مراجع شیعه و اندیشه تکفیر
خواننده محترم چه سنی باشد چه شیعه فکر میکند که کافر شمردن افراد غیر شیعه، امروز دیگر به دست فراموشی سپرده شده است. در گذشته کتابهای زرد رنگی که احساسات مهار نشدهای بر آنها غالب شده بود آنها را نقل کردهاند؛ اما امروز دیگر آنها را دور ریخته و بیشتر مایل به اعتدال و میانهروی هستند.
اما واقعیت چیز دیگری است ... این صدای بلند تکفیری که ما به بعضی از جوانب آن اشاره کردیم، برای همیشه بخشی جدا نشدنی از بافت عقیده امامیه است و هیچ گاه شیعه نمیتواند از آن رهایی یابد، جز با اعتراف به اینکه مسأله خلافت و امامت امامان دوازدهگانه به هیچ وجه شایسته نیست که مسأله جدایی ایمان و کفر باشد، بلکه یک قضیه کاملاً اجتهادی است.
اگر اکنون وقت آن فرا نرسیده که کینههای گذشته را کنار گذاشته و به مرحله گفتگو بین دو طرف برسیم، به صورتی که زبان احساسات بر زبان دلیل و منطق غلبه نکند، پس کی وقت آن میرسد؟
بسیار ناراحت کننده است که ببینی حوزههای علمیه با اینکه از آنها انتظار میرود، امروز در جهت وحدت اسلامی و کاستن شدت اختلافات بین شیعه و سنی، هدایت شوند، با تمام قدرت و توان خود در جهت برانگیختن کینههای گذشته و همانند روال گذشتگان در تکفیر طرف مقابل و هتک حرمت آنان با غیبت، دشنام، لعن و برائت و غیر اینها گام برمیدارند.
آیت الله العظمی ابوالقاسم خویی همان طور که در (مصباح الفقاهه في المعاملات) ذکر کرده است در تقریر بحثهای خود، میگوید: «جایز بودن لعن مخالفین، همچنین وجوب برائت [انکار و تبریجویی] از آنها، دشنام زیاد و تهمت زدن و غیبت آنها در روایات و ادعیه و زیارات ثابت شده است. زیرا آنها اهل شک و بدعت هستند. بلکه هیچ شبههای در کفر آنها وجود ندارد. چونکه انکار ولایت حتی یکی از امامان÷و اعتقاد به خلافت غیر آنها و اعتقاد به باورهای خرافی مثل جبر و امثال آن باعث کفر و زندقه میشود. روایاتی متواتر و روشن بر کفر منکر ولایت و کفر کسی که به عقاید باطل مذکور باور دارد دلالت میکنند. سپس سخن امام÷در زیارت جامعه کبیره را ذکر میکند که میفرماید: «من جحدكم كافر»: «کسی که شما را انکار کند کافر است.» میفرماید: «و من وحّده قبل عنكم»:«کسی که خدا را یکتا بخواند از طرف شما پذیرفته میشود.» و میگوید: این اقوال ائمه بر همین امر دلالت دارد. زیرا عکس آن این است که اگر کسی از طرف شما پذیرفته نشود، توحید را بجای نیاورده و به خدای بزرگ شرک ورزیده است. [۱۷۳]
نسلی از معممها [طلبهها و روحانیون] براساس این عقیده تفکیری تنگنظرانه و با رفتاری از لعن و دشنام مسلمانان مخالف، پرورده میشوند که درونشان آکنده از بغض و خشم نسبت به امت اسلام است که در ظاهر با تقیه و مدارا رفتار میکنند اما در باطن آنها خشم و رغبت به انتقام نهفته است.
آیت الله العظمی محمد حسینی شیرازی در موسوعه (الفقه) خود میگوید: «فرقههای دیگر شیعه غیر از اثنی عشری اعم از زیدیه، واقفیه و فطحیه اگر ناصبی [دشمن اهل بیت] نباشند و با سایر ائمه نیز عداوت (دشمنی) نورزند و آنان را دشنام ندهند، پاک هستند [۱۷۴]، مخالفین نیز همین طور.
