آنگاه که حقیقت را یافتم

فهرست کتاب

۱- امام خمینی

۱- امام خمینی

[امام] خمینی در کتاب (حکومت اسلامی صفحه ۵۲) درباره ائمه÷فصل را اینگونه شروع می‌کند: «از ضرورات مذهب ما این است که امامان ما دارای جایگاه و مقامی هستند که هیچکدام از فرشتگان مقرب خدا و پیامبران به آن نمی‌رسند ... و اخباری از آن‌ها به ما رسیده است که آن‌ها با خداوند حالاتی را دارند که از توانایی فرشتگان مقرب خدا و پیامبر جخارج است.»

در این سخنان به طور مطلق امامان اهل بیت بر پیامبران خدا برتری داده شده‌اند، همچنان که امامان اثناعشری نزد شیعیان اثناعشری از همه پیامبران به غیر از محمد مصطفی جمقدم‌تر هستند.

غلو و افراط در نزد [امام] خمینی به اندازه کفایت نمی‌کند، بلکه تا حد نفی خطا و فراموشی و غفلت از ائمه فراتر می‌رود مثلاً در (حکومت اسلامی، صفحه ۹۵) در این مورد می‌نویسد: «امامان÷افرادی هستند که به اعتقاد ما از خطا و غفلت معصوم هستند و به تمام مصلحت‌های مسلمانان احاطه و علم دارند» و در صفحه ۵۲ همین کتاب در مورد خضوع و فروتنی موجودات هستی برای آن‌ها می‌گوید: «امام مقام ستوده و درجه‌ای عالی و خلافتی تکوینی دارد که تمام موجودات هستی در برابر ولایت و حکمرانی او خضوع و فروتنی دارند.»

عجیب این است که در میان علمای بزرگ شیعه دو نفر در زمان خود معصوم‌ بودن امامان را از خطاء و اشتباه بزرگترین درجه غلو [۱۱۹]می‌دانستند، ولی اکنون این عقیده از اصول مقرر مذهب تشیع است و هر کس با آن مخالفت کند، جزو دشمنان اهل بیت دانسته می‌‌شود و یا در بهترین حالت از کسانی است که در دادن حقوق اهل بیت کوتاهی کرده‌اند!

شاید یکی از مطالبی که بتوان آن را در تأیید این موضوع آورد، این اعتقاد است که مذهب شیعه به مرور زمان از لحاظ عقائدی تحول و تکامل می‌یابد. مثلاً در گذشته از اختلاف سیاسی با بنی‌امیه تغییر و به اختلافات عقیدتی بین شیعه و اهل سنت و حتی میان خود شیعیان گسترش پیدا کرده است [۱۲۰].» همچنان که از لحاظ باور و عقیده به مرور زمان غلو و افراط عقایدی آن‌ها هر روز بزرگ و بزرگتر شده است.

مثلاً آیت‌الله العظمی محمد حسین شیرازی در کتاب جامع (الفقه) می‌گوید: «اما غالی - به معنایی که صدوق (ره) آن را به کار برده به پیرو ابن‌ولید گفته می‌شد او به اولین درجه غلو یعنی معصوم‌ بودن پیامبر از خطا و اشتباه معتقد بود – کافر نیست، و با دلیل خلاف آن ثابت شده و حتی امروزه این اعتقاد جزو ضروریات مذهب ما به شمار می‌آید»!!

به نظرات اگر محمد بن حسن و شاگردش ابن بابویه قمی (شیخ صدوق) در زمان ما حضور داشتند، به این علمای بزرگ و مراجع تقلید شیعه از [امام] خمینی گرفته تا جدیدترین مراجع حوزه‌های علمیه که خود را ادامه‌دهنده و پیرو اهل بیت می‌دانند ولی همگی آن‌ها این غلو را قبول کرده و آن را به عنوان اساس اعتقادی خود گذاشته‌اند، چه می‌گفتند!؟ [۱۲۱]

یا نظرشان در مورد شیخ علی میلانی که در رساله (عصمت) این روایت کتاب کافی را آورده است، چیست؟: «خداوند ما را در بهترین صورت ممکن خلق کرده است و ما را نگهبان و مسئول‌رساندن دستورات الهی و وسیله بخشش رحم و مهربانی بر بندگانش قرار داده است. همچنین ما چهره بخشنده پروردگار و در بارگاه او هستیم که مردم بدان راهنمایی می‌شوند. همچنین خزاین او در آسمان و زمین ما هستیم. به وسیله ما درختان ثمر و میوه می‌دهند و محصولات می‌رسند و درختان رشد می‌کنند و جویها جاری می‌شوند و به وسیله ما باران از آسمان نازل می‌شود و گیاهان بر روی زمین می‌رویند و به وسیله عبادت ما، خداوند پرستیده می‌شود. اگر ما نبودیم خداوند مورد پرستش واقع نمی‌شد. سپس او در مورد شرح این روایت می‌نویسد: آیا کسی که چشم خداوند در میان بندگانش و زبان گویای او در میان مردم و دست نیرومند او در میان بندگان اوست، دچار اشتباه، فراموشی و نسیان می‌شود؟! [۱۲۲]

