آنگاه که حقیقت را یافتم

فهرست کتاب

هیچ حدیث صحیحی مبنی بر نص بر نام‌های امامان دوازده‌گانه وجود ندارد

هیچ حدیث صحیحی مبنی بر نص بر نام‌های امامان دوازده‌گانه وجود ندارد

از آیت‌الله خویی چنین پرسیده شد «از هشام بن سالم حدیث مشهوری روایت شده است که در آن آنچه را پس از وفات امام صادق÷برای او و بعضی از یارانش بلکه برای عموم شیعیان روی داد تعریف می‌کند که چگونه او به همراه برگزیدگانی از یاران امام صادق درباره کسی که پس از او به امامت می‌رسد تحقیق می‌کردند. پس بر عبدالله بن جعفر وارد شدند درحالی که مردم پیرامون او جمع شده بودند. پس بطلان ادعای امامت او بر ایشان روشن گردید. پس حیران و سرگردان از پیش او خارج شدند درحالی که نمی‌دانستند امام کیست... تا آخر روایت: ... چگونه می‌توانیم میان این روایت که بر جهل یاران بزرگ امام صادق÷پس از وفات او نسبت به جانشینش دلالت دارد و روایاتی که نام همه امامان÷را از زمان پیامبر جمشخص نموده است، جمع نماییم. آیا امکان دارد همه یاران امام صادق نسبت به این روایات بی‌اطلاع باشند تا جایی که در شناخت امام پس از او دچار سرگردانی شوند؟! خویی در پاسخ گفته است: «روایات متواتری که از طریق عامه [اهل سنت] و خاصه [شیعیان امامیه] به ما رسیده است. ائمهرا از نظر عدد تعیین کرده‌اند و نام‌هایشان را مشخص ننموده‌اند شاید در آن زمان مصلحت ایجاب می‌کرد که این امر بر مردم و حتی بر یارانشان – به جز تعداد اندک و خاصی از آن‌ها – پوشیده و مخفی بماند و این امر در غیر این مورد نیز اتفاق افتاده است. والله أعلم.» [۵۱۱]

این اعتراف و شهادت یک عالم بزرگ شیعه اثناعشری و رهبر حوزه علمیه نجف یعنی قدیمی‌ترین و ر‌یشه‌دارترین حوزه علمیه شیعیان مبنی بر این است که روایات متواتری که نام‌های امامان دوازده‌گانه را به دقیقاً بیان نماید یا احادیث آحادی که شیعیان بتوانند بدون تردید در مضامینشان به آن اعتماد کنند، وجود ندارد. زیرا در نظر خویی این روایات نتیجه پنهان‌کاری است و راویانشان «رازداران ائمه» بوده‌اند.

سؤالی که در اینجا مطرح می‌‌شود این است: آیا از نظر عقلی ممکن نیست که این تعداد کم از اصحاب امامان با یکدیگر همکاری کرده باشند و سخنی را به امامان نسبت داده باشند که امامان خودشان ادعای آن را نکرده باشند. به ویژه اینکه آن‌ها نه تنها به وسیله نقل چنین روایاتی در میان امت اسلامی بی‌نظیر و بی‌همتایند بلکه روایات آحادی را نقل کرده‌اند که اصحاب دیگر ائمه هرگز آن‌ها را روایت نکرده‌اند؟!

به علاوه، این افرادی که ائمه آن‌ها را برای بیان اسرارشان از میان عامه مردم انتخاب کرده‌اند چه کسانی هستند؟

شیخ علی آل محسن در کتاب (لله وللحقیقه) خطاب به چنین افرادی می‌نویسد: «بی‌تردید حلال‌ دانستن کتمان بعضی از سخنان از مخاطبان شیعه یا از اکثر شیعیان از سوی امام، به معنای کتمان بقیه علوم و معارف از آن‌هاست. به همین دلیل امام صادق و امام باقر () به بسیاری از یارانشان، اعم ابوبصیر، زراره، محمد بن مسلم و ... علوم ارزشمند و رازهای فراوانی را گفته‌اند.» [۵۱۲]

این افرادی که شیخ علی آل محسن آن‌ها را ذکر کرد و هیچ عالم شیعه‌ای درباره نام آن‌ها اختلاف ندارد، فقط گروهی از افراد بودند که به اعتراف خود شیعیان امامیه دروغ‌بستن بر اهل بیت را پیشه خود قرار داده‌اند! مثلاً (زراره بن أعین) که عبدالحسین موسوی در کتاب (المراجعات) او را مدح و ستایش می‌کند [۵۱۳]و شیخ علی آل محسن و بسیاری از علمای قدیم و معاصر شیعه اثناعشری او را ذکر کرده‌اند، روایات معتبری از طریق شیعیان درباره طعن و لعن او از زبان امام جعفر صادق ذکر شده است.

