سوسیالیسم "Socialism" نظام سوسیالیست یا اشتراکی:[١١]
نظام سوسیالیستی در واقع به منظور رد ایده نظام سرمایهداری بوجود آمد. اصرار فلسفه سرمایهداری مبتنی بر آزاد گذاشتن هر فرد در کسب هرچه بیشتر منافع بود و اصولاً هر مفهوم اقتصادی در نظام سرمایهداری فقط براساس عرضه و تقاضا قابل توجیه و تحلیل بود. از این جهت در آن هیچگونه اقدامی برای رستگاری و بهبود جامعه و عموم مردم به نظر نمیرسید و در عرصه رقابت کسب هرچه بیشتر منافع، افراد ناتوان بیشماری عقب ماندند که در نتیجه آن، فاصله عمیقی بین فقیر و ثروتمند ایجاد شد. به همین خاطر نظام سوسیالیسم شعار سد باب این خرابی ها را سر داده، به میدان آمد و بر ایدئولوژی اساسی نظام سرمایهداری اعتراض کرده و از پذیرش تحلیل و حل مفاهیم اساسی چهارگانه اقتصاد، فقط از طریق عامل منافع شخصی، مالکیت خصوصی و قدرتهای بازار اجتناب ورزید.
سوسیالیسم مدعی شد که در نظام سرمایهداری تمام مفاهیم اساسی اقتصاد، تسلیم قدرتهای نامحدود و غیر قابل کنترل قانون عرضه و تقاضا شده اند که منحصراً به عنوان عامل منافع شخصی کار میکنند و از درک مسایل رفاه اجتماعی عموم مردم قاصرند، خصوصاً در تقسیم درآمد، نتایج آنها دور از انصاف میباشد که مثال ساده آن این است: اگر عرضه نیروی کار زیاد باشد، دستمزد آن کم میشود و گاهی کارگر بیچاره مجبور میشود با دستمزد بسیار اندک و ناچیز کار کند و از محصولی که با عرق جبین خود او به دست آمده، این قدر هم به او نرسد که با آن بتواند زندگی سالمی را برای خود و بچههایش تأمین کند زیرا سرمایهداری که او را بکار میگیرد، کاری به این ندارد که آیا دستمزدی که در قبال کار بهکارگر میدهد، واقعاً مزد مناسبی برای او میتواند باشد و نیازهای او را میتواند برآورده سازد یا خیر؟ سرمایهدار فقط در اندیشه این است که به علت افزایش عرضه، میتواند تقاضای خود را با مزد بسیار کم که موجب افزایش منافع او میگردد برآورده سازد. بنابراین طبق مرام سوسیالیسم قانون عرضه و تقاضا برای تقسیم درآمد، فرمولی بسیار ظالمانه است که در آن نیازهای مستمندان زیر پا گذاشته شده و از عامل منافع شخصی سرمایهدار دفاع و پشتیبانی میشود. بدینسان به عقیده دانشمندان سوسیالیسم، مفاهیم اقتصادی مهمی چون گزینش برتر، تخصیص امکانات و توسعه را تسلیم قدرتهای بیمسئولیت عرضه و تقاضا کرده، برای جامعه بسیار خطرناک است.
این گفته سوسیالیسم به عنوان یک فلسفه عقیدتی میتوانست تا اندازهای درست باشد که یک کشاورز یا تولیدکننده، تحت «عامل منافع شخصی» محصولات خود را تا آن زمان که عرضه آن به اندازه تقاضایش نرسیده در بازار جاری سازد و به محض تساوی عرضه آن با تقاضا، از جریان محصولات جلوگیری کند، اما عملاً اگر بررسی شد مشاهده خواهد شد که هیچ تاجر یا کشاورزی چنین پیمانه دقیق و محدوده سنجشی در اختیار ندارد که فوراً به تساوی عرضه و تقاضای یک محصول در بازار پی ببرد. از این جهت گاهی به خیال اینکه عرضه یک محصول در مقابل تقاضا و نیاز آن کمتر است، برمقدار آن میافزاید در حالی که ممکن است بر عرضه واقعی آن در بازار اضافه شده باشد اما او خیلی دیر از آن اطلاع پیدا کند. در نتیجه گاهی عرضه محصولاتی که تقاضای چندانی ندارند آن چنان در بازار زیاد میشود که منجر به کسادی اقتصاد و از کار افتادن کارخانههای متعدد میگردد. بازرگانان بسیاری ورشکسته شده و خرابیهای اقتصادی فراوانی به بار میآید. بنابراین براساس نظریه نظام سوسیالیسم فقط براساس عرضه و تقاضا نمیتوان به تعادل گزینش برتر که جامعه به آن نیاز دارد دست یافت.