بله ... آقای میلانی برای ما درست نیست که در مورد ائمه احتمال سهو، اشتباه و فراموش بدهیم، زیرا نزد شما به مقام الوهیت رسیده‌اند، در غیر این صورت چه دلیلی برای ربط این روایت غلوآمیز به تعلیق افراطی شما وجود دارد، اگر منظور قایل‌شدن مقام الوهیت برای ائمه نمی‌باشد؟! ابن بابویه قمی از ابی صلت هروی روایت کرده که گفته است: «به امام رضا÷گفتم، ای پسر رسول خدا ج، در منطقه کوفه کسانی هستند که گمان می‌کنند پیامبر جدر نماز دچار سهو نشده است، گفت: دروغ می‌گویند، خدا لعنت‌شان کند، تنها کسی که دچار سهو نمی‌شود، خدایی است که پروردگاری جز او وجود ندارد.» [۱۲۳]

تنها کافی است که به گفتار امام رضا درباره کسانی که صفات مخصوص خداوند را به ائمه اهل بیت نسبت می‌دهند استناد کنیم.

حال چرا فقط انگشت روی این مورد بگذاریم، با اینکه مطالب شگفت‌آورتری درباره ائمه وجود دارد؟ همان طور که در روایات و بیانات علمای شیعه آمده است، ائمه از نور آفریده شده‌اند و از اصل خلقتی که آدم از آن خلق شده یعنی گِل آفریده نشده‌اند!

من نتوانستم اسرار این معادله مشکل را حل کنم. زیرا هدف از تغییر خلقت اهل بیت، از صورت طبیعی خود که خداوند همه مردمان و انبیا از آدم تا خاتم را بر اساس آن آفریده است، به صورت فرشته‌ای چیست؟

آنها در پاسخ به تو خواهند گفت: «آیا خداوند بر هر کاری توانا نیست؟»

آری، خداوند بر هر کاری تواناست ... اما برای هر چیزی علتی قرار داده است، این عبارت و توجیهات غیر آن نیز، چیزهایی نیستند که ما عقاید خود را بر آن‌ها بنا کنیم. چرا خداوند اهل بیت را از نور می‌آفریند، حال اینکه بقیه پیامبران را از گل آفریده است؟

اگر گفته شود: این امر به خاطر احترام آن‌هاست، در پاسخ می‌گوییم: چه عیب و نقصی در آفرینش انبیاء با اینکه از گل درست شده‌اند وجود داشت؟!

وقتی که سخنان امام خمینی را مطالعه می‌کنی می‌توانی مشاهده کنی که غلو، او را تا چه حدی از افراط کشانده است. او می‌گوید: «دوست من، بدان که اهل بیتِ عصمت÷در مقام ملکوتی و غیبی قبل از آفرینش جهان همانند پیامبر بوده‌اند، و انوار آن‌ها از همان وقت به تسبیح و تقدیس خداوند مشغول بوده است، این امر حتی از نظر علمی، از دایره قدرت فکر انسان بیرون است. در حدیث شریف آمده است: «ای محمد! خداوند، یکتا و تنها بود، سپس محمد، علی و فاطمه را آفرید. هزار سال گذشت. سپس خدا همه کائنات را آفرید و آن‌ها را بر آفرینش موجودات شاهد گرفت، اطاعت آن‌ها را بر تمام مخلوقات واجب و امور کائنات را به آن‌ها واگذار کرد!!» [۱۲۴]

آنها آنچه را بخواهند، حلال می‌کنند و هرچه بخواهند، حرام می‌کنند مگر اینکه خدا چیزی غیر این را بخواهد!! بعد گفت: ای محمد، این دینی است که هر کس از آن پیشی جوید از راه به در رفته وهر کس تخلف کند تباه شده است. و هر کس از آن پیروی کند به سر منزل مقصود رسیده است، ای محمد آن را با خود داشته باش.