کشی با سندش از لیث مرادی روایت می‌کند که گفت: از امام جعفر صادق÷شنیدم که می‌گفت: بی‌تردید زراره در گمراهی خواهد مرد. [۵۱۴]

از مسمع کردین ابی‌سیار روایت شده است که گفت از امام صادق÷شنیدم که می‌گفت: خداوند برید و زراره را لعنت کند.

دانشمند و علامه شیعه محسن امین جبل عاملی در موسوعه (اعیان الشیعه) اسناد این دو روایت را حسن دانسته است. [۵۱۵]

از یونس بن عبدالرحمن بن ابن مسکان روایت شده است که شنیدم: زراره می‌گفت: خداوند ابوجعفر [امام محمدباقر] را رحمت کند. اما من در دلم نسبت به [امام] جعفر [صادق] کینه‌ای دارم. از او پرسیدم که چه چیزی باعث شده است که زراره چنین بگوید؟ در پاسخ گفت: اینکه امام صادق÷رسوایی‌ها و دروغ‌هایش را آشکار کرد. [۵۱۶]

از مسعده بن صدقه روایت شده است که گفت: امام صادق÷گفت: بی‌تردید گروهی ایمان را به امانت می‌گیرند سپس آن را از دست می‌‌دهند. در روز قیامت آن‌ها را (معارون) یعنی امانت‌گیرندگان می‌گویند. بی‌تردید زراره بن أعین یکی از آنهاست. [۵۱۷]

از ولید بن صبیح روایت شده است که در مدینه در باغی بودم ناگهان کسی دستم را گرفت. وقتی چهره‌ام را برگرداندم ناگهان زراره را دیدم. به من گفت: برای من نزد دوستت اجازه بگیر. می‌گوید: پس به مسجد نزد امام صادق÷رفتم و جریان را برایش تعریف کردم. او با دستش بر ریش خود زد. سپس سه بار گفت: به او اجازه نده. زیرا با وجود جایگاه و عمر من او می‌خواهد به من زیان برساند. او بر دین من و پدرانم نیست. [۵۱۸]

از علی بن حکم به نقل از رجالش به روایت از امام صادق÷آمده است: بر امام صادق وارد شدم. امام گفت: کی زراره را دیده‌ای؟! گفت: پاسخ دادم: چند روزی است او را ندیده‌ام. اما گفت: اهمیتی ندارد هرگاه مریض شد به عیادت او مرو، اگر مُرد در تشییع جنازه‌اش شرکت نکن! پرسیدم: آیا زراره را می‌گویی؟ امام پاسخ داد: آری منظورم زراره است. او از یهودیان و مسیحیان که به تثلیت معتقدند بدتر است. [۵۱۹]

از عمران زعفرانی روایت شده است که گفت: از امام صادق÷شنیدم که به ابوبصیر می‌گفت: ای ابوبصیر - آنگاه کنیه دوازده تن را نام برد و خطاب به آنان گفت: - هیچ کس همانند زراره در اسلام بدعت‌های ناپسند به وجود نیاورده است. لعنت خداوند بر او باد. این سخن امام صادق بود. [۵۲۰]

