آنگاه که حقیقت را یافتم

فهرست کتاب

بررسی دلایل امامت در عقیده شیعه اثناعشری

بررسی دلایل امامت در عقیده شیعه اثناعشری

فضایل اهل بیت فراوانند و امام علی÷نیز سهم عمده‌ای از آن‌ها دارد، کسی برتری‌های امام علی÷و اهل بیت را انکار نمی‌کند مگر یک ناصبی کینه‌توز یا جاهل که حق و منزلت آنان را نمی‌شناسد.

اما اعتقاد به بزرگی آنان و باور به دوستی آن‌ها چیزی است و استدلال به عصمت آن‌ها با توجه به این فضایل و وجوب ادامه خلافت در دوازده مرد از آن‌ها و برتری‌ دادن آنان بر تمام پیامبران، از جمله پیامبران اولوالعزم غیر از حضرت محمد جچیز دیگری است که هیچ پیوندی به فضایلی که در مورد آن‌ها روایت شده و قهرمانی‌هایی که تاریخ از آن‌ها به ثبت رسانده است ندارد. محبت اهل بیت و فضایل آن‌ها قواعد مشخصی دارد که حد و مرز آن را تعیین می‌کند. در غیر این صورت هر کس به حساب دوستی اهل بیت، هر چیزی را که دوست داشته باشد می‌گوید.

به همین خاطر امام زین‌العابدین÷می‌فرماید: «به خاطر خدا و اسلام، ما را صادقانه دوست داشته باشید. زیرا دوستی شما ادامه خواهد یافت تا اینکه روزی مایه عار و رسوایی ما خواهد شد.

اما زین‌العابدین÷عرصه را بر این غلوّکنندگان تنگ کرده که اهل بیت را به اسم دوستی غرق در صفاتی کرده‌اند که خود به آن‌ها راضی نیستند.

امروه سخن از امامت، عصمت ائمه÷و معجزات آن‌ها و مباحثه در این موارد، مانند صحبت درباره حضرت مسیح÷و سرشت بشری اوست.

مباحثه و بررسی دلایل امامت نزد شیعه اثناعشری، مرا به یاد گذشته‌های دوری می‌اندازد؛ زمانی که به مناظرات دعوتگر برجسته مسلمان، احمد دید‌ات و تألیفات او توجه زیادی می‌کردم. احمد دیدات/در مناظره با بعضی از کشیش‌ها تفکری را ردّ می‌کرد که امروزه گریبان‌گیر بسیاری از فرقه‌ها و جماعت‌های منسوب به اسلام شده است و ما داریم با این افکار و گروه‌ها زندگی می‌کنیم. کشیش‌ها ادعای خود را مبنی بر اینکه حضرت مسیح÷پسر خداست به این صورت مطرح می‌کردند که می‌گفتند: «یا اینکه مسیح÷همان طور که ما ایمان داریم پسر خداست، یا تو به او نسبت به دیوانگی یا کفرگویی می‌دهی. زیرا او ادعایی نابه حق کرده است یا اینکه نسبت سحر به او می‌دهی! چون کارهایی کرده که از قدرت بشر خارج بوده‌اند.» آن‌ها به این صورت بحث می‌کردند و تو را در زاویه تنگی قرار می‌دهند. بر علیه تو دست به حملات روانی می‌زنند. یا باید با آن‌ها هم عقیده شوی یا تو را متهم به دشمنی با حضرت مسیح÷می‌کنند. به دلیل اینکه به ادعای آن‌ها نسبت کُفرگویی و دروغ سحر به او داده‌ای.

دیدات در کنار این طرح عجیب سؤال می‌کند که: «حالا چرا این فرضیه‌های سه‌ گانه را در مورد مسیح÷داشته باشیم؟ چرا بنده و فرستاده خدا نباشد، یا چرا پیامبر بزرگی از پیامبران بنی‌اسرائیل نباشد و بس؟» چرا مرا در این زاویه قرار می‌دهی که درباره شخصیت مورد بحث یا زیاده‌روی و غلوّ کنم یا با او دشمن باشم نه حد وسط میان این دو نظریه؟؟

با همین روش می‌توانی فرد مناظره کننده‌ای را تصور کنی که می‌خواهد موضوع عصمت ائمه و امامت منصوص ائمه را مورد بحث و مذاکره قرار دهد. وقتی که با او مذاکره عمیقی را شروع کردی و بسیار موشکافانه به بررسی دلایل پرداختی، متوجه می‌شوی که آخر سر در یک مسأله کاملاً عاطفی و احساسی به بن‌بست رسیده‌ای. آیا تو ناصبی هستی و با ائمه دشمنی داری؟ آیا در وجود و مصداقیت اهل بیت شک داری؟ و چیزهایی شبیه این اتهامات ... یا اینکه بی‌خبر از همه جا از هر گوشه و کناری سنگی بر تو فرود می‌آید، با اینکه این بحث اصلا احتمال این همه فرضیه را ندارد. من در حال حاضر این مسأله را تجربه کرده‌ام. من در همان حال که دارم از طریق قرآن، احادیث و عقل مباحثه می‌کنم، ناگاه با یک اتهام و ردّ فوری مواجه می‌شوم که من ناصبی هستم.

آیا می‌توان این کلمه ناصبی را به همین سادگی بر هر کسی اطلاق کرد؟ آیا مناظره من در مورد عصمت ائمه یا مسأله رجعت و ... به این معنی است که من اهل بیت را دوست ندارم؟

اگر دوستی اهل بیت به معنی زیاده‌روی و غلو درباره آن‌هاست، باید راضی می‌شدند که در مورد آن‌ها گفته شود، خدایانی غیر از خدای یکتا هستند و باید به جای برحذر داشتن کسانی که در مورد آن‌ها زیاده‌روی می‌کنند از آن‌ها تمجید می‌کردند.