این مطالبی است که در کتاب‌های معتبر درباوه ائمه آمده است که عقل در آن متحیر می‌ماند. زیرا هیچ کس بر حقایق و اسرار ائمه÷اطلاع نیافته جز خودشان [۱۲۵]. درود خدا بر آنان [۱۲۶]!! [امام] خمینی به مناسبت ولادت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب می‌گوید: «نه من و نه غیر من نمی‌تواند درباره شخصیت امیرالمؤمنین÷صحبت کند. ما توان درک جوانب مختلف شخصیت این انسان بزرگ را نداریم. بی‌تردید او انسانی است کامل و مظهر تمامی اسماء و صفات خداوند و در نتیجه ابعاد و جوانب مختلف شخصیت ایشان براساس نام‌های خداوند بالغ بر هزار عدد است و ما حتی نمی‌توانیم یکی از آن‌ها را توضیح دهیم. این انسانی که در خود تمامی اضداد را جمع کرده است، هیچ احدی نمی‌تواند در مورد او صحبت کند. پس بهتر می‌دانم که ساکت شوم و چیزی نگویم ... سپس می‌گوید: «این موجود، معجزه‌ای الهی است که هیچکس توان رسیدن به حقیقت آن را ندارد و بلکه همگان بر حسب فهم و ادراک خود سخن می‌گویند در حالی که امام علی÷غیرِ آن چیزی است که تصور کرده و به فکرشان رسیده است، یعنی ما هیچ وقت نمی‌توانیم ایشان را آن طور که هستند توصیف کنیم [۱۲۷]. به همین خاطر هر کسی قسمتی از صفات متضاد ایشان را انتخاب کرده و گمان می‌کند امیرالمؤمنین÷را شناخته است...، پس اگر این طور است بهتر آن است که از سخن گفتن در مورد او چشم‌پوشی کنیم و در فکر این باشیم که در مسیر هدایت او گام برداریم تا بلکه به بخشی از این راه دست یابیم.) [۱۲۸]

بلکه پا را از این هم فراتر می‌نهد و در مورد امیرالمؤمنین علی÷می‌گوید: (جانشین، خلیفه و قائم مقام او [یعنی پیامبر ج]ست. در مُلک و سلطنت در محضر قدرت مطلق و ربوبیت با حقیقت او یکی است، اصل درخت طوبی و حقیقت (سِدْرَهُ المنتهی) است، رفیق اعلی است در مقام یا پایین‌تر، معلم روحانیون و تأیید کننده انبیا و مرسلین امیرالمؤمنین علی÷است.) [۱۲۹]

شما می‌دانید سخن او که می‌گوید (متحد با لاهوت است) همانند عقیده مسیحیان درباره حضرت عیسی÷است که معتقدند جانب لاهوتی [الهی] با جانب ناسوتی [بشری] یکی شده است. [۱۳۰]

[امام] خمینی با ادعای حلول خداوند در امیرالمؤمنین علی÷این سخن را به او نسبت می‌دهد که می‌گوید: «ما با خدا حالتهایی داریم که در برخی از این حالات او اوست و ما ما هستیم و در بعضی حالات او ما است و ما او هستیم»!! [۱۳۱]

این باور دقیقاً عقیده کسانی است که قائل به وحدت وجود هستند، خدا همان علی است و علی همان خدا، چیزی جز تصریح به این گفتار نمانده است!!