از زیاد بن ابی‌حلال روایت شده است که به امام صادق÷گفتم: زراره از شما درباره (استطاعت) امری را روایت کرده است، ما هم آن را از او پذیرفتیم و او را تصدیق کردیم. خواستم آن را بر شما عرضه کنم. گفت: بگو! گفتم: او ادعا می‌کند که از شما درباره آیه ﴿وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَيۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَيۡهِ سَبِيلٗاۚ٩٧[آل عمران: ۹۷]. سؤال کرده است که شما به او پاسخ داده‌اید: هر کسی که توشه و مرکبی برای سفر داشته باشد. آیا چنین است؟ امام پاسخ داد: آیا هر کس که توشه و مرکبی داشته باشد استطاعت انجام حج را دارد؟! گفتم: [بنا به ادعای او] آری! امام گفت: نه او چنین سؤالی را از من پرسیده است و نه من چنین پاسخی داده‌ام. به خدا قسم او بر من دروغ بسته است! و سه بار این قسم را تکرار کرد. آنگاه گفت: خداوند زراره را لعنت کند! خداوند زراره را لعنت کند! او فقط از من پرسید: آیا هر کسی که زاد و توشه‌ای داشته باشد استطاعت انجام فریضه حج را دارد؟ پاسخ دادم: حج بر او واجب می‌شود. او پرسید: پس آیا او استطاعت آن را دارد؟ پاسخ دادم: نه، تا زمانی که به او اجازه داده می‌شود. از امام پرسیدم: آیا زراره را از این امر مطلع کنم؟ گفت: آری! زیاد می‌گوید: در کوفه به دیدار زراره رفتم و آنچه را امام صادق گفته بود برایش تعریف کردم و از ذکر لعن و نفرین‌های امام خودداری کردم. زراره گفت: او استطاعت از جایی برایم تعریف می‌کند که خودش هم نمی‌داند. این دوست شما از کلام مردان آگاهی و نسبت بدان بصیرت ندارد [۵۲۱]. پس در این سخنان بیشتر تأمل کنید.

چگونه کسی که با جرأت و وقاحت فراوان در دوران حیات امام صادق بر او دروغ می‌بندد تا جایی که امام مجبور می‌شود او را نفرین کند و از او تبری جوید و عیبهایش را آشکار کند، درباره اعتقاد مسلمانان مورد اعتماد واقع می‌شود و روایاتش به عنوان دین مورد پرستش پذیرفته می‌شود؟

اما درباره ابوبصیر باید گفت که کشی به نقل از ابن یعفور روایت می‌کند: به عراق رفتیم تا پولی کسب کرده و فریضه حج را به جا آوریم. ما گروهی بودیم که ابوبصیر مرادی هم در میان ما بود. به او گفتم: ای ابوبصیر از خدا بترس و به وسیله اموالت حجت را به جا بیاور! تو مال و ثروت فراوانی داری! ابوبصیر پاسخ داد: ساکت شو که اگر همه اموال دنیا بر سر دوستتان [امام کاظم] فرو بریزد با عبایش آن را می‌پوشاند. [۵۲۲]

از شعیب عقرقوفی به نقل از ابوبصیر روایت شده است که گفت: از امام صادق÷درباره زنی که دارای شوهر بوده است اما آن را کتمان و سپس ازدواج کرده باشد سؤال کردم. امام گفت: آن زن سنگسار می‌شود و آن مرد [که تازه با او ازدواج کرده است] ۱۰۰ تازیانه زده می‌شود. زیرا او [درباره شوهردار بودن زن] سؤال نکرده است. شعیب می‌گوید: بر ابوالحسن [امام موسی کاظم÷] وارد شدم به او گفتم: زنی که شوهردار است با مرد دیگری ازدواج می‌کند حکم آن چیست؟ امام گفت: آن زن سنگسار می‌شود و به آن مرد هیچ مجازاتی تعلّق نمی‌گیرد. ابوبصیر را دیدم به او گفتم: از امام موسی کاظم÷درباره زنی که شوهردار است ولی با مرد دیگری ازدواج کند سؤال کردم. امام گفت: آن زن سنگسار می‌شود و به آن مرد هیچ حکمی و مجازاتی تعلّق نمی‌گیرد. ابوبصیر بر سینه‌اش دستی کشید و گفت: گمان می‌کنم دوستمان هنوز از خواب [غفلت] بیدار نشده است!

در روایت دیگری آمده است: در حالی که سینه‌اش را می‌خاراند گفت: گمان می‌کنم علم دوست ما کامل نشده است [۵۲۳]. منظور او این بود که هنوز علم امام موسی کاظم کامل نشده است به همین دلیل درباره اموری فتوا می‌دهد که از آن‌ها اطلاعی ندارد!

