آنگاه که حقیقت را یافتم

فهرست کتاب

مرتدین و از دین برگشتان به خاطر چه چیزی؟

مرتدین و از دین برگشتان به خاطر چه چیزی؟

اخراج فردی از اسلام و توصیفی به مرتد و از دین برگشته به علت شرکت و کفرورزی معروف و عادی است بلکه [در صورت وقوع واقعی آن] حکمی شرعی و تصریح به آن لازم است.

لیکن توصیف اصحاب محمد جبه مرتد و از دین برگشته‌گان به خاطر تسلیم خلافت به غیر علی ابن ابی‌طالب و یا ائمه این امر شگفت‌آوری است!

از کی تا اکنون کرسی‌های حکومت هم‌پایه‌ی توحید و ارکان ایمان شده است؟!

سپس اگر صحابه خلافت را به ‌جای علی به ابوبکر تسلیم نمایند چه چیزی نصیبشان می‌گردد؟

[آیا] اموال و دارائی [نصیبشان می‌گردد]؟ حال آنان به خاطر خدا و رسول دارائی و خانواده‌های خود را در مکّه به جایی گذاشتند و تجارت قریش ضرب‌المثل بود (رحلة الشتاء والصیف) و بزرگان قریش آمادگی داشتند تا کسانی را برای مقابله و نابودساختن دعوت پیامبر بخرند با این وجود صحابه فقر و شکنجه و غربت در راه این دین را تحمل کردند، پس امروزه چه چیزی تغییر کرده است؟!

[و یا آیا با تسلیم خلافت به ابوبکر] جایگاه و مکانت اجتماعی به دست می‌آوردند؟ در خلافت ابوبکر چه چیزی دگرگون و تغییر کرد تا اینکه مردم دین خود را فروخته و در مقابل آن مکانت اجتماعی در جامعه به دست آورد که تقوی را میزان ومعیار برتری و پستی فرد می‌داند! و جامعه‌ی مسلمین خود در زمان حیات پیامبر و بعد از مرگ او بلال حبش و صهیب رومی و سلمان فارسی را عزت بخشید، و برای قبایل عربِ مرتد نسب و جایگاه اجتماعی [به رسمیت] نمی‌شناخت، بلکه نیزه‌ها را به طرف آنان محکم و نشانه گرفت و چون کفر و ارتداد خود را آشکار ساخته حد ارتداد بر وی اجرا کرد.

و همین قریش با تمام کرّ و فرّ و امکانات سرسام‌آور خود بر هر کسی که می‌خواست وارد اسلام شود به مقابله برخاست، و نتوانست موضع صحابه را متزلزل سازد بلکه ایمان و ثباتشان افزون گردید، پس چه چیزی تغییر کرد تا [شورای] سفیقه بنی‌ساعده با تعداد محدودی بتواند تمام آن اسطوره‌های مقاومت را تغییر دهد؟!

در مقابل این طرح غیرمنطقی نمی‌توان جواب قانع‌کنده‌ای پیدا کرد تا درون انسان با آن قانع و آرام شود.

علمای شیعه اثناعشری بسیار محبت علی نسبت به انصار را ذکر نموده و می‌گویند: تعداد انصاریان در لشکر علی در جنگ صفین فراوان بوده است، پس چرا خلافت را به او تسلیم ننموده‌اند وآن را به ابوبکر سپرده‌اند جواب نمی‌یابند تا با آن درون خود را قانع سازند.

دیدگاه انصار و مهاجرین از همه‌ی ما آینده نگرتر و درست‌تر است و این جماعت میان خلافت و پیوند خویشاوندی علی با پیامبر تفاوت قائل می‌شوند.

و لذا می‌بینیم که شیعه درباره‌ی جنگ صفین همواره انصار را به خاطر همکاری با علی مورد ستایش قرار می‌دهند اما آنان در همان کتاب‌ها یاران [شورای] سقیفه را به مرتد و از دین برگشته توصیف می‌نمایند!

چه میزان و معیار شگفت‌انگیزی است که اصحاب رسول الله را با آن می‌سنجند اگر با مردم در مسأله‌ای همراه علی باشند بهترین مردم‌اند و اگر در جایی دیگر موضعشان با علی هماهنگ نباشد و یا به عبارت دیگر در غیر جهت و خواسته‌ی علی باشد [البته براساس نظریه شیعه] اهل رده و نفاق‌اند!.

چنانچه بگویند دلیل حکم ما بر ارتداد صحابه به علت انکار نص بر [امامت] علی بن ابی‌طالب است، در جواب این منتقدین گفته می‌شود؟ آیا شیعه نمی‌گویند که حدیث غدیر متواتر است و صدها صحابه آن را روایت کرده‌اند پس کجا انکار نموده‌اند؟!

و چون با زبان خود می‌گویم رسول خدا به علی فرمود: (من کنت مولاه فعلی مولاه) پس کجا من چنین نص را انکار کرده‌ام؟! اگر بگویند: معنی و مفهوم [نص] را انکار کرده‌اند، گفته می‌شود: چه کسی گفته است که تفسیری که شما از روایت [مذکور] نموده‌اید حق و درست است؟ آیا شما عاقلتر و فهیم‌تر از صحابه رسول خدا می‌باشید که در ان لحظه [ایراد حدیث] زنده‌ بوده و با گوش‌هایشان آن را شنیده‌اند؟!

یا آیا اینکه شما از آنان به زبان عربی آگاهترید و چیزی از این [روایت] دریافت و تعقل می‌نمائیدکه صحابه پیامبر دریافت و تعقل ننموده‌اند؟!

کسی در بحث ما پیرامون حدیث غدیر تأمل نماید به اطمینان خواهد یافت که صحابه پیامبر از کسانی که پیرامون این گونه احادیث چانه می‌زنند و خود در آن صحنه‌ها نبوده و مدلول آن را لمس نکرده و حتی معانی الفاظ را درک ننموده‌اند. نسبت به نصوص آگاهتر و دارای فهم و دریافت بیشتری بوده‌اند.