آنگاه که حقیقت را یافتم

فهرست کتاب

بهترین شیوه برای دشنام دادن به یاران پیامبرت!!

بهترین شیوه برای دشنام دادن به یاران پیامبرت!!

چنانچه از یکی از علمای شیعه، شیخین و سایر اصحاب را در حسینیه‌ها یا مجالس روضه خوانی و عزاداری یا نوارهای صوتی بسیار لعن می‌کنند، بپرسید: آیا هرگز ابولهب یا ابوجهل یا کفار دیگر مکه را لعن و نفرین کرده‌اید؟! بی‌تردید علامت تعجب و شگفتی بر چهره‌اش نمودار خواهد شد. زیرا این شخصیت‌هایی که پیامبر جرا بسیار شکنجه و با همه توانشان با اسلام مبارزه کردند، در نظر او اهمیت چندانی ندارند!

به آنان چنین یاد داده‌اند یا آن‌ها به دیگران چنین یاد می‌دهند که دشمنان اول و آخرشان همان یاران پیامبر جهستند که ایشان با آن‌ها پیوند خویشاوندی برقرار کرد و دخترش را به عقد یکی از آن‌ها در آورد و دخترانشان را به همسری گرفت و آن‌ها را به خود نزدیک کرد و آنان جزو خواص او بودند!

اگر محقق کرکی تصمیم گرفته است که در همه احوال و در هر زمانی شیخین (ابوبکر و عمرس) را نفرین کند بدانید که علامه بزرگ شیعه محمد نبی تویسرکانی که به (عُمْدة العلماء والمحققین) مشهور است برای بزرگداشت یاران پیامبرش روش نوینی دارد. می‌دانید این روش چیست؟!

تویسرکانی در کتاب (لئالی الأخبار) ج ۴ ص ۹۲ می‌نویسد: «بدان که بهترین مکان و زمان و حالت برای نفرین و لعن آن‌ها زمانی است که در توالت هستی و در همه مراحل دفع و طهارت و استبراء با خیال راحت چندین بار بگو: خداوندا عمر را نفرین کن سپس ابوبکر را نفرین کن سپس عمر و عثمان را لعن کن آنگاه عمر و معاویه را نفرین کن سپس عمر و یزید را لعن کن. آنگاه عمر و ابن زیاد را لعن کن. آنگاه ابن سعد و عمر را نفرین کن و سپس شمر و عمر را نفرین کن. سپس همه سپاهشان و عمر را لعن کن. پروردگارا بر عایشه، حفصه، هند وام الحکم و همه کسانی را که از اعمالشان راضی‌اند تا روز قیامت نفرین و لعن بفرست.»!!!

خداوند او را نابود کند... آری شیطان این گونه این جهالت‌ها را برایش زیبا جلوه می‌دهد و اوست که وی را کور، کر و گمراه کرده است.

امام محمد بن صبیح بن سمّاک در ردّ بر تویسرکانی و پیروانش می‌نویسد: «می‌دانی که یهودیان، یاران موسی÷را دشنام نمی‌دهند و مسیحیان هم یاران عیسی÷را نفرین نمی‌کنند. پس ای نادان تو را چه شده است که به یاران محمد جناسزا می‌گویی در حالی که می‌دانی از کجا آمده‌ای ... آیا به گناهان خود اندیشیده‌ای؟! بی‌تردید اگر به آن‌ها فکر کرده بودی از [خشم] خداوندی می‌ترسیدی. می‌بایست گناهانت تو را به خود مشغول می‌کرد تا از سخن گفتن پیرامون گناهکاران خودداری می‌کردی! چه شده است چرا زبانت را از بدگویی نیکوکاران باز نمی‌داری؟ اگر تو انسان نیکوکاری بودی نسبت به بدکاران و گناهکاران فحاشی و بی‌ادبی نمی‌کردی و بر ایشان از درگاه خداوند مهربان طلب آمرزش می‌کردی. اما تو از گناهکارانی به همین دلیل بر شهدا و نیکوکاران خرده‌ می‌گیری. ای آنکه یاران محمدجرا تخطئه می‌کنی. اگر شب را می‌خوابیدی و در روز، روزه نمی‌گرفتی بهتر از آن بود که شب زنده‌داری و در روز روزه‌داری کنی اما درباره یاران رسول خدا جبدگویی کنی! پس وای برتو مادامی که تو نیکوکاران را دشنام می‌دهی نه شب زنده‌داری و نه روزه به تو سودی نخواهد رساند.