من میگویم [این سخن از شیرازی است]: روایات و نصوص زیادی بر کفر آنها دلالت میکند، از جمله گفتهای که از مفضل بن عمر روایت شده است. او میگوید: «بر امام موسی بن جعفر÷و امام رضا÷در خانهاش وارد شدم – تا جایی که میگوید – گفتم: آیا بعد از شما او صاحب امامت است؟ فرمود: بلی! هر کس از او اطاعت کند هدایت شده و هر کس از او نافرمانی کند کافر شده است.»
از ابوحمزه روایت شده و او هم از امام صادق÷روایت کرده است که امام گفت: «امامی که اطاعتش واجب است از ماست، هر کس او را انکار کند در حالی میمیرد که یا یهودی است یا نصرانی.» سپس آیت الله شیرازی برای تأکید عقیده خودش در تکفیر مسلمانان غیر اثنی عشری، روایات زیادی را در مورد کفر مخالفین نقل میکند. [۱۷۵]
کاش که قضیه به این جا ختم میشد، حتی مراسم حج که انتظار میرود فرصتی برای وحدت و یکپارچگی و برادری اسلامی باشد، اینها اصرار دارند بر اینکه آن را تبدیل به زمینهای برای تفرقه و تکفیر کنند.
در کتاب (مناسک حج) آیت الله العظمی فاضل لنکرانی و آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی [۱۷۶]و آیت الله العظمی وحید خراسانی، در حال ورق زدن کتاب به دعای (الزیاره الجامعه) برمیخوری که در آنجا گفتهاند: «... هر کسی با شما مخالفت کند جهنم جایگاه او، هر کس شما را انکار کافر و هر کس با شما جنگ کند مشرک است و هر کس شما را نپذیرد و قبول نداشته باشد در پایینترین درجه جهنم خواهد بود [۱۷۷].» بیتردید کسانی که این مراجع آنها را تکفیر میکنند مسلمانانی یکتاپرستند. تنها گناهی که آنها مرتکب شدهاند این است که، اعتقادات شیعه در مورد ائمه دوازدهگانه را باور ندارند. به همین خاطر تکفیر میشوند و گاهی با لعن، فحش و ناسزا هتک حرمت میشوند. تمایز و تفاوت خندهدار و گریهآور در آن واحد اینکه، این مراجع بیشتر از هر کسی، در بیانات و سخنرانیهای تبلیغاتی خود، از ترور و تروریستها و تکفیر و تکفیریها انتقاد میکنند. گویی آنها از ترور فکری و فکر تکفیری در رسالهها و فتاوای خود خیلی دور بوده و بری هستند! هر اندازه که زندگی کنی روزگار چیزهای عجیبتری به تو نشان میدهد!!
[۱۷۳] مصباح الفقاهة، ج ۱، ص ۵۰۴، موضوع (حرمة الغیبة مشروطة بالایمان). [۱۷۴] حکمکردن به پاکی گروهی، نزد مراجع تقلید، حکم کردن به مسلمان بودن آن نیست. همان طور که خود شیرازی در موسوعة (الفقه، ج ۴، ص ۲۳۹) میگوید: «هیچ تلازمی بین نجاست و کفر وجود ندارد. زیرا هیچ دلیل شرعی یا عقلی وجود ندارد که بگوید هر نجسی کافر است. با اینکه عکس آن را نیز قبول کردهایم و هر کافری نجس است. زیرا موجبه کلیه به موجبه کلیه عکس نمیشود. مگر اینکه از خارج دلیلی بر تساوی هردو طرف وجود داشته باشد. مثل اینکه؛ هر ناطقی انسان است، بنا به اصطلاح علمای علم اصول فقه که تساوی کلی در بین آنها وجود دارد.» [۱۷۵] الفقه، ج ۴، ص ۲۵۹. [۱۷۶] آنچه جلب توجه میکند این است که کتاب مناسک حج آیت الله فاضل لنکرانی و جواد تبریزی که از آنها نیز نقل کردم با زبان فارسی نوشته شدهاند، مطالبی اضافه دارند که در کتاب مناسک حج منتشر شده به زبان عربی نیست، مثل؛ (الزیارة الجامعة الكبیرة) که نمیفهمم آیا از باب تقیه و مدارا است همان طور که علمای شیعه میپندارند یا اصلا آن مطالب مورد هدف و مقصود نیستند؟ [۱۷۷] مناسک حج آیت الله لنکرانی، ص ۲۵۰، و مناسک حج، آیت الله تبریزی، ص ۳۰۷ و مناسک حج آیت الله وحید خراسانی، ص ۲۵۹.