چه چیزی در آنسوی طرح موضوع عدالت [نهفته ] است؟
چون علمای شیعهی اثناعشری موضوع عدالت صحابه را مطرح مینمایند منظورشان اعرابیانی نیست که مسلمان شده و گذر زمان او را اغفال نموده یا صحابیهای مانند غامدیه نیست که مرتکب زنا شده و سپس با درخواست اجرای حد بر خود به آن اعتراف نمود تا از آن پاک گردد، و با پاکی از گناهان از دنیا برود و خداوند او را ببخشاید [۶۶۷]و همچنین منظورشان حاطب بن ابیبلتعه نیست که راز ورود پیامبر به مکه را به علت ترس بر خانواده خود در آنجا فاش ساخت و به امید اینکه او در میان قریش هم محبوبیتی داشته باشد تا از خانوادهاش نگهداری نمایند، و پیامبر بعد از سرزنش او را عفو نمود و عمر بن خطاب را از تعرض و حمله به وی منع نمود.
ولیکن هدف شیعه از طرح عدالت صحابه، [نکوهش] بزرگان صحابه از قبیل ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، عائشه و سایرین است، و با شکستن دیوار عدالت میخواهند مقدمه ی ضربه به این بزرگان را فراهم نمایند، و با شکستن دیوار و جواز طعن در یکی از صحابیان میتوانند به برجستهترین صحابه هم اسائه ادب نمایند، و علیالخصوص اگر این نکوهش و دشنام تحت نام اعتدال یا بررسی علمی باشد [مسأله مقداری آسانتر است.]
آنچه من در طول خواندن و مطالعه کتب دو فرقه از آن درشگفتم اینکه علمای شیعه قول به عدالت صحابه را انکار مینمایند، و آن را بزرگتر از حجم طبیعی آن بزرگنمائی مینمایند، و در حالیکه فراموش میکنند که اصل در [هر فرد] مسلمان عدالت است، و صحابه فقط اهل اسلام و ایمان تنها به شمار نمیآیند بلکه از جانب خداوند تزکیه و مزکّی گردیدهاند.
اگر کسی ادّعا نماید که یک دلیل بر عدالت صحابه یافت نمیشود در مقابل نکتهای که ما ذکر کردیم -: که اصل در عمل مسلمان عدالت است – عاجز میماند و هر کس عدالت هر فرد مسلمانی را مورد نکوهش قرار دهد میبایست دلیل اثبات آن را بیان نماید. پس بر چه مبنایی درخواست اثبات عدالت صحابه مینمایند؟! شیخ و بزرگ شیعه طوسی در کتاب «الخلاف» میگوید: اصل در مسلمان عدالت است و فسق بر او عارضی است، [اثبات آن] نیازمند دلیل است [۶۶۸]، و این نزد هر مسلمانی بدیهی و آشکار است ونیازمند استدلال نیست.
[۶۶۷] صحیح مسلم، کتاب حدود، بخاری، کتاب جهاد و سیر، حدیث شماره (۳۰۰۷). [۶۶۸] کتاب الخلاف، باب آداب القضاء، مسألهی شماره (۱۰).