اشکال قدیمی است
کسانی که در عدالت صحابه تشکیک مینمایند و درباره عدالتشان بدگوئی میکنند در عدالت و اعتبار مشایخ و بزرگان اجازه [اجتهاد و فتوی] خود چار تردید و شک نمیگردند [شیخ اجازه: اصطلاحاً به کسی گویند که اجازه روایت از کتب مشهور و جوامع الحدیث میدهد.]
پیشوایان علمای جرح و تعدیل شیعه و پیروان آنان بر اعتماد بر مشایخ اجازات و عدم نیاز به وجود نص بر ثقه و اعتبارشان تصریح نمودهاند.
و داماد در (الرواشیح السماویه ص ۱۷۹ میگوید: (آنچه واجب است دانسته شود و روا نیست فراموش شود اینکه شیخ و مشایخی که همچون ستونوارکانند کارشان آشکارتر است از اینکه نیازمند تزکیه و تزکیهکننده و یا تأیید از جانب تأییدکنندهای باشند؟!
ولیکن [شگفت اینکه] اصحاب رسول الله جکه قرآن آنها تزکیه [پاک اعلام نموده] و سنت نبوی نیز آنان را تبرئه نموده است و هر آنچه داشتند تقدیم اسلام کردند نیازمندند تا کسی آنان را تزکیه و تبرئه نماید تا اینکه شیعه اثناعشری از آنان راضی گردند!
و شیخ علی محمد بن محمد بن دلدار علی هندی در کتاب [الجوهره العزیزه في شرح الوجیزه]: میگوید: مشایخ اجازه – بارگاهشان عطرآگین باد – نیازمند جرح و تعدیل و تبیین نیستند، آنان نائبان ائمه و به طور قطع و یقین أمنای امنای خدا بر این امت [اسلامی] میباشند.
بلکه تأیید بزرگانشان از ضروریات دین و همشأن اعتقاد به پیامبر جو ائمهی معصومین است، و روح و جانم فدای آن بزرگواران باد، که در پی اعتلای کلمهی توحید تلاش و جهد خود را مبذول داشتند و همواره سختیهای شریعت را تحمل مینمایند به نیابت از بزرگان معصوم خود و بلکه از جد و سرور مرسلین و از خداوند سرپرستی ایتام شیعه را به عهده میگیرند تا اینکه راه خود را طی نموده و خدای خویش را ملاقات نمایند. [۶۷۰]
پس اینها [که وصفشان گذشت] از نظر شیعهی اثناعشری، مشایخ اجازه میباشند و نیازمند جرح و تعدیل نیستند زیرا آنان نائبان ائمه میباشند.
تائید آنان جزو ضروریات دین است زیرا آنان با گذشت و تحمل خویش مشاکل دینی را تحمل نمودهاند! اما اصحاب رسول خداوند قرآن و سنت را برای ما [مسلمانان] نقل کردهاند و فتوحات انجام دادهاند و به وسیله تلاش و مجاهده و قربانیشدنهای آنان مردم گروهگروه وارد دین اسلام شدهاند تأیید آنان در اصطلاح شاگردان مشایخ اجازه [با وصفی که گذشت] تخریب دین است.
[شنیدن اینگونه مسائل ضربالمثل مشهور عرب را به یاد میآورد] عش رجبا تری عجباً، هر کسی بیشتر زندگی کند شگفتیهای زیادتری میبیند.
[۶۷۰] رسائل في درایة الحدیث، ۲/۴۳۳-۴۳۴.