[۱۱۹] ابن بابویه قمی، معروف به (الصدوق) در کتاب (من لایحضره الفقیه، جلد اول، فحه ۲۳۴) چنین می‌آورد؛ «غلات و آشوب‌طلبان که خداوند آن‌ها را لعنت کند احتمال خطا و اشتباه پیامبر جرا انکار می‌کنند و می‌گویند: اگر پیامبر جدر نماز اشتباه کرده باشد پس ممکن است که در ابلاغ رسالت نیز خطا و اشتباه کند، چون نماز نیز همانند ابلاغ رسالت او یک فریضه است.» ولی محمد بن حسن استاد صدوق قبل از او به این مطلب اشاره کرده است: «اولین درجه غلو، نفی خطا و اشتباه از پیامبر جو امام است.» [۱۲۰] مانند اختلاف‌هایی که بین شیعیان اثناعشری و زیدیه و اسماعیلیه و واقفه و فطحیه در طول تاریخ وجود داشته و هر روز بیشتر زبانه می‌کشد. [۱۲۱] کتاب الفقه، جلد ۴، صفحه ۲۴۷. [۱۲۲] العصمة، ص ۳۰. [۱۲۳] عیون اخبار الرضا÷باب (ما جاء عن الرضا÷في وجه دلائل الأئمةوالرد علی الغلاة والمفوضة لعنهم الله) حدیث شماره ۵. [۱۲۴] آنچه آیت الله العظمی خمینی می‌گوید عین تفویضی است که امامان آن را نکوهش کرده و از قائلین به آن دوری جسته‌اند. تفویض، همانطور که شیخ محمد صالح مازندرانی در کتاب (شرح اصول کافی، ج ۹، ص ۶۱) آن را تعریف می‌کند این است: «که خداوند، حضرت محمد جو امام علی÷و سایر ائمه را آفرید، سپس آفرینش آسمان‌ها و زمین و آن چه را در بین آن‌هاست به آنان واگذار کرد. همچنین تقسیم روزی، اجل، مرگ و زندگی را در اختیار آنان قرار داده است. آن چه در موضوع تفویض و ارتباط آن با فکر امام خمینی جلب توجه می‌کند تکفیر نکردن مفوّضه از طرف او در (كتاب الطهارة، ج ۳، ص ۳۴۰) است. او با وجود همه احادیث صریحی که درباره کافر بودن آن‌ها روایت شده است و اتفاق علمای جدید و قدیم شیعه در این باره، آن‌ها را تکفیر نکرده است. هیچ جای تعجبی هم ندارد زیرا امام خمینی خود دارای این اندیشه است و همانطور که گذشت آن را نیز اعلام می‌دارد، متن سخنان امام خمینی در (کتاب الطهاره) این است: «اختلافی در این باره وجود ندارد که قائل شدن به جبر و تفویض، مستلزم کفر به معنی نفی اصول نمی‌شود. مگر در حالت دقیقی که حتی علمای اعلام متوجه آن نمی‌شوند، چه برسد به عامه مردم، و با صرف نظر از اینکه چه چیزی از آن ناشی شده و به کجا می‌انجامد قطعاً باعث کافر شدن نمی‌شود»! شیخ مفید در کتاب (الاعتقادات، ص ۱۰۰) گفته است: «از زراره روایت شده است که به امام صادق÷گفتم: یکی از فرزندان عبدالله بن سبأ قائل به تفویض است. ایشان گفتند: تفویض چیست؟ گفتم: می‌گوید: خداوند حضرت محمد جو امام علی÷را آفرید. سپس همه امور، از جمله آفرینش، رزق، زندگی و مرگ را به آنان واگذار کرد. ایشان گفتند: دشمن خدا دروغ گفته است. اگر پیش او بازگشتی این آیه سوره رعد را برای او بخوان: ﴿أَمۡ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَآءَ خَلَقُواْ كَخَلۡقِهِۦ فَتَشَٰبَهَ ٱلۡخَلۡقُ عَلَيۡهِمۡۚ قُلِ ٱللَّهُ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّٰرُ[الرعد: ۱۶]. «یا اینکه [شدت گمراهی آنان را به آنجا کشانده است که] برای خدا شریکانی قایل می‌شوند که [به گمان ایشان] آن‌ها همچون خدا دست به آفرینش زده‌اند [و آفریده‌های ایشان از آفریده‌های خدا] بر آنان مشتبه و مختلط شده است؟ [که چنین نیست]. بگو: خدا آفریننده همه چیز است و او یکتا و توانا [بر انجام آفرینش و چرخش هستی] است.» پیش آن مرد بازگشتم و آنچه را امام صادق÷گفته بود برای او بازگو کردم، گویی سنگی را در دهان او گذاشته‌ام یا اینکه لال شده بود. کجایند کسانی که با وجود این روایت گمان می‌کنند مذهب اثناعشری خالی از تأثیر عبدالله بن سبأ و عاری از راه یافتن فکر سبائی به علمای بزرگ شیعه و در راس آن‌ها امام خمینی است. [۱۲۵] حقیقت آنان این است که همه‌ آن‌ها به صورت انسان آفریده شده‌اند و مالک هیچ سود و زیانی برای نفس خود نمی‌باشند، پیامبر خدا محمد جاست در حالی که او برترین آنان است. خداوند درباره پیامبر می‌فرماید:﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ [الكهف: ۱۱۰]. «[ای پیامبر] بگو: من فقط انسانی همانند شما هستم [و امتیاز من فقط آن است که من پیامبر خدا هستم] و به من وحی می‌شود که معبود شما یکی است.» سوره کهف آیه ۱۱۰. حال وضع امام علی÷و حضرت زهرا چگونه است در حالی که از نظر جایگاه و منزلت از درجه پایین‌تری برخوردارند؟! [۱۲۶] چهل حدیث [امام] خمینی ص ۶۵۴، و مختصر چهل حدیث ص ۲۳۲، تلخیص از سامی خضرا [۱۲۷] این مطلبی است که ما آن را در مورد پروردگار قبول می‌کنیم، می‌گوییم که هر کمالی که آن را در خدا تصور کنی خدا از آن برتر و کامل‌تر است، عقل ما این کمال را آن طور که هست درک نمی‌کند ولو اینکه معنایش را درک کرده باشد، اما مثل اینکه [امام] خمینی درباره علی بن ابی‌طالبسبه این امر معتقد است. [۱۲۸] روزنامه رسالت، شماره ۶۲۸. [۱۲۹] مصباح الهدایة، ص ۵. [۱۳۰] مسیحیان عقیده دارند که حضرت مسیح÷از دو جنبه (خلق شده است)، یک جانب الهی و یک جانب بشری بر جزء الهی اسم (لاهوت) گذاشته‌اند و بر جزء بشری اسم (ناسوت). [۱۳۱] مصباح الهدایة، ص ۱۱۴.