آنگاه که حقیقت را یافتم

فهرست کتاب

۱۱- علامه آیت الله جعفر شوشتری

۱۱- علامه آیت الله جعفر شوشتری

آیت الله شوشتری در کتاب خصائص حسینی می‌نویسد: «بدان که خداوند یگانه و تنها بود. هیچ مخلوقی وجود نداشت. نه زمانی بود و نه مکانی. وقتی که آفرینش مخلوقات را شروع کرد. از نور او، نور امام علی÷و حضرت فاطمه (س) و امام حسن÷و امام حسین÷جدا شد. همانطور که از مجموعه روایات معتبر بر می‌آید، خداوند مکانها و عالمهای مختلفی را برای این انوار قرار داد. از جمله: قبل از آفرینش عرش، بعد از آفرینش آدم، گاهی اوقات به صورت نور و بعضی اوقات به صورت شبح‌هایی از نور بوده‌اند. همچنین زمانی به صورت سایه و ذراتی از نور در بهشت بوده‌اند و زمانی به صورت ستونی از نور تا اینکه زمانی در پشت حضرت آدم÷قرار داده شده‌اند. بعد در انگشت‌های دست و پیشانی او. و همه اجداد از حضرت آدم÷تا عبدالله بن عبدالمطلب پدر پیامبر جو در پیشانی همه مادران در زمان حمل از حوا تا آمنه بنت وهب مادر پیامبر ج، این نورها نیز در مکان‌های مختلفی قرار داشته‌اند. از جمله: جلو، رو، زیر و پیرامون عرش. همچنین در هر پرده‌ای از پرده‌های دوازده‌گانه، در دریاهایی از نور و سراپرده‌ها، در هرمحلی نیز مدت معینی ماندگار شده‌اند. چهار صد و بیست هزار سال قبل از آفرینش عرش وجود داشته‌اند. قبل از آفرینش حضرت آدم÷نیز به مدت پانزده هزار سال پیرامون عرش و مدت دوازده هزار سال زیر عرش بوده‌اند. البته این توضیحات در اینجا نمی‌گنجد. بلکه نیاز به کتاب مستقلی دارد. فقط هدف بیان برخی از خصوصیات امام حسین÷است. درباره نور آن حضرت و امتیاز نور او در بین انوار در تمام این عالم‌ها و حالت‌هایی که داشته‌اند در سایه‌ها، شبح‌ها و ذرات نور، نیز وقتی که در بهشت به صورت درختی درآمده بودند و زمانی که در بهشت در یکی از این عالم‌ها به صورت گوشواره‌ای در گوش حضرت فاطمه (س) مجسم شده بودند.

می‌گوییم: بی‌تردید منشأ این انوار در این عالم‌ها نور پیامبر بوده است. امتیاز نور امام حسین نیز از این جهت است که از نور ایشان است. زیرا پیامبر جاز امام حسین÷است و امام حسین÷از پیامبر. اما نور امام حسین÷هنگام جدایی این ویژگی را داشت که دیدنش باعث اندوه و ناراحتی می‌شد. [۱۵۶]

همچنین پس از مقایسه‌ای که میان زیارت امام حسین÷و کعبه انجام داده است، زیر عنوان (خداوند ویژگی‌های کعبه را به امام بخشیده است) می‌گوید: «نهم اینکه: همان طور که خداوند طواف کعبه را یکی از ارکان اسلام قرار داده است و می‌فرماید: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَيۡتِ ٩٧[آل عمران: ۹۷]. زیارت امام حسین÷را نیز یکی از ارکان اسلام قرار داده است. در حدیث آمده است: اگر کسی زیارت امام÷را ترک کند ایمانش را ناقص کرده و حرمت و صله رحم پیامبر را زیر پا نهاده و نسبت به پیامبر نافرمانی کرده است. در روایتی دیگر آمده است که چنین فردی شیعه نیست. در روایتی دیگر آمده که از اهل بهشت نیست. بلکه از میهمانان اهل بهشت است. در روایتی دیگر آمده است که حقی از حقوق خداوند را ترک کرده است. ولو اینکه هزار حج به جای آورد. در روایتی دیگر آمده است که از هر خیری محروم می‌شود. در روایتی دیگر آمده است بعد از این که به گوش یکی از ائمه رسید که گروهی از شیعیان یک یا دو سال سپری می‌شود و به زیارت نمی‌روند. ایشان فرمودند: بهره‌شان را از دست دادند، از ثواب خدا کناره گرفته و از جوار پیامبر جدوری گزیده‌اند. [۱۵۷]

