آنگاه که حقیقت را یافتم

فهرست کتاب

محبت حضرت علی نسبت به صحابه

محبت حضرت علی نسبت به صحابه

میان انبوه عظیمی از روایات شیعه که صحابه‌ای رسول خدا جرا مورد دشنام و نفرین قرار می‌دهند، حقیقتی جلوه‌گر است که آن روایات آن را پنهان نکرده‌اند، حقیقت دوستی و محبّت علی÷نسبت به صحابه که در درون خود جای داده خاطرات و مناظر بزرگی که در کنار آنان سپری کرد. لحظه به لحظه‌ی آن و تمام حوادث مربوط به آن در مقابل دیدگان و حافظه‌اش ماندگار شده بود تماماً برخلاف شیعی است که علاقه‌ی خود را برای صحابه – به ویژه خلفای – سه‌گانه جز با کینه و نفرت ابراز نمی‌دارد، و جز با کینه‌توزی و با تقیه و حذر یا آنان برخورد نمی‌نماید و همواره در پشت سر آنان جز با بدگوئی و نفرین و انتقام حرفی بر زبانشان جاری نمی‌گردد.

همواره تصویر واقعی و درخشان ماندگار مانده و بقیه فنا و نابود می‌گردد همانا (آن تصویر درخشان) در مهمترین و مؤثق‌ترین کتاب نزد شیعه، نهج‌البلاغه متجلی می‌گردد. و آن نصوص و عبارات نهج‌البلاغه برای نابودی – و بی‌اساس‌بودن – آن همه مکتوبات مبتنی بر نفرین و دشنام صحابه و قول به ارتداد آنان کافی است.

بیائید [در این زمینه] به علی بن ابیطالب گوش دل بسپاریم که او [خود] همچنانکه صحابه را دیده و با آنان مراوده داشته است آن‌ها را برای ما به تصویر می‌کشد و می‌گوید: یاران محمد را دیده‌ام و کسی را همچون آنان ندیده‌ام، در روز پریشان و خاکی [اهل کار] بودند و در شب اهل سجود و قیام بودند، و گاهی پیشانی و گاهی صورتشان را بر خاک می‌ساییدند، و با ذکر مرگ و قیامت همچون آتش به سرخی می‌گرائیدند، و در سجده‌گاهشان همچون کاروان عزاداران سیل اشک جاری بود، و چون خدای ذکر گردد اشکشان جاری و به سینه‌شان می‌رسید، و به علت ترس از عذاب و امید ثواب همچون درخت در روز باد سخت‌وزان به لرزه می‌افتادند.

و او – (علی) همچون کسی محبوب خود را از دست داده باشد بر فراق‌شان حسرت و مرثیه نموده و می‌گوید: کجائید آن جماعتی که چون به اسلام فراخوانده شدند آن را پذیرفتند و قرآن را تلاوت نمودند و آن را به کار گرفتند، و شمشیرها را از غلافشان درآویختند و گروه‌گروه به اطراف زمین پیش تاختند، و بر اثر گریه‌ی زیاد [از ترس خدا] چشمانشان تباه و سفید شده است، شکمهایشان بر اثر روزه‌ی (زیاد) به هم چسبیده است. لب‌هایشان بر اثر دعای زیاد خشک و ضعیف شده است، رنگشان بر اثر شب‌بیداری زرد گشته است، و بر سیمایشان رنگ خاشعین [پارسایان] است، آنان [صحابه‌ی پیامبر] که [از این دنیا] رفته‌اند برادرانم‌اند، سزاوار است بر فراقشان بر دستان خود [به علت حسرت از دست‌رفتنشان] گاز گیریم.