ام المؤمنین عایشه و جنگ جمل
یکی از شیعیان در مجلسی که مرا در آن دعوت کرده بود به من گفت: تو عایشه را ستایش میکنی و طعن وزیدن نسبت به او را روا نمیداری!
گفتم: این امر چه اشکالی دارد که او براساس نص قرآن همسر پیامبر جو مادر مؤمنان است. بلکه باید بر آنان ایراد گرفت که به او طعن میورزند و نسبت به او بیاحترامی میکنند!
گفت:آیا نمیدانی او بر امام زمانش یعنی امیر المؤمنین علی÷قیام کرد؟ آیا در جنگ جمل چنین و چنان نکرد؟
به او گفتم: دلایلی که تو برای محکوم کردن ام المؤمنین عایشهسبدانها استناد میکنی خود دلیلی بر محکومیت تو هستند.
من در اینجا نمیخواهم صحت یا عدم صحت خروج ام المؤمنین عایشهسبه عراق را به همراه کسانی که او را همراهی میکردند تحلیل کنم که علت این قیام چه بود؟
همگان متفقند که ام المؤمنین عایشه معصوم نیست و او همانند مؤمنان دیگر کار درست میکند و مرتکب اشتباه هم میشود. اما با صراحت تمام میگویم که پیامبر جکه در حدیث حوأب که شیعه و سنی آن را روایت کردهاند و در آن از خروج او به عراق خبر دادهاند، خودش به همسری او راضی بود و او را دوست میداشت و به خود نزدیک میکرد.
آیا پیامبر جکه او را برای خود برگزید و نسبت به او رضایت و او را دوست داشت و در همان حال میدانست او با علی دچار اختلاف میشود و میان آنها جنگ و درگیری به وجود خواهد آمد، آیا پیامبر در این دوست داشتن اشتباه کرد؟!
آیا خودت را بیش از رسول خدا پرهیزگار و متقی میدانی که خودت از زنانی شبیه این اوصاف پرهیز میکنی؟ در حالی که او زنی پاک و مطهر بود که پیامبر جاو را برای دوستی و همسری و همراهی خود برگزیده؟ این در حالی است که تو امری را به رسول خدا نسبت میدهی که خود را از آن مبرا میکنی؟!
آیا تو از پیامبر جپرهیزکارتر، پاکتر، خردمندتر هستی که او تا زمان وفاتش او را در عقد همسری داشت؟
آن فرد سکوت کرد و نتوانست جواب دهد.
انسان عاقل چگونه میتواند جز این حقیقت را بر زبان بیاورد؟!
از میان این لعن کنندگان و دشنام دهندگان کدامیک میتواند ادعا کند که او از رسول خدا فهمیدهتر، با درک و شعورتر و به امور آگاهتر است؟
بگذار این مدعیان بیایند و در میان مردم و در حضور همگان آن را اعلام دارند تا مردم حقیقت درونی آنها را بشناسند که به جای آن حقایق را میپوشانند و در نهان نسبت به رسول خدا، همسران و یارانش طعن میورزند.
سپس گفتم: اکنون زمان بررسی جنگ جمل فرا رسیده است. درباره اینکه ام المؤمنین عایشه در جنگ جمل چنین و چنان کرده است چه دلیلی داری؟ بیتردید با اطمینان پاسخ خواهی داد: تاریخ.
آنگاه از تو خواهم پرسید: کدام تاریخ؟ در فهم حادثه جنگ جمل به کدام روایت تاریخی استناد میکنی؟
بیشتر حوادث جنگ جمل را فقط (سیف بن عمر ضبی) به صورت تنها و منفرد روایت کرده است که او دروغگوی مشهوری است و بسیاری از علمای اهل سنت و برخی از علمای شیعه نیز بر دروغگو بودن او صحه گذاشتهاند!
همچنین کتابهای تاریخی که امروز مطالعه میشوند مانند (البدایه والنهایه) ابن کثیر، (الكامل في التاریخ) ابن اثیر و (المنتظم) ابن جوزی و کتابهای دیگر همگی به روایت سیف بن عمر ضبّی در کتاب (تاریخ الطبری) اعتماد کردهاند. این افراد فراوانی که در حاشیههای نوشتههایشان نام بسیاری از کتابهای تاریخی را ذکر میکنند تا به نوعی از استناد در آنچه درباره مطاعن صحابه نقل میکنند دست پیدا کنند خود را به نادانی میزنند که بیشتر این کتابها این امور را از فقط از تاریخ طبری نقل میکنند که آن هم به روایت سیف بن عمر ضّبی یاد شده اعتماد دارد. به همین دلیل با استدلال به ذکر این روایت در فلان کتاب تاریخی و بدون توجه به اسناد و نقد آن به شیوه علمی استناد به آن روا نیست.
چگونه ممکن است چنین نباشد در حالی که این روایت را فقط سیف بن عمر ضّبی روایت کرده است که او دروغگویی مشهور است.
ابونعیم اصفهانی درباره او میگوید: او در دینش مورد اتهام است. همچنین به زندقه متهم شده است احادیثش بیاعتبار است و چیز خاصی نیست.
ابن حبان میگوید: احادیث ساختگی را از افراد مورد اعتماد نقل میکند. ابوحاتم میگوید: احادیثش متروک است، احادیث واقدی هم چنین است. دارقطنی میگوید: متروک الحدیث است.
ابن عدی میگوید: بعضی از احادیثش مشهور ولی بیشتر آنها منکر و ناشناختهاند که کسی آنها را روایت نکرده است.
نسایی و دارقطنی درباره او گفتهاند که ضعیف است.
اما نظر علمای شیعه درباره سیف بن عمر واضح و روشن است و نیاز به اثبات ندارد.