باز زیر همین عنوان می‌گوید: «مورد سیزدهم: خداوند کعبه را محل طواف مردم قرار داده و به نسبت قدم‌ها و دفعات آن پاداش طواف را می‌دهد، اما همان طور که از عنوان زیارت پیداست فضیلت زیارت امام حسین÷بسیار بیشتر از این‌هاست.

چهاردهم: خداوند کعبه را محل طواف فرشتگان قرار داد، همان طور که در روایات آمده زمانی که جبرئیل÷بنا به دستور خداوند کعبه را بنا نهاد، هفتاد هزار فرشته در پیرامون آن طواف می‌کردند و از خیمه‌ای که خداوند آن را از بهشت نازل کرده بود و بر پایه‌های خانه‌ای که فرشته‌ها قبل از آفرینش آدم، آن را ساخته بودند نگهداری و حراست می‌کردند، که پایه‌های آن تا مقابل قبرها، بیت معمور و عرش ارتفاع داشت. وقتی که خیمه کنار برده شد و جبرئیل÷بنای دوم را ساخت، فرشته‌ها پیرامون آن طواف کردند، آدم و حوا نیز به آن‌ها نگاه کرده و هفت بار طواف بیت را به جای آوردند، در حالی که امام حسین÷محل طواف فرشته‌ها و شفیع آن‌ها بود، آن هنگام که به صورت یک نور بود با بقیه انواری که در پیرامون عرش قرار داشتند. [۱۵۸]

دوباره زیر همین عنوان می‌گوید: «مورد نوزدهم: بی‌تردید کعبه محل طواف همه انبیا از آدم تا خاتم است، همان طور که بسیاری از روایات متواتر نیز بر این امر دلالت می‌کنند، نظیر همین حکم نیز برای امام حسین÷به نسبت جسد، سر مبارک و قبر شریفشان ثابت است.» [۱۵۹]

آیت الله شوشتری با تأکید می‌گوید که مرقد امام حسین÷مثل سایر خانه‌های خدا حرم بوده و بلکه به عقیده شیعه، با توجه به روایات شیعی زیادی که نقل شده است حتی بزرگتر و محترمتر از کعبه است.

آیت‌ الله شوشتری می‌گوید: «مورد سی‌ام: خداوند قبل از مسطح کردن زمین کعبه را آفرید و آن را حرم قرار داد. اما درباره کربلا از امام علی بن الحسین÷روایتی نقل شده است که ایشان فرمودند: خداوند بیست و چهار هزار سال قبل از اینکه خاک کعبه را بیافریند و آن را حرم قرار دهد، زمین کربلا را آفریده و آن را حرم امن و مبارکی قرار داده است و هنگامی که خداوند زمین را لرزاند و آن را حرکت داد زمین کربلا همان طور که هست با خاکش به صورتی نورانی از زمین جدا شد و در بلندمرتبه‌ترین باغ از باغ‌های بهشت قرار داده ‌شد، و در والاترین مسکن که جز پیامبران کسی در آن ساکن نمی‌شود، جای داده خواهد شد. یا گفته است: پیامبران اولوالعزم در آن ساکن می‌شوند و آن خاک مثل درخشان‌ترین ستاره زمین، در بین باغ‌های بهشت می‌درخشد [۱۶۰].» همچنین می‌گوید: «سی و یکم: مکه به سخن آمد و به احترامی که خدا برای او نهاده تفاخر کرد و گفت: چه زمینی مثل من بزرگ و والاست در حالی که خانه خدا بر پشت من بنا ساخته شده است. مردم از هر گوشه و کناری به دیدن من می‌آیند. اما کربلا برتری بیشتری دارد. زیرا وقتی که مکه فخرفروشی کرد خداوند به او وحی کرد که آرام بگیر و ساکت شو! بزرگی‌ای که به تو داده شده است در برابر بزرگی کربلا چیزی نیست جز مثل اینکه سوزنی در دریایی فرو رفته و خیس شده باشد. اگر به خاطر زمین کربلا نبود تو را بزرگ نمی‌کردم و اگر به خاطر کسی که زمین کربلا او را در برگرفته نبود، نه تو را و نه خانه‌ای را که به آن افتخار کردی نمی‌آفریدم! پس آرام بگیر و پست، متواضع و ذلیل باش و بر زمین کربلا تکبر و فخرفروشی نکن و گرنه تو را از جا کنده و در آتش جهنم می‌اندازم [۱۶۱].» تا آخر.

