آنگاه که حقیقت را یافتم

فهرست کتاب

دوست‌داشتن اهل بیت ...

دوست‌داشتن اهل بیت ...

اگر اختلاف بین اهل تسنن و تشیع اختلافی بود، از میان گروهی که اهل بیت را دوست دارند و گروهی که با اهل بیت دشمنی و از آن‌ها نفرت دارند و حق آن‌ها را به جا نمی‌آورند، از همان روز اول شیعه می‌شدم.

اگر برایم روشن می‌شد که در طول این سی سال زندگی‌ام راه و مسیر را اشتباه پیموده‌ام، حاضر بودم که این مدت را فراموش و به جای آن زندگی دیگری را شروع کنم.

ولی اختلاف حقیقی بین اهل تسنن و تشیع به این سادگی نیست.

علمای شیعه می‌دانند اکثر احادیثی که آن‌ها برای رفعت درجه و مقام اهل بیت به آن استناد می‌کنند، احادیثی هستند که اهل سنت آن‌ها را روایت می‌کنند، نیز می‌دانند که اهل سنت چقدر مقام اهل بیت را بزرگ می‌شمارند و برای حفظ فضایل آنان چقدر اهمیت قائلند، حتی احادیث نبوی که درباره مناقب و فضایل اهل بیت است، نخست توسط بخاری در مستندترین کتاب‌های حدیث و بعد در کتاب‌هایی که از لحاظ سندی در مراحل بعدی قرار دارند ثبت و ضبط شده است.

کسی که کتاب‌هایی مثل صحیح بخاری و مسلم و یا جامع ترمذی را نگاه بکند حتماً فصولی را می‌بیند که بعضی از آن‌ها در فضایل علی بن ابیطالب، حسن، حسین یا فاطمه، عباس و پسرش عبدالله، جعفر بن ابیطالب و دیگر افراد اهل بیت نوشته شده است. این علاوه بر کتاب‌های زیادی است که اهل تسنن مخصوصاً در مورد اهل بیت نوشته‌اند مانند کتاب‌های (فضائل الحسن و الحسین) نوشته امام احمد حنبل [۳۵](۲۴۱ ه‍‌) و (خصائص أمیرالمؤمنین علی بن ابیطالب) حافظ نسائی (۳۰۳ ه‍‌) و (ذخائر العقبی في مناقب ذوی القربی) محب طبری (۶۹۴ ه‍‌) و (استجلاب ارتقاء الغُرف بحب أقرباء الرسول جوذوی الشرف) حافظ سخاوی (۹۰۲ ه‍‌) و (إحیاء المیت في فضائل أهل البیت) جلال‌الدین سیوطی (۹۱۱ ه‍‌) و (جواهر العقدین في فضل الشرفین) و (الجواهر الشفاف في فضائل الأشراف) نورالدین شریف سمهودی (۹۱۱ ه‍‌) و (درّ السحابه في مناقب القرابه والصحابه) شوکانی (۱۲۵۰ ه‍‌) و بسیاری از کتاب‌های دیگر.

به همین دلیل آیت‌الله العظمی میرزا محمدحسین مامقانی چاره‌ای جز این ندید که اعتراف کند و بگوید: «و خلاصه کلام: مقصود و هدف ما از این خاتمه روشن شدن این مسأله است که اهل سنت و جماعت اگرچه معتقد به جانشینی علی÷به جای رسول اکرم جنیستند و خلافت را از آن اهل عترت و طهارت نمی‌دانند، ولی آن‌ها تنها در این دو مسأله با شیعه اثناعشری اختلاف‌نظر دارند و به ولایت مطلق [۳۶]امیرالمؤمنین اقرار می‌کنند و به تمام فضائل و مناقب امامان معصوم اعتراف دارند. ولی این قضیه بر بیشتر مردم [شیعیان] نامفهوم و پوشیده است تا جایی که گمان می‌کنند اهل سنت فضایل ائمه‌ها را انکار می‌کنند. [۳۷]

پس چه اختلافی بین این دو جماعت وجود دارد در حالیکه هردو اهل بیت را دوست دارند و به آن‌ها محبت می‌ورزند؟!

در خلال پژوهش‌هایم درباره ابعاد اختلاف بین اهل سنت و تشیع به این نکته پی برده‌ام که مسائل زیادی وجود دارد که شیعه اثنی عشری آن‌ها را مطرح کرده‌اند و همیشه دلیلی در ایجاد شکاف بین آن‌ها و اهل سنت بوده است:

* مسأله ارتداد و برگشتن صحابه پیامبر جاز اسلام بعد از وفات رسول اکرم جو نفرین شیخین (ابوبکر و عمر)!

* مسأله معصوم‌ بودن امامان شیعه و ادعای اینکه آن‌ها از اشتباه و فراموشی مصون هستند!

* مسأله اینکه امامان شیعه ولایت تکوینی دارند و همه موجودات هستی مطیع و فرمانبردار آن‌ها هستند!