پس برای پیاده نمودن مفاهیم چهارگانه بالا چه روشی را باید انتخاب کرد؟ سوسیالیسم در جواب این سؤال گفته است که: خرابی در واقع از اینجا آغاز شده که عوامل تولید محصول، یعنی اراضی و کارخانجات در مالکیت شخصی افراد گذاشته شدهاند. کلیه عوامل تولید بهجای اینکه در ملکیت شخصی کسی باشند باید در مالکیت اجتماعی دولت قرار گیرند. آن وقت دولت میتواند پی ببرد که مقدار تولید چقدر باید باشد و نیازهای جامعه چیست؟ و براساس آن برای اولویت دادن نیازهای اساسی جامعه، مقدار تولید هر محصول و کیفیت ترتیب عوامل مختلف تولید و وضع آنها در کارهای ویژه برنامهریزی میکند. گزینش برتر، تخصیص امکانات و توسعه، هرسه تحت برنامهریزی دولت انجام میگیرند، حالا میماند تقسیم درآمد. مرام سوسیالیستی در این زمینه میگوید: «عوامل تولید در واقع دو چیزند، زمین (طبیعت) و نیروی انسانی».
چون زمین در مالکیت شخصی کسی نیست و در ملکیت اجتماعی قرار دارد از این رو نیازی به دادن کرایه شخصی، یا بهره بر آن نیست. میماند نیروی انسانی، مزد آن هم تحت برنامهریزی دولت با رعایت این امر که مزد کارگران باید مناسب و به قدر زحمات آنها باشد، صورت میگیرد.
همانطور که نظام سرمایهداری مفاهیم اساسی چهارگانه را فقط براساس عامل منافع شخصی و تواناییهای بازار میخواهد پیاده کند، نظام سوسیالیستی نیز برای حل این مفاهیم یک راه در نظر میگیرد و آن راه برنامهریزی و طراحی است. از این رو اقتصاد سوسیالیسم را «اقتصاد با برنامه» یا «اقتصاد طراحی شده» "Planned Economy" میگویند که در عربی به «اقتصاد موجهة» یا «اقتصاد مخطط» تعبیر میشود.
[١١]تعریف سوسیالیسم به صورت خلاصه چنین است: سوسیالیسم، عمومی کردن مالکیت و قرار گرفتن آن در دست حکومت است که یک برنامه اقتصادی گسترده تنظیم و در صورت لزوم با توسل به زور آن را اجرا میکند. علل پیدایش نظام اقتصادی سوسیالیسم به موازات انتقادات اقتصاددانان و مکتبهای غیرسوسیالیستی معارض با مبانی فکری و اقتصادی نظام سرمایهداری، این طرز تفکر نیز بوجود آمد که این نظام با اصول خود هرگز نمیتواند با حل مسایل اقتصادی، مشکلات اجتماعی را برطرف کند. شرایط بسیار نامناسب اجتماعی، بیکاری، فقرعمومی، عدم توزیع عادلانه ثروت، عدم تعادل اقتصادی و بحرانهایی که هر بار موجب وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی میشد زمینه را برای پیدایش نظام سوسیالیستی با اصولی متضاد با نظام سرمایهداری بیشتر فراهم ساخت.