زیر عنوان (چیزی که از طرف امام حسین÷به انبیا داده شده) نیز می‌گوید: «مقصد چهارم: در مورد چیزی که به واسطه امام حسین÷به پیامبران داده شده است، بدان که از امام حسین÷به تمام پیامبران دو چیز داده شده است:

اولاً: ایشان سرمشق تمامی پیامبران است، هرگاه یکی از پیامبران دچار مصیبت و گرفتاری می‌شد، از امام حسین پیروی می‌کرد و با تأسی به ایشان بر آن مصیبت صبر می‌گرفت. به همین خاطر، روزی امام علی÷به امام حسین÷گفتند. ای ابا عبدالله تو از قدیم اسوه و سرمشق بوده‌ای.

ثانیاً: هرکدام از پیامبران که دچار گرفتاری شده‌اند با بر زبان‌آوردن اسم امام حسین÷گرفتاری آن‌ها برطرف شده است و در این مورد روایات زیادی نقل شده است:

روایت اول: زمانی که خداوند اسمهای پنجگانه را به حضرت آدم آموخت و ایشان با گفتن آن کلمات توبه کردند. هنگامی که گفت (به حق حسین)، توبه‌اش پذیرفته شد.

روایت دوم: در مورد آرام گرفتن کشتی حضرت نوح÷، هنگامی که به ایشان وحی شد که به پنج تن توسل کند به اسم امام حسین که رسید، کشتی بر کوه جودی ‌ایستاد.

روایت سوم: در قبول شدن دعای حضرت زکریا، وقتی که دعا کردند و فرمودند: خدایا از فضل خود جانشینی به من ببخش، خداوند اسم‌های پنج تن را به او یاد داد. وقتی که حضرت زکریا÷گفتند: به حق حسین، به او مژده پسری به اسم یحیی داده شد.

روایت چهارم: درباره نجات حضرت یونس÷از شکم ماهی. زیرا ایشان به حق پنج تن دعا کردند و وقتی گفتند: «به حق حسین»، ماهی او را به کنار دریا انداخت.

روایت پنجم: در رفع مرض حضرت ایوب÷، هنگامی که به پنج تن متوسل شد و خدا به ایشان وحی فرمود: پای خود را به زمین بکوب، این آبی است که برای شست و شوی (تنت مفید) است، وقتی که به اسم حسین رسید، دعایش مستجاب شد.

روایت ششم: در مورد فدیه اسماعیل÷، زیرا روایت شده است که مقصود از ذبح عظیم، امام حسین÷است. البته این روایت بر برتری شأن حضرت اسماعیل÷بر امام حسین دلالت نمی‌کند.

روایت هفتم: در مورد نجات حضرت یوسف÷از تاریکی چاه: هنگامی که کاروان بر سر چاه فرود آمد، با توسل حضرت یوسف÷به پنج تن و با بر زبان آوردن کلمه (به حق حسین) سطل به چاه انداخته شد.

روایت هشتم: در مورد خارج شدن حضرت یوسف÷از زندان: زیرا هنگامی که بعد از چند سال به پنج تن توسل کرد و گفت: (به حق حسین)، آن دوست زندانی‌اش، آمد و گفت: ای یوسف ای دوست من تعبیر این خواب را به ما بگو. الی آخر قصه.

