سؤالاتی که منجر به تنوع در آراء شده است
حدیث (خلفای دوازدهگانه) آن اندازه واضح نیست که درباره فهم آن اختلاف بوجود نیاید یا احتمالات درباره آن زیاد نشود. بلکه سؤالاتی که در اذهان علما به وجود آمده است، علت اساسی اختلاف نظر درباره خلفای دوازدهگانه موردنظر حدیث است. اما علمای اهل سنت و همه فرقههای شیعه به جز امامیه اثناعشریه اتفاقنظر دارند که منظور از این دوازده تن افرادی غیر از دوازده امام موردنظر امامیه است زیرا همچنانکه قبلاً اشاره کردیم دلایل فراوانی بر بطلان این ادعا وجود دارد.
اما چند سؤال در ذهن شارحان این حدیث باقی مانده است که هنوز برای آن پاسخی نیافتهاند. آیا باید این دوازده تن به صورت پیدرپی بیایند یا با فاصله زمانی پس از یکدیگر؟
آیا باید امت اسلامی درباره آنها اجماع کند یا اینکه حدیث شریف به احراز موافقت اکثریت مردم اشاره میکند؟ یا اینکه عبارت «همه مردم درباره همگی آنها اجماع خواهند داشت.» به حدیث افزوده شده است و اصلاً صحت ندارد؟ [۵۳۷]
آیا باید همه این دوازده تن افراد پاک و پرهیزکار باشند یا ممکن است در میان آنها ظالمانی هم باشند، همچنانکه پیامبر جفرموده است: «إن الله لینصر هذا الدین بالرجل الفاجر»: «بیتردید خداوند این دین را [حتی] به وسیله انسان گناهکار نیز یاری خواهد داد [۵۳۸].» به طوری که در اینجا باید از عزت دین در مقابل کفار و قیام مسلمانان عبرت گرفت و بدان توجه کرد نه ستمهای شخصی و فردی که نسبت به بعضی از قیامکنندگان یا معترضان نسبت به سیاست این حاکم اتفاق میافتد!
این سؤالات بحث برانگیز و احتمالات مربوط به نص در متفاوتبودن آرای دانشمندان درباره شخصیتهای دوازده نفر مورد اشاره در حدیث نبوی نقش مستقیم داشته است.
همگان متفقند که رسول خدا جدر این حدیث به رویدادی که در آینده رخ خواهد داد اشاره فرمودند و در این حدیث به این امر اشاره نکردند که هر مسلمانی باید نام این دوازده تن را بداند یا به آنها ایمان بیاورد. همچنانکه به هر کدام از ما به [خداوند]، پیامبران، فرشتگان، کتابهای آسمانی و روز قیامت ایمان داشته باشد. خداوند در قرآن کریم میفرماید:
﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ﴾[البقرة: ۲۸۵].
«فرستادۀ [خدا، محمد] به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده است معتقد است [و در رسالت آسمانی خود شکی ندارد] و مؤمنان [نیز] بدان باور دارند. همگی به خداوند، فرشتگان او، کتابهای و پیامبرانش ایمان دارند و [میگویند:] میان هیچ کدام از پیامبران او تفاوتی نمیگذاریم [و سرچشمه رسالت ایشان را یکی میدانیم.]»
پس حدیث خلفای دوازدهگانه با امور غیبی دیگری که پیامبر جاز آن خبر داده بود تفاوت زیادی ندارد. مثلاً پیامبر جدر حدیثی فرموده است: «إن في ثقیف كذاباً ومبیرا»:«بیتردید در میان قبیله ثقیف فرد دروغگو و ویرانگری خواهد بود [۵۳۹].» نه تنها هیچ کدام از علمای مسلمان که به علم ومعرفت شهرت دارند بلکه هیچ انسان عقلی نگفته است که همه مسلمانان باید بدانند که دروغگو و ویرانگر ثقیف چه کی است و باید به طور قطعی و بدون تردید اعتقاد داشته باشد که فرد دروغگوی ثقیف فلان شخص و ویرانگر آن نیز فلان شخص است!!
انسان عاقل هرگز چنین سخنی را نمیگوید.
پیامبر جدر حدیث دیگری فرموده است: «لاتقوم الساعة حتی یخرج رجل من قحطان لیسوق الناس بعصاه»: «تا زمانی که مردی از قحطان قیام نکند که مردم را با عصایش هدایت و کنترل کند قیامت برپا نمیشود [۵۴۰].» هیچ کس نگفته است که هر مسلمانی باید آن فرد قحطانی را بشناسد. بلکه هدف این گونه احادیث خبردادن درباره رویداد خیر یا شری است که برای امت رخ خواهد داد.
[۵۳۷] شیخ ناصرالدین البانی(/درباره عبارت (كلهم تجتمع علیه الأمة) و (ثم یكون الهرج) حکم منکربودن داده است. نگا: السلسلة الصحیحة، حدیث شماره ۳۷۶. [۵۳۸] متفق علیه. [۵۳۹] مسلم آن را در كتاب فضائل الصحابه، باب (ذكر كذاب ثقیف ومبیرها)، حدیث شماره ۲۵۴۵ آورده است. [۵۴۰] بخاری آن را در کتاب الفتن باب (لاتقوم الساعة حتی یمّر الرجل بقبر الرجل)، حدیث شماره ۲۹۱۰ روایت کرده است.