هر کس در کلام خدا، که عقل و شعور انسان به وسیله نور آن هدایت میشود تفکر کند، درمییابد که ایمان به خاتمیت پیامبر جهدف از امامت را چه در حیات و چه بعد از وفات ایشان حاصل میکند.
کسی که ایمان دارد به اینکه حضرت محمد جپیامبر بر حق خدا بوده و اطاعتش واجب است، اگر گفته شود که این فرد وارد بهشت میشود، پس نیازی به مسأله امامت ندارد و جز پیروی از پیامبر چیزی بر او لازم نیست. اما اگر فرض بر این باشد که او جز با تبعیت و پیروی از امام داخل بهشت نمیشود، این فرض مخالف آیات قرآن است. زیرا خداوند در جای جای قرآن، بهشت را برای کسانی که از خدا و پیامبرش اطاعت میکنند واجب کرده است و داخل شدن به بهشت را به ایمان و یا اطاعت از امام مشروط نکرده است؛ مانند این آیه که خداوند میفرماید:
﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّۧنَ وَٱلصِّدِّيقِينَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِينَۚ وَحَسُنَ أُوْلَٰٓئِكَ رَفِيقٗا٦٩﴾[النساء: ۶۹].
«و کسی که از خدا و پیامبر [با تسلیم در برابر فرمان آنان و رضا به حکم ایشان] اطاعت کند، او [در روز رستاخیز به بهشت رود و همراه و] همنشین کسانی خواهد بود که [مقربان درگاهند و] خداوند بدیشان نعمت [هدایت داده است و مشمول الطاف خود نموده است و بزرگواری خویش را بر آنان تمام کرده است، آن مقربانی که او همدمشان خواهد بود، عبارتند] از پیامبران و راستروان [در راستگویانی که پیامبران را تصدیق کردند و بر راه آنان رفتند] و شهیدان [یعنی آنان که خود را درراه خدا فدا کردند] و شایستگان [یعنی سایر بندگانی که درون و بیرونشان به زیور طاعت و عبادت آراسته شد]، آنان چه اندازه دوستان خوبی هستند!»
همچنین خداوند فرموده است:
﴿تِلۡكَ حُدُودُ ٱللَّهِۚ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ يُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ وَذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٣﴾[النساء: ۱۳] [۱۸۷].
«هر کس از خدا و پیامبرش [در آنچه بدان دستور دادهاند] اطاعت کند خدا او را به باغهای [بهشت] وارد میکند که در آنها رود بارها روان است و [چنین کسانی] جاودانه در آن میمانند و این پیروزی بزرگی است.»
اگر امامت همان طور که روایات شیعه میگویند، یکی از اصول ایمان بود که خداوند عمل بندگان را بدون آن قبول نمیکند، خداوند امامت را در این آیات یادآور شده و بر آن تأکید میکرد. زیرا خداوند میداند که بعدها درباره آن اختلاف به وجود میآید. البته من فکر نمیکنم کسی بگوید که مسأله امامت در ضمن آیههایی که در مورد اطاعت خدا و پیامبر آمده است ذکر شده است. به خاطر اینکه این تفسیر، تفسیری خودسرانه و منحرف است. بلکه برای بطلان این برداشت، کافی است بگوییم که اطاعت از پیامبر جهمان اطاعت خداست. اما خداوند در آیه اطاعت از پیامبر جرا زیر مجموعه اطاعت از خودش قرار نداد و بس. بلکه آن را به تنهایی ذکر کرده و به عنوان یک رکن اساسی در دین اسلام معرفی میکند. اطاعت از خدا و پیامبر ج، به خاطر اینکه پیامبر جمستقیما از طرف خدا پیام آورده و فرمانبرداری از او فرمانبرداری از خداست، لازم است. اطاعت از پیامبر به عنوان شرطی برای وارد شدن به بهشت، بعد از ذکر اطاعت از خدا به تنهایی و مستقلاً ذکر شود و زمانی که تبلیغ مستقیم از طرف خدا برای هیچ کس غیر از پیامبر ثابت نشده است، خداوند رستگاری و رسیدن به بهشت را فقط به فرمانبرداری و اطاعت از پیامبر مشروط کرده است. یک دلیل محکم و قرآنی دیگر وجود دارد که هیچ راهی برای شک و تردید باقی نمیگذارد، خداوند میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا٥٩﴾[النساء: ۵۹].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! از خدا [با پیروی از قرآن] و از پیامبر [خدا محمد مصطفی با تمسک به سنت او] اطاعت کنید، و از کارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداری نمایید [مادام که دادگر و حقگرا بوده و مجری احکام شریعت اسلام باشند] و اگر در چیزی اختلاف داشتید [و در امری از امور کشمکش پیدا کردید] آن را به خدا [با عرضه به قرآن] و پیامبر او [با رجوع به سنت نبوی] برگردانید.»
خداوند به مؤمنان دستور داده تا از فرمان خدا، پیامبر و فرماندهان خود پیروی کنند، اما در هنگام اختلاف و کشمکش، آن را به خدا و پیامبرش بازگردانید، نه کاردار و فرمانده خود. زیرا خداوند خودش پروردگار توانا و پیامبر نیز پیامرسان مستقیم از طرف خداوند است که معصوم بوده و هنگام اختلاف و تنازع در بیان حق هیچ وقت به خطا نمیرود. اما حاکمان و دارندگان قدرت معصوم نیستند. در غیر این صورت دستور میداد به آنها نیز رجوع کرد. خداوند در این آیه روشن کرد که آنها نیز مثل بقیه مردم در اختلاف به کتاب خدا و سنت پیامبر رجوع میکنند. گاهی نیز اتفاق میافتد که با دیگری اختلاف پیدا میکنند و هنگامی که به قرآن و سنت رجوع میکنند معلوم میشود و حق با طرف مقابل است.
کسانی که با استفاده از این آیه به عقیده امامت استدلال میکنند چه جوابی دارند؟ چرا عمداً آیه را دو تکه کرده، هنگام استدلال با آن، بخش اول را ذکر میکنند، که به فرمانبرداری از خدا و پیامبر و حاکم و صاحب قدرت که قرآن از آن به عنوان (اولی الامر) نام میبرد، دستور داده است، اما قسمت بعدی که عقیدهشان را باطل میسازد، عمداً و از روی قصد ترک میکنند؟
[۱۸۷] منهاج السنة النبویة، ج ۱، ص ۸۷، با تصرف.