اقتصاد اسلامی

فهرست کتاب

مبانی اعتقادی و اهداف اقتصاد اسلامی:

مبانی اعتقادی و اهداف اقتصاد اسلامی:

قبل از بحث در باره‌ی اقتصاد اسلامی، باید مسئله‌ی «شناخت انسان» مطرح شود، زیرا در موضوع اقتصاد از تولید، توزیع، مصرف منابع و مبادله گفتگو می‌شود که هدف آن تأمین بهزیستی انسان است. بنابراین، باید مشخص شود که چه انسانی مورد نظر است؟ آیا انسان به‌ عنوان موجودی بی‌هدف مطرح است که بین او و نظام هستی ارتباطی وجود ندارد؟ آیا انسان ساخته شده‌ی قوانین طبیعت و محکوم تمایلات درونی و سنت‌های اجتماعی است؟ آیا نظام‌های اقتصادی او را جبراً متحول می‌کند، و او نقشی در سازندگی و تحول خویش ندارد؟ و بالآخره آیا انسان مجموعه‌ای از فعل و انفعالاتی است که در اثر یک سلسله عوامل مادی به‌ وجود آمده و پس از مدتی نیروهای او تحلیل رفته و از بین می‌رود و از نیستی به‌ وجود آمده و به ‌عدم می‌پیوندد؟

یا خیر! آن انسانی مورد نظر است که معتقد به حکمت خداوند با حاکمیت و علم و دانایی و توانایی بر این جهان بوده که انسان را بیهوده نیافریده و هدفی برای آفرینش وی در نظر گرفته است، انسان معتقد به پروردگار در مقابل غرایز و کشش‌های نفسانی نه تنها دست بسته نیست، بلکه می‌تواند بر همه‌ی آنها حاکم شده و آنها را تحت کنترل و در اختیار خود قرار دهد. بین چنین انسانی و جهان هستی ارتباط ویژه‌ای برقرار است، دارای هدف مشخصی است و برای هر حرکت و سکون او حساب خاصی وجود دارد.

بنابراین بسیار روشن است که در نظام اقتصادی مورد نظر دسته‌ی اول که انسان را فقط حاصل فعل‌ و انفعالات مادی می‌داند، با نظام اقتصادی شایسته‌ی انسانی که معتقد است [از خداست و به‌سوی خدا بازمی‌گردد] فاصله‌ی زیادی وجود دارد. بنابراین بحث از نظام اقتصادی مطلوب، بدون مشخص ساختن نوع بینش و نگرش در مورد انسان بیهوده و منحرف کننده‌ است و می‌توان گفت، یکی از اساسی‌ترین علت‌های تباهی و فساد و انحطاط جوامع کنونی [علی‌رغم پیشرفت‌های شگفت‌انگیز در زمینه‌های اقتصاد و غیر آن] غافل ماندن افراد آن جوامع از شناخت «خویشتن» است.

انسان دارای امیال گوناگونی است مانند میل به غذا، تمایل جنسی، غریزه‌ی قدرت‌طلبی، زیبایی‌خواهی، حس کنجکاوی، دانش طلبی و بالآخره فطرت خداجویی. انسان برای بقای خویش به خوراک و پوشاک و مسکن و برای بقای نسل خود محتاج به تشکیل خانواده می‌باشد. خداوند متعال نعمت‌های خویش را که برای برآورده شدن اینگونه نیازمندی‌های بشر فراهم کرده، در آیات ٣٢ سوره‌ی بقره، ٢٧ سوره‌ی سجده، ٥، ١٤، ٨١، ٨٠ و ٧٢ سوره‌ی نحل، ١٤١ سوره‌ی انعام، ١٢ سوره ی فاطر، ٢٦ سوره‌ی انفال، ٢٦ و ٧٤ سوره‌ی اعراف برشمرده است.

همچنین خدای متعال زیبایی‌های جهان را برای انسان خلق فرموده تا میل زیبایی‌طلبی او را هم بدون پاسخ نگذاشته باشد و در آیات ٣٢ سوره‌ی اعراف، ٧ سوره‌ی کهف، ١٤، ٦ و ٨ سوره‌ی نحل بیان فرموده است.

یکی دیگر از گرایش‌های معنوی انسان توجه به خدا و پیوند با مبدأ قدرت نامحدود است. این تمایل در سرشت انسان نهفته است و او با شعور مخفی خود، گرایش و میل به سرچشمه‌ی قدرت را در خود می‌یابد و میان خویش و کانون هستی (خداوند) رابطه‌ای احساس می‌کند و به تقدیس خداوند می‌پردازد. این تقدیس در بعضی از انسان‌ها به سر حد عشق می‌رسد و عارفانه با خداوند به راز و نیاز می‌پردازد. قرب الهی به معنی نزدیک شدن جسمانی به خداوند نیست زیرا خداوند جسم نیست تا نزدیکی به او جسمانی باشد. همچنین قرب به او تقرب اعتباری [که کسی با دارا شدن عنوان و شخصیت اعتباری خاصی به خداوند نزدیک شود] نمی‌باشد، زیرا اعتبارها در روابط انسان‌ها معنی دارند، نه در رابطه‌ی انسان با خدا. قرب به خدا به معنای دریافتن رابطه‌ی وجودی خویش با خداوند است، به اینگونه که انسان احساس کند به او تعلق دارد، همه چیزش از اوست، وابسته به او می‌باشد و از خود، وجود و استقلالی ندارد و بدون رابطه با او هیچ است و اصولاً چیزی جز پیوستگی و وابستگی به پروردگار نیست.

