آنگاه که حقیقت را یافتم

فهرست کتاب

دین و مذهب [۸]من چنین است

دین و مذهب [۸]من چنین است

اگر از دین و مذهبم بپرسی می‌گویم: «مذهب من دین اسلام است و هر کس در سایه آن باشد، دوست و برادر من است. پیشوایان و رهبران آن را آن گونه که شایسته است گرامی می‌دارم و از زحماتشان تشکر و در این راستا از افراط و تفریط پرهیز می‌کنم. اگر در امری دلیل برایم واضح و راه برایم روشن بود در آن موضوع نیازی به آنان ندارم و در هنگام نیاز به مراجعه به آنان براساس حقیقت آنان را به حکمیت قبول می‌کنم و از آنکه به نظرم در این امر بیش از همه به حقیقت نزدیک باشد پیروی می‌کنم و از نسبت‌ دادن خودم به یکی از امامان و علما خودداری می‌کنم و همین برای من کافی است که یکی از مسلمانان هستم. اگر مرا به خدا سوگند دادند و چاره‌ای نداشتم می‌گویم من مؤمن و مسلمانم اگر تنم را پاره‌پاره کنند و گوشتم را بخورند و مرا بی‌نهایت اذیت و آزار دهند و هر آزاری را بر من روا دارند در مقابل آنان می‌گویم:

﴿سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمۡ لَا نَبۡتَغِي ٱلۡجَٰهِلِينَ٥٥[القصص: ۵۵].

«وداع و بدرودتان باد ما خواهان [همنشینی با] نادانان نیستیم.»

﴿قَالُواْ لَا ضَيۡرَۖ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ٥٠[الشعراء: ۵۰].

«هیچ زیانی نیست [از این کاری که تو خواهی کرد. هر کاری که می‌خواهی بکن باکی نیست. زیرا] ما به سوی پروردگارمان بازمی‌گردیم [و به لقای معشوق ومحبوب حقیقی خود می‌رسیم و پاداش خود را از او دریافت می‌کنیم.]»

«پروردگارا مکرهایشان را به خودشان بازگردان و من از شر آن‌ها به تو پناه می‌بردم. خداوندا مرا از اعمال آنان که در دینت تفرقه ایجاد کرده‌اند، رها کن و مرا به مردمان بهترین دوران و یاوران پیامبرت جملحق بفرما.» [۹]

[۸] منظور مذهب اعتقادی است نه مذهب فقهی [۹] العلم الشامخ في تفضیل الحق علی الاباء والمشایخ ۷.