روایت نهم: در مورد برطرف کردن اندوه حضرت یعقوب÷: هنگامی که ناراحتی ایشان زیاد و زندگی بر ایشان تنگ شد، گفت: خداوندا، آیا به من رحم نمی‌کنی، هم چشمانم را از دست داده‌ام وهم نور چشمم را! خداوند به او وحی کرد: «بگو: پروردگارا: به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین، از تو می‌خواهم که چشمانم را به من بازگردانی.» به محض تلفظ کلمه حسین، آن مژده‌رسان آمد و یعقوب÷بینا شد. [۱۶۲]

آیت الله شوشتری بین پیامبران الهی که خدا آن‌ها را برای رساندن پیام خود به عالمیان برگزیده است و بین امام حسین÷، پسر دختر رسول خدا ج، چنین مقایسه‌ای انجام داده است. تفاوت زیادی وجود دارد بین اینکه کسی از نزدیکان رسول خدا جو سرور جوانان اهل بهشت باشد، با توجه به فضایلی که برای او هست و بین یکی از پیامبران خدا مقایسه شود چه برسد به اینکه او را با تمامی پیامبران مقایسه کرد! همان طور که برای آیت الله شوشتری خوشایند بوده که دست به چنین مقایسه‌ای بزند!

اما حقیقت این است که آیت الله شوشتری به مقایسه امام حسین÷با پیامبران÷و حتی پیامبران اولوالعزم بسنده نکرده، بلکه پا را فراتر نهاده است و قداست و عظمت پروردگار و حرمت و بزرگی شهادت امام حسین را با هم مقایسه کرده است. جایی که زیر عنوان (خصوصیات ویژگی عطایای امام حسین÷) می‌گوید: (مورد اول: یکی از صفات خداوند این است:

﴿وَإِن مِّن شَيۡءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ٤٤[الإسراء: ۴۴].

«هیچ موجودی نیست مگر اینکه [به زبان حال یا قال] حمد و ثنای وی می‌گویند.»

این آیه پنج معنی دارد، نیز به امام حسین نظیر همین رتبه بخشیده شده است. زیرا همه موجودات هر کدام به نوعی برای مصیبت امام حسین÷گریه کردند. ولی‌ ما گریه آن‌ها را درک نمی‌کنیم. گویا تنها در اشک ریختن خلاصه نمی‌شود. گریه آسمان چکیدن خون از آن است. گریه زمین به این صورت است که هر سنگی که برداشته شود زیرش خون وجود دارد. گریه‌ ماهی خارج شدن از آب، گریه هوا تاریک شدن آن است، گریه خورشید و ماه نیز گرفتگی آن‌هاست. همان طور که همه این موارد در روایات آمده است. [۱۶۳]

بر خواننده آگاه، پوشیده نیست که آیت الله شوشتری، در همه سخنانی که از ایشان نقل کردیم، تا اندازه‌ای از غلو و زیاده‌روی پیش رفته‌اند که همه کسانی را که بعد از او می‌خواهند به اندازه او یا بیشتر زیاده‌روی کنند ناتوان و درمانده کرده است. مگر اینکه با صراحت ائمه را خدا بخوانند یا با تبعیت از مسیحی‌ها بگویند که ائمه پسران خدا هستند. همان طور که مسیحیان حضرت عیسی÷را پسر خدا می‌دانند.

[۱۵۶] الخصائص الحسینیة، (محل نوره بعد خلقه) ص ۲۸-۲۹. [۱۵۷] الخصائص الحسینیة، ص ۲۹۳. [۱۵۸] همان، ص ۲۹۶. [۱۵۹] همان، ص ۳۰۰. [۱۶۰] همان، ص ۳۰۶. [۱۶۱] همان، ص ۳۰۷. [۱۶۲] الخصائص الحسینیة، ص ۳۶۲. [۱۶۳] همان، ص ۷۲-۷۳.