اگر از آنچه می‌گویی و انجام می‌دهی توبه نکنی، پس به تو درباره سرانجامی مژده می‌دهم که هیچ بشارتی در آن نیست.» [۵۶۸]

خداوند می‌فرماید:

﴿قُلۡ بِئۡسَمَا يَأۡمُرُكُم بِهِۦٓ إِيمَٰنُكُمۡ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ٩٣[البقرة: ۹۳].

«اگر شما [ادعا می‌کنید که] مؤمن هستید این عمل بسیار زشتی است که ایمانتان شما را بدان دستور می‌دهد.»

ای مردم ... بگذارید با یکدیگر صراحت بیشتر داشته باشیم. مشکل اساسی ما در هنگام بررسی این مسأله و موضوع دشوار و پیچیده که هر اندازه تلاش کنیم قابل چشم‌پوشی نیست این است که ما گاهی با مخالفانی روبرو می‌شویم و بحث می‌کنیم که ادب و عفت را رعایت نمی‌کنند. مخالفانی که قطعاً در زندگی‌شان بویی از ادب، اخلاق، کرامت و شرف نبرده‌اند. این سخن را با این صراحت و وضوح می‌گوییم بدون اینکه در گفتن آن احساس گناه کنم. در غیر این صورت ای خواننده گرامی با هر عقیده و مذهبی که داری آنچه را که محمد طاهر شیرازی، مفلح بحرانی و عالم سبیط نیلی درباره یاران رسول خدا جمی‌گویند چگونه می‌توانی قبول و توجیه کنی؟!

شیخ محمد طاهر شیرازی نجفی در کتاب (الأربعین في إمامة الأئمه الطاهرین) در زیر عنوان (ذکر نسب ابوبکر و بیان پستی و خساست او) می‌نویسد: ابو قحافه که پدر ابوبکر بود، از سوی یهودیان اجیر شده بود تا فرزندانشان را تعلیم دهد و او به لواط با کودکانشان شهرت پیدا کرده بود.

مادر ابوبکر که سلمی نام داشت از جمله زنانی بود که به علامت زناکار بودن پرچمی را نصب کرده بود و او در (ابطح) پرچمی داشت. زیرا اعراب از اینکه افراد فاسد در میانشان زندگی کنند بیزار بودند. به همین دلیل آن‌ها را از نزدیکی خانه‌هایشان دور می‌کردند. پرچم او قرمز بود که بر فاحشه بودن او دلالت داشت.» [۵۶۹]

همچنین تحت عنوان (بیان پستی، بی‌ادبی و نسب پلید عمر) می‌نویسد: «عمر قبل از اسلام به اخته کردن الاغ‌ها می‌پرداخت. پدر عمر در بازار عکاظ دستش قطع شد. از جمله نشانه‌های بی‌ادبی عمر آن است که روزی بر روی منبر گفت: بدانید که بادی از من خارج شد. الان پایین می‌آییم و دوباره وضو می‌گیریم.» [۵۷۰]

درباره عثمان بن عفان می‌گوید: «عثمان از جمله افرادی بود که با او بازی می‌شود [اهل همجنس بازی بود] و خود را به شکل زنان در می‌آورد و دف می‌زد.» [۵۷۱]

اما شیخ مفلح بن حسن صمیری [۵۷۲]بحرانی در کتاب (إلزام النواصب بإمامة علی بن ابیطالب÷) به نقل از هشام بن محمد بن سائب کلبی اخباری [۵۷۳]می‌گوید: ابوقحافه، پدر ابوبکر، از سوی یهودیان برای آموزشی کودکانشان استخدام شده بود. [۵۷۴]

