شرف همصحبتی پیامبر
هیچ همصحبتی و همنشینی در تاریخ بشریت از همنشینی پیامبر بزرگتر و برتر نیست چقدر مسلمانان آرزو میکردند که چشمشان با رؤیت جمال مصطفی جشرفیاب و روشن میگردید ولیکن کسانی که نفرت صحابه را در دل جای داده و وارونهکردن حقایقی، و دگرگونی فضیلت به نقصان را پیشهی خود ساختهاند همصحبتی و همنشینی برترین بشریت محمد جبه عنوان همنشینی کمارزش و ناچیز جلوه میدهند ... بلکه شیخ مفید – از بزرگان علمای شیعه – جسارت نموده و همصحبتی صحابه را نسبت به پیامبر به همصحبتی [نعوذبالله] حیوان با انسان تشبیه نموده است!
شیخ مفید – در احتجاج بر عدم دلالت صحبت بر فضیلت صحابی – میگوید: (کلمهی صحبت میان انسان و حیوان اطلاق میگردد، و برای اثبات آن میتوان به کلام عرب مراجعه نمود که قرآن با زبان آنان نازل شده است﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِۦ٤﴾[إبراهيم: ۴]. که آنان [عرب] الاغ را به صاحب نیز نام میبردند و میگفتند:
ان الحمار مع الحمار مطیة
فاذا خلوت به فبئس الصاحب
«الاغ با الاغ راه میرود و چون با آن بمانی صاحب و همراه بدی است.»
و نیز جمادات را با موجودات زنده به عنوان صاحب ذکر میکردند که مثلاً در بارهی شمشیر گفتهاند:
زرت هندا وذاك غیراختیار
و معی صاحب كتوم اللسان
«هند را ناخواسته ملاقات نمودم و حال آنکه همراهم دوستی (شمشیر) راز نگهدار بود.»
و چنانچه صحبت میان مؤمن و کافر و میان انسان و حیوان و جمادات مطرح است پس چه حجتی برای صاحببودن میتوان یافت. [۶۰۴]
و هم صحبتیشان با پیامبر – نزد شیخ مفید – دارای ارزش و مقدار نیست همچنانکه کافر صاحب مؤمن و انسان صاحب حیوان و جمادات صاحب جانداران میگردد وضعیت صحابه با پیامبر نیز چنین است.
و چنانچه از فردی عاقل سؤالی نمایند که فضیلت حجرالاسود چیست؟ در پاسخ میگفت از جمله فضایل آن اینکه پیامبر اسلام آن را با دو دست مبارک خود کار گذاشته است و با دهان پاک خود آن را بوسیده است و این برای حصول شرف آن کافی است. و یا ارزش و قیمت لباس یا کفشی که پیامبر پوشیده است چیست؟ در پاسخ میگفت برای شرافت آن همین کافی است که با جسم [مبارک] پیامبر تماس یافته اند پس ارزش و قیمت کسی که با پیامبر نشست و برخاست نموده – و پشت سر وی نماز اقامه نموده و گاهی تمام روز با وی بوده و با جان و مال و خانواده از وی دفاع نموده است – چگونه میباشد؟ اینها از نظر [شیخ] مفید و امثال او ارزش و قیمتی ندارند بلکه همصحبتی شان با پیامبر همچون همصحبتی انسان با حیوان است!
فضیلت صُحبت پیامبر معلوم است جز انسان مریضالقلب کسی در فضیلت آن دچار تردید نمیگردد.
از جملهی دلایل صحیح و صریح بر شرافت و ارزش این همصحبتی آنچه امام مسلم در صحیح خود روایت نموده است که پیامبر جفرموده است: (زمانی بر مردم سپری میشود، گروهی از مردم به جهاد میپردازند، به آنان گفته میشود آیا در میان شما کسی هست که رسول خدا را دیده باشد؟ میگویند: آری، پس پیروز میشوند، سپس گروهی از مردم جهاد مینمایند، به آنان گفته خواهد شد آیا در میان شما کسی صحابهی پیامبر را دیده است؟ میگویند آری پس در جهاد پیروز شوند و سپس گروهی دیگر به جهاد بپردازند به آنان گفته شود آیا در میان شما کسی وجود دارد که دوستان و صحابهی پیامبر را رؤیت نموده باشد؟ میگویند آری پس بردشمن غلبه بیابند. [۶۰۵]
شیخ طوسی – از بزرگان علمای شیعهی اثناعشری – در کتاب «الأمالی» از ابوسعید خدری نقل کرده است که ابوسعید میگوید: پیامبر علی را از آنچه بعداً برای وی پیش خواهد آمد آگاه ساخت، پس علی÷بگریست و گفت ای رسول خدا شما را به حق خودم بر تو و خویشاوندی از تو حق همصحبتیام با تو از شما میخواهم چون خداوند را دعا و فراخواندی اینکه جان مرا به سوی خود بستاند. [۶۰۶]
پس امام علیسهمچنانکه این روایت شیعه به آن تصریح نموده است – به حق این همصحبتی از پیامبر درخواست میکند که برای وی دعا نماید، و متعصبینی که ادعای تشیع و پیروی این امام بزرگوار را دارند از منزلت این همصحبتی میکاهند و برای آن قدر و منزلتی نمیشناسند.
انسان از کار این متعصبین در شگفت است که همیشه تکرار میکنند و [به اهل بیت] میگویند: کاش ما با شما میبودیم و با تمام دل آرزو میکنند که ای کاش حسین را در رفتن به کربلا همراهی میکردند و او را نصرت و مورد دفاع قرار میدادند، یکی از آنان همصحبتی حسین پسر رسول خدا را دارای شرف و منزلت میدانند در حالیکه نسبت به صحابهی پیامبر محمد جکه برترین انسان و پیامبر آخری است که به سوی تمام بشر مبعوث شده است و نیروهای کفر بر او هجوم بردند و همین صحابه او را یاری نموده و با خون و خانواده خویش خود را فدا کردند و در سختترین شرایط با وی پایداری کردند، و این [مفید] متعصب اینگونه همصحبتی صحابه برای پیامبر را همچون همصحبتی حیوان با انسان به شمار میآورد، که شرمآورتر از این تفکر نمیتوان یافت.
این قیمت و ارزش همصحبتی رسول خدا و این فضیلت آن نزد غلوگرایان ستمپیشه است – نزد خداوند – از این تفکر – شکوی مینماییم ولاحول ولاقوة الا بالله.
[۶۰۴] بحارالانوار، ۲۷/۳۲۹-۳۳۰. [۶۰۵] روایت از مسلم – كتاب فضائل الصحابه – حدیث شماره (۲۵۳۲). [۶۰۶] الأمالی، طوسی، ص ۵۰۱-۵۰۲، (مجلس پانزدهم – حدیث شماره (۱۰۹۸).