مرتضی عسگری کتاب «عبدالله بن سبأ و ۱۵۰ صحابی ساختگی دیگر» را براساس اندیشهای اساسی تألیف کرده است که عبارت است از اینکه او تنها روایتکننده داستان عبدالله بن سبأ است و او در نظر اهل سنت و شیعیان مطعون است. [۵۵۷]
این همان چیزی است که آیت الله العظمی ابو القاسم خویی در کتاب (معجم رجال الحدیث ج ۱۱ ص ۲۰۷) آن را تأیید میکند و میگوید: «بیتردید اسطوره ابن سبأ و داستان آشوبگریهای خطرناک او ساختگی و جعلی است و سیف بن عمر دروغگو و جاعل حدیث آنها را ساخته و پرداخته است.»
اگر این چنین است، پس شما را چه شده است که دو گانه برخورد میکنید؟!
هنگامی که درباره جریان عبدالله بن سبأ سخن میگویید سیف بن عمر ضّبی را دروغگو میخوانید اما زمانی که پیرامون ام المؤمنین عایشه بحث میکنید روایت سیف بن عمر ضبی را معیار قرار داده و صحیح میدانید [۵۵۸]و بدین ترتیب به همسر پیامبرمان حضرت محمد جطعن میورزید. [۵۵۹]
شما را چه شده است که امور ثابت را رها کرده و دروغها را اساس قرار دادهاید؟
مگر خداوند در قرآن کریم همسران پیامبر را ام المؤمنین ننامیده است:
﴿وَأَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡۗ٦﴾[الأحزاب: ۶].
«و همسران او [پیامبر] مادران آنها [مؤمنان] هستند.»
پس به وسیله این آیه همگی مادران مؤمنان هستند و این بدان معنی است که هر کسی مادری آنها برای مؤمنان را نپذیرد، در واقع نص قران را ردّ کرد، و نسبت به آن کفر ورزیده است!
اگر فردی آیههای محکم و واضح را به کناری بنهد و از آیات متشابه پیروی کند این امر دلیل آشکاری بر گمراهی و دور شدن از مسیر هدایت است. خداوند در این باره میفرماید:
﴿فَأَمَّا ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمۡ زَيۡغٞ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ٧﴾[آل عمران: ۷].
«اما کسانی که در دلهایشان کژی است [و گریز از حق زوایای وجودشان را فرا گرفته است برای فتنهانگیزی و تأویل [نادرست] به دنبال متشابهات میافتند.»
[۵۵۷] سیف بن عمر به تنهایی به ذکر نقش تعیینکننده و اساسی ابن سبأ در فتنه کشته شدن عثمانسپرداخته است. ما باید میان انفراد او در ذکر نقش تعیینکننده ابن سبأ در این جریان و صحت وجود شخصیتی به نام عبدالله بن سبأ تفاوت قائل شویم. بیتردید وجود این شخصیت به وسیله روایات اهل سنت در کتابهایی مانند تاریخ ابن عساکر به وسیله روایاتی که برخی دارای سند صحیح هستند و در نظر شیعیان با روایاتی در رجال الکشی و الغارات ثقفی که برخی از آنها نیز سند صحیح دارند ثابت شده است و اقوال علمای قدیم شیعه و سنی وجود این شخصیت را ثابت میکند. این اقوال و روایات درباره امور حقیقی سخن میگویند که همان غلو او درباره امام علی و طعن نسبت به شیخین است که فقط افراد نادان یا متکبر و معاند وجود او را انکار میکنند. شیخ علی آل محسن که از علمای معاصر و بزرگ شیعه است، ما را از بیان تفصیل این امر بینیاز کرده و در کتاب (لله وللحقیقه ص ۳۴) در رد بر حسین موسوی مینویسد: «جای تعجب است کسانی که ادعای فقیه و مجتهد بودن دارند چگونه مسأله سادهای از سادهترین امور و مسایل علم رجال بر آنان پوشیده میماند و آن مسأله مشهوری است که تقریباً در میان علما و فقهای امامیه گذشته و حال درباره آن اتفاق وجود دارد که عبدالله بن سبأ شخصیتی است که وجود داشته است و علما در کتابهای مشهور علم رجال وجود آن را تأیید کردهاند.» همچنین در صفحه ۳۶ همان کتاب مینویسد: «علمای مشهور شیعه و از جمله کاشف الغطاء به وجود عبدالله بن سبأ معتقدند و اینکه او درباره امیر المؤمنین ادعای خدایی و الوهیت کرد. امام علی او را به همراه افراد دیگری که درباره او چنین ادعایی میکردند، سوزاند، این امری است که همه کسانی که درباره کتابهای علم رجال و آرا بحث میکنند از آن آگاهند.» [۵۵۸] این سخن من به معنی انکار روایات متواتری نیست که در تاریخ درباره وقوع جنگ جمل و مشارکت ام المؤمنین عایشه در آن ذکر شده است. بلکه سخن درباره جزئیات آن جنگ است که از سوی جعل کنندگان حدیث و دروغگویان بسیار تحریف شده است. [۵۵۹] در اینجا شایسته است نسبت به بعضی از مؤلفان که در موضوع (شهادت عثمان بن عفان) به روایات سیف بن عمر ضّبی اعتماد میکنند اعتراض نمایم که در این روایتها تحریف حقایق و بیحرمتی به ساحت بعضی از یاران پیامبر جهمچون عمار بن یاسر، ابوذر غفاری و ام المؤمنین عایشه و ... وجود دارد که فقط کسی که در مضمون آنها تأمل نماید و تعارض آنها با تاریخ صحیح را مشاهده کند این امر را به خوبی در مییابد.