اما درباره امور اخلاقی ابوبصیر باید گفت: نیاز به پرسیدن ندارد و این گفته ابوبصیر در این باره کافی است که می‌گوید: به زنی قرآن یاد می‌دادم. کمی با او شوخی کردم. سپس به نزد امام باقر÷رفتم. امام از من پرسید: ای ابوبصیر به آن زن چه گفتی؟ ابوبصیر پاسخ داد: به او گفتم با دستم چنان می‌کنم و صورتم را پوشاندم [۵۲۴]. امام به من گفت: هرگز این عمل را تکرار نکن یا به سوی آن زن بازنگرد. [۵۲۵]

اما کتاب‌های شیعیان درباره محمد بن مسلم که کتمان‌کننده اسرار امامان به شمار می‌آید، می‌گویند که امام جعفر صادق او را نفرین و لعن کرد و از او تبری جست و گفت: لعنت خداوند بر محمد بن مسلم که می‌گفت: خداوند فقط پس از به وقوع‌پیوستن امور از آن‌ها اطلاع پیدا می‌کند. [۵۲۶]

به امام جعفر صادق خبر رسید که زن عامر بن عبدالله بن جداعه به رأی زراره و محمد بن مسلم درباره استطاعت [در حج] معتقد است. امام صادق گفت: زن‌ها چه ارتباط و سنخیتی با آراء و نظرات دارند؟! به او بگویید که آن دو از ولایت من سهم و بهره‌ای ندارند و چیزی نیستند. عامر می‌گوید: به سوی همسرم رفتم و با او سخن گفتم از این نظر برگشت. [۵۲۷]

امام جعفر صادق با تأکید فراوان بر پرهیز از او و جاعلان دیگر گفت: بسیاری از کسانی که در دینشان ادعای ریاست می‌کردند گمراه شدند از جمله آن‌ها: زراره، برید، محمدبن مسلم و اسماعیل جعفی هستند. ابوصباح راوی می‌گوید: نام فرد دیگری را هم ذکر کرد که من حفظ نکردم. [۵۲۸]

[۵۱۱] صراط النجاة في أجوبة الاستفتاءات، الجزء الثانی، ص ۴۵۲. [۵۱۲] لله وللحقیقة، ص ۷۹. [۵۱۳] المراجعات، مراجعه شماره (۱۱۰). [۵۱۴] رجال الكشی، ص ۲۲۹، بیوگرافی (زرارة بن أعین)، روایت شماره (۲۴۰). [۵۱۵] همان منبع، روایت شماره (۲۳۷). [۵۱۶] رجال‌الکشی، ص ۲۲۵، روایت شماره ۲۲۸. [۵۱۷] رجال الکشی، ص ۲۳۶، روایت شماره ۲۶۳. [۵۱۸] رجال الکشی، ص ۲۳۷، روایت شماره ۲۶۶. [۵۱۹] رجال الکشی، ص ۲۳۷، روایت شماره ۲۶۷. [۵۲۰] رجال‌الکشی، ص ۲۴۱، روایت شماره ۲۴۱. [۵۲۱] رجال الکشی، ص ۲۲۷، روایت شماره ۲۳۴. عبارتی را که زراره درباره امام صادق بر زبان آورد ملاحظه کنید: «این دوست شما از کدام مردان آگاهی و نسبت بدان بصیرتی ندارد.» آنگاه از امامیه می‌پرسیم: چگونه به کسانی اعتماد می‌کنید که نسبت به امامان معصومتان طعن می‌ورزند و درباره‌شان چنین سخن می‌گویند؟ آیا این دروغگویان بهترند یا یاران پیامبر جکه فقط به خاطر بیعتشان با ابوبکرساز آن‌ها دوری کردیدو زشت‌ترین اوصاف را بدان‌ها نسبت دادید؟! [۵۲۲] رجال‌الكشی، ص ۲۴۵، بیوگرافی (ابوبصیر لیث بن البختری مرادی)، روایت شماره ۲۸۵. [۵۲۳] رجال‌الكشی، ص ۲۴۷-۲۴۸، بیوگرافی (ابوبصیر لیث بن البختری مرادی)، روایت شماره ۲۹۲ و ۲۹۳. [۵۲۴] حرکتی را که ابوبصیر با دستش نسبت به آن زن انجام داد تصور کنید! ای عبدالحسن موسوی و علی آل محسن آیا این‌ها راویانی هستند که دینتان را از آن‌ها می‌گیرید!؟ [۵۲۵] همان منبع، روایت شماره ۲۹۵. [۵۲۶] رجال‌کشی، ص ۲۴۵ بیوگرافی (محمد بن مسلم طائفی ثقفی)، روایت شماره (۲۸۴). [۵۲۷] همان منبع، روایت شماره ۲۸۲. [۵۲۸] همان منبع، روایت شماره ۲۸۳.