۲- اهانت به اسم خداوند
و ناصبی استدلال میکند به آنچه پیشوای قمیها عبدالله بن جعفر حمیری در کتاب (قرب الاسناد، ص ۱۵۴) از ابوجعفر از پدرش روایت کرده است که میگوید: بر روی انگشتر پدرم – عبارت - «العزة لله جمیعاً»نقش بسته بود، و با دست چپ خود با آن استنجا مینمود، و بر انگشتر علی÷عبارت «الملك لله» نقش بسته بود و با دست چپ خود که انگشتری در آن بود استنجا مینمود و [ناصبی] میگوید: ببین که امام شما علی÷چگونه به این صورت به اسم خدایی توهین مینماید، و با دستی که عبارت «الملك لله» نقش بسته است استنجاء مینماید، و این عمل به معنی کفر بعد از ایمان است.
اما شیعهی اثناعشری پاسخی ندارند جز اینکه روایت مذکور در کتاب (قرب الاسناد) را تکذیب نموده و یا اینکه ناصبی را مورد دشنام و نفرین قرار دهند [که معمولاً کار دوم را انجام میدهند زیرا با تکذیب روایات غیرمنطقی این چنین کتابها و مؤلفین آنها از درجهی اعتبار [ساختگی] ساقط میشوند / م.]
و ناصبی [باز] در پاسخ میگوید: شما تمام روایاتی که ما و اهل سنت ابوبکر، عمر، عثمان و سایر صحابه را مورد نکوهش قرار میدهد میپذیری پس چرا [تنها] روایاتی که علی را مورد نکوهش قرار میدهند ضعیف و دروغاند؟ و روایات نکوهش ما و دیگران همیشه صحیحاند، آیا این جز هوی و آرزو چیز دیگر هست؟
و هوی و آرزو با صاحبان خود چنین مینماید، و اگر هردو گروه [شیعه و ناصبی] انصاف و تقوی را در بررسی روایات به طور لازم رعایت میکردند اینگونه یاران پاک پیامبر را مورد انتقاد قرار نمیدادند.