همچنین می‌گوید: عفان پدر عثمان همجنس باز بود. [۵۷۵]

مادر طلحه بن عبیدالله زن فاحشه‌ای بود که در دوران جاهلی پرچم خاص خود را داشت. [۵۷۶]

اما عالم سبیط نیلی درباره ام‌المؤمنین عایشهسمی‌گوید: من توجه دانشمندان روانشناسی را به ضرورت اختصاص تحقیق کاملی درباره تأثیر محرومیت جنسی بر رفتار عایشه جلب می‌کنم. [۵۷۷]

همه آنان که چنین می‌گویند زبان‌هایشان بریده باد و به تعداد قطرات آب باران و دانه‌های شن بر آن‌ها نفرین باد ... و از رحمت پروردگار محروم باشند .... آیا کینه و الحاد، شما را به این پرتگاه سوق داده است؟! آیا باید درباره ناموس، خویشاوندان، داماد و یاران پیامبر جچنین سخن گفت؟! ای مردم ... اگر این سخنانی که انسان با شنیدن آن از شدت قبح آن پیر و قلب‌های آزاد و شریف آزرده می‌شوند زندقه نباشد پس من نمی‌دانم زندقه چیست؟! این‌ها علیه عقیده اسلامی، تاریخ، اصحاب پیامبر و همه چیز توطئه کرده‌اند. حتی اخلاق و ارزش‌ها نیز از شر آن‌ها در امان نمانده است.

پست‌ترین و پلیدترین مشرکان روی زمین از هر قومی که باشند هرگز این گونه به زشتی درباره ناموس پیامبر جسخن نگفته‌اند. پس چگونه این‌ها که ادعای مسلمان بودن و حب اهل بیت داده‌اند چنین افتراهایی را به پیامبر، همسران و یارانش وارد می‌کنند؟!

به خدا قسم اهل بیت÷از این کفر و زندقه شما مبرا هستند و از پلیدی ناتمام شما بسیار دورند.

اما آنچه در صفحات پیشین ذکر کردم مقدار کمی از افتراها و دشنام‌هایی است که کتاب‌های شیعه اثناعشری درباره یاران پیامبر جدر خود دارند. اما من از بیم طولانی شدن کلام، از ذکر بسیاری از آن‌ها خودداری کردم. آنچه در زیر می‌آید قلب هر انسان آزاده‌ای را به رنج می‌آورد.

[۵۶۸] معافی بن زکریا جریری در کتاب (الجلیس الصالح) ج ۲ ص ۳۹۲ با تفاصیل بیشتر این سخنان را روایت کرده است. [۵۶۹] الأربعین ص ۵۰۹-۵۳۲. [۵۷۰] الأربعین ص ۵۷۳-۵۷۵. [۵۷۱] الأربعین ص ۵۷۹. [۵۷۲] شیخ مفلح بن حسن صمیری بحرانی از رهبران بزرگ شیعه به شمار می‌آید که دانشمند بزرگ شیعه علی بن حسن بلادی بحرانی در کتاب (انوار البدرین) ص ۶۹ درباره او می‌گوید: «و این عالم (قدس سره) از جمله علما و محققان بزرگ شیعه است و فتاوای او بسیار و در کتاب‌های علما از جمله جواهر، مقاییس و مفتاح الکرامه نقل شده است.» [۵۷۳] سمعانی در (الانساب) ج ۵ ص ۸۶ درباره او می‌گوید: او از پدرش و معروف غلام سلیمان و عراقی‌ها امور عجیب و اخبار بی‌پایه‌ای را نقل می‌کند. (او شیعه بود. اخبار او درباره امور غلط نیاز به اغراق در وصف ندارد). [۵۷۴] إلزام النواصب ص ۱۶۲. [۵۷۵] همان منبع ص ۱۶۵. [۵۷۶] همان منبع ص ۱۷۳. [۵۷۷] الشهاب الثاقب للمحتجّ بكتاب الله في الرّد علی الناصب أحمد الكاتب ص ۲۷۶.