زندگی انسان به دو دوره‌ی جدا از هم تقسیم می‌شود: یکی بخش محدود و گذرا که با مرگ هر انسان به پایان می‌رسد و دیگری بخش نامحدود و پایدار که با مرگ آغاز می‌شود. بخش اول زندگی انسان مقدمه و گذرگاه و بخش دوم مقصد، جایگاه اصلی و اقامتگاه ابدی است. هر چند بخش اول زندگی همراه با محدودیت زمانی و مشکلات فراوانی می‌باشد، اما از این نظر که سعادت و شقاوت ابدی، مرهون تلاش‌های اختیاری و گزینش‌هایی است که در همین زندگی محدود انجام می‌گیرد، «الدنيا مزرعة الآخرة» دارای اهمیت بسزایی می‌باشد. از این‌رو، انسان باید با کمال دقت و هوشیاری، همواره مواظب باشد که در این جهان، راهی را برگزیند و جهتی را انتخاب کند که برای سعادت جاودانیش مفیدتر باشد.

جهت‌گیری‌های انسان در این جهان به‌سوی سعادت ابدی، اختصاص به بخش خاصی از زندگی ندارد و برخلاف پندار بعضی از کوته‌نظران، تنها در انجام مراسم مذهبی خلاصه نمی‌شود. بلکه تمام شئون زندگی و ابعاد وجودی و امور معنوی و مادی و فردی و اجتماعی را فرا می‌گیرد. بنابراین خوشبختی جاودانی انسان، برنامه‌ی جامع و همه‌جانبه‌ای را می‌طلبد که جهت سیر و حرکت زندگی را در همه‌ی ابعاد و شئون حیاتی، مشخص سازد. دین مقدس اسلام، همان برنامه‌ی جامع و فراگیری است که از طرف خداوند متعال برای تعیین جهت زندگی انسان و سوق دادن او به‌سوی کمال نهایی نازل شده و دارای نظام‌های هماهنگ و همبسته و هدف‌داری است که احکام اخلاقی بر همه‌ی آنها سایه افکنده و هدف‌های آنها را به‌صورت وسایلی برای رسیدن به کمال نهایی و سعادت ابدی قرار می‌دهد. یکی از نظام‌های اسلامی که جزیی از سیستم کلی اسلام به‌ شمار می‌رود احکام اقتصاد اسلامی است که برای تأمین نیازهای مادی بشر مانند خوراک، پوشاک، مسکن، وسایل دفاعی، گسترش فرهنگ و بهداشت و همچنین تأمین بعضی از نیازهای روانی مانند زیبایی‌طلبی انسان تشریح شده و در مجموع رفاه و آسایش انسان را در ارتباط با تولید و توزیع و مصرف کالاها و خدمات که در جهت رسیدن به سعادت ابدی و راهی برای وصول به کمال نهایی مطلوب باشد، فراهم می‌کند.

اکنون با توجه به این که هدف هر نظام اقتصادی تأمین نیازمندی‌های مادی بشر است، باید ببینیم که نظام اقتصادی اسلام چه هدفی را دنبال می‌کند؟ آیا مانند نظام‌های اقتصادی سرمایه‌داری و سوسیالیسم، تنها در صدد رفع نیازهای ضروری زندگی انسان است و با تأمین این مقدار از نیازها، به‌هدف خود می‌رسد؟ یا علاوه بر اینها نیازهای معنوی و روحی و رفاه اجتماعی را نیز برطرف می‌نماید؟ در پاسخ باید گفت که، این نکته از مطالعه‌ی آیات مربوط به بحث، به‌روشنی به ‌دست می‌آید که احکام نظام اقتصادی اسلام تنها در صدد رفع نیازهای ضروری مادی بشر نیست و با تأمین آنها کار خود را تمام شده نمی‌داند، بلکه در صدد ایجاد عدالت اجتماعی و تأمین رفاه و رسیدن به کمال انسانیت برای همه‌ی مردم می‌باشد و در استفاده از نعمت‌های خود حدی را معین فرموده و در آیه‌ی ٣١ سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف می‌فرماید: ﴿وَكُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِينَ [الأعراف: ٣١]. «بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید، همانا خداوند اسراف‌کنندگان را دوست نمی‌دارد».

بنابراین تأمین راحت و رفاه مادی بشر نیز مورد توجه پروردگار متعال بوده و در جاهای مختلف قرآن مجید نعمت‌های بی‌شماری را که به‌منظور زندگی بهتر جهت بندگی و عبادت بشر به‌ وی عطا فرموده، برشمرده است. چنان‌چه بشر خود را برای تقرب هرچه بیشتر به پروردگار متعال در صدد آسان‌تر کردن زندگی خود برآید، نه تنها مورد نکوهش نبوده، بلکه مورد تمجید است؛ به ‌خصوص اگر با این نیت همراه باشد که با استفاده‌ی بیشتر نعمت‌های الهی اسباب شکر بیشتر او را فراهم کند و فرصت بیشتری برای فرا گرفتن معارف الهی و رسیدگی به تهذیب خویش و تربیت دیگران و عبادت خداوند پدید آورد.