آنگاه که حقیقت را یافتم

فهرست کتاب

روایت هفتم

روایت هفتم

خزار قمی به نقل از جناده بن أبی أمیه روایت می‌کند که گفت: بر حسن بن علی بن ابیطالب÷در بیماری وفاتش وارد شدم. تا اینکه به او گفتم: ای مولای من چه شده است چرا خودتان را معالجه نمی‌کنید؟ امام گفت: ای عبدالله مرگ را چگونه معالجه کنم؟ گفتم: إنالله وإنا إلیه راجعون.سپس به سوی من رو کرد و گفت: به خدا قسم این امری است که رسول خدا جآن را به ما واگذار کرده است که دوازده امام از فرزندان علی و فاطمه آن را به دست خواهند آورد. که همه ما یا مسموم خواهیم شد یا به قتل می‌رسیم. [۵۳۴]

مرتضی این احتمال را که تعداد امامان بیش از دوازده نفر باشد بعید نمی‌داند.

شاید عجیب‌ترین چیزی که در این باره خوانده‌ام پاسخ مرتضی به سؤالی است که فردی شیعه از او پرسیده است و در آن از او درباره وضعیت امامت پس از امام زمان÷سؤال می‌کند و می‌گوید: براساس مذهب معلوم باید در هر زمانی امامی باشد که دین را اصلاح و مصالح مسلمانان را تأمین کند و براساس دلیل صحیح نمی‌توانیم معتقد به این امر باشیم که خروج قائم با زایل‌شدن تکلیف مطابقت خواهد داشت. بنابراین دوره پس از او از وجود امام مفترض‌الطاعه خالی نخواهد بود. آیا پس از امام قائم، امام مفترض الطاعه دیگری خواهد بود یا نه؟ اگر به وجود امام دیگری پس از خروج قائم معتقد باشیم از اعتقاد به امامت امامان دوازده‌گانه خارج شده‌ایم و اگر به وجود امام دیگری پس از خروج قائم باور نداشته باشیم در واقع اصلی را که اساس مذهب ماست باطل کرده‌ایم و آن اینکه هر دوره‌ای لزوماً باید امام و حجتی داشته باشد.

مرتضی چنین پاسخ داده است: «ما قاطعانه نمی‌توانیم بگوییم که با خروج صاحب‌الزمان امام محمد بن حسن عسگری÷این تکلیف از بین می‌رود. بلکه ممکن است که پس او جهان مدت زمانی طولانی باقی بماند و زمان پس از آن نمی‌تواند از وجود امامان خالی باشد. همچنین جایز است که بعد از آن چندین امام باشند که دین و منافع و مصالح پیروان آن را حفظ کنند. این امر با آنچه درباره امامت بدان معتقدیم و از آن پیروی می‌کنیم تضاد و تعارضی ندارد. زیرا به ما فقط دستور داده شده است که امامت این دوازده‌تن را بدانیم و آن‌ها را بشناسیم و آن را به طور کامل بیان کنیم. زیرا این امر محل اختلاف و نیاز است و این عقیده ما را از نام اثنی عشری‌بودن خارج نمی‌کند. زیرا در نظر ما این نام بر کسی اطلاق می‌شود که امامت دوازده امام را اثبات کند وبدان معتقد باشد و ما این امر را اثبات کرده‌ایم و در این باره هیچ کس با ما موافقت ندارد و فقط ما به این نام شهرت پیدا کرده‌ایم.» [۵۳۵]

این همان بحرانی است که نظریه امامت اثناعشری خود را بدان گرفتار کرده است و جز اینگونه فرضهای غیرمنطقی راه خروجی از آن نیافته‌اند!

[۵۳۴] منهاج الصالحین، وحید خراسانی، ج ۱، ص ۳۴۱، مبحث شهادت امام حسن به نقل از کفایة الأثر خزار قمی، ص ۲۲۷. [۵۳۵] وسائل مرتضی، ج ۳، ص ۱۴۵ -۱۴۶.