* مسأله از طرف خدا آمدن امامان و اینکه خداوند آن‌ها را [به حکومت] بر بندگان منصوب کرده همچنان که حکومت پیامبران را [بر مردم] تثبیت کرده است!

* وصف امامان اهل بیت با اوصافی که فقط شایسته خداوند هستند!

این مسائل در کنار دیگر بحث‌های عقیدتی و تاریخی که در تاریخ آمده به نحوی مستقیم در ایجاد تنفر و کینه‌ورزی میان این دو گروه نقش داشته است. به شکلی که اهل سنت و شیعیان اثنی عشری هردو یک مقصد را دارند ولی سر یک دو راهی قرار دارند که هرگز به هم دیگر نمی‌رسند.

این طرز فکر در ذهن بسیاری از شیعیان همچنان باقی است که فقط آن‌ها هستند به اهل بیت محبت دارند و ولایت آنان را قبول دارند و اهل سنت دشمنان اهل بیت هستند و از آن‌ها متنفرند، و یاد بهترین صورت آن‌ها دشمنان اهل را دوست دارند! اگر در صحت این مطالب شک و گمان داری می‌توانی کتاب علامه یوسف بحرانی (الشهاب الثاقب في معنی الناصب) را که درباره اهل سنت نوشته شده است بخوانی. او می‌گوید «خلاصه آن که چنانچه از اخبار برمی‌آید محبت اهل بیت [۳۸]یعنی اعتقاد داشتن به امامت آن‌ها و قراردادن ایشان در مرتبه و منزلت خودشان و باور به این که دورگذاشتن آن‌ها از این جایگاه و برتری‌دادن دیگران بر آن‌ها، دشمنی و تنفر از اهل بیت تلقی می‌شود و این اختلافی که میان اهل سنت و برخی از شیعیان در مورد محبت اهل بیت وجود دارد، ادعاهایی بی‌دلیل و برهان است. دلیل واضحی بر مخالفت اهل سنت با آن‌هاست.» [۳۹]

هم‌چنین نعمت‌الله جزائری در کتاب «الأنوار النعمانیه» جلد دوم صفحه ۳۰۷ می‌نویسد: در تأیید این مطالب می‌توان به این مورد اشاره کرد که امامانو شخصیت‌های برجسته اهل بیت، لفظ ناصبی [به معنای دشمن] را در مورد ابوحنیفه و امثال او بکار می‌بردند. در حالیکه ابوحنیفه کسی نبود که با اهل بیت دشمنی کند، بلکه او از آن‌ها جدایی گرفته بود ولی به آن‌ها اظهار محبت می‌کرد. هرگز به کسی برخورد نخواهید کرد که خودش در محبت دیگران غلو و افراط داشته باشد ولی از اینکه دیگران او را کم دوست داشته باشند، راضی و خشنود باشد.

لذا هر چند علمای شیعه در کتاب‌های اهل سنت تمجیدهایی درباره اهل بیت و تحسین مقام یکی از آن‌ها را بخوانند ولی این امور هیچ وقت تصور ذهنی آنان را درباره اهل سنت تغییر نمی‌دهد، هر چند که نویسنده این مطالب نیز به باور و عقیده شیعیان درباره امامت و اغتصاب آن از سوی ابوبکر، عمر و عثمان و بقیه صحابه، اعتقادی نداشته باشد!

[۳۵] تقی‌الدین ابن تیمیه در کتاب (منهاج السنة) جلد ۴ صفحه ۱۲۵ این کتاب را به او نسبت داده است. [۳۶] اگر منظور ازولایت مطلقه محبت‌کردن و یاری‌دادن و بیعت با خلافت و امامت او در دین و حقانیت امام علی در برابر دشمنانش (در جنگ صفین و جمل) باشد، قطعاً درست است، ولی اگر منظور از آن پذیرفتن غلویی مانند اعتقاد به داوری اهل بیت در دنیا و آخرت و حضور آن‌ها در هنگام مرگ و واگذاری حساب و کتاب مخلوقات به آن‌ها باشد، گزافه‌گویی محض است. [۳۷] کتاب (علم المَحَجّة) صفحه ۲۸۷ زیر عنوان (علماء العامة وقبولهم فضائل اهل البیت). [۳۸] مراد از اهل بیت امامان دوازده‌گانه (علی بن ابی‌طالب، حسن و حسین، علی بن حسین، محمد بن علی ملقب به باقر، جعفر بن محمد ملقب به صادق، موسی بن جعفر ملقب به کاظم، علی بن موسی ملقب به رضا، محمد بن علی ملقب به جواد، علی بن محمد ملقب به هادی، حسن بن علی ملقب به عسکری و محمد بن حسن ملقب به قائم، حجت و مهدی منتظر است. [۳۹] کتاب (الشهاب الثاقب في معنی الناصب) صفحه ۱۴۴.