مفاهیم اساسی اقتصاد:
قبل از بیان مفاهیم و پایههای اساسی اقتصاد، باید بدانیم که «اقتصاد» چیست؟ و مفاهیم اساسی آن کدامند. به نظر میرسد آنچه که امروز در زبان اردو آن را «معاشیات» میگویند در واقع ترجمه کلمه انگلیسی اکونومیکس "Economics " است. اما در حقیقت ترجمه صحیح کلمه «اکونومیکس» معایشات نیست، بلکه برگردان درست آن، همان «اقتصاد» است، که در عربی بکار میرود. (در فارسی نیز کلمه اکونومیکس به «اقتصاد» ترجمه شده است). و از مفهوم این کلمه، نتیجه به دست آمده که این فرضیه در تمام اندیشههای اقتصادی مورد قبول قرار گرفته است که: «نیازها و خواستههای انسان نامحدود و امکانات او محدود هستند». و هرگاه کلمه «نیازها» در اقتصاد حاضر بهکار میرود، مفهوم کلمه «خواستهها» نیز به دنبال آن مطرح میشود. خلاصه، امکانات انسان محدود و نیاز و خواستههای او نامحدود هستند، حال این سؤال مطرح میشود که تأمین نیازها و خواستههای نا محدود با امکانات محدود، چگونه ممکن میشود؟ به این میگویند: «اقتصاد» و «اکونومیکس» که این امکانات چنان مورد استفاده قرار گیرند که با آن بتوان نیازهای نامحدود را تأمین کرد، به همین دلیل این علم را «اکونومیکس» و «اقتصاد» نیز میگویند (به عبارت دیگر، علم استفاده بهینه از امکانات محدود برای برآوردن نیازها و خواستههای نامحدود انسان را، علم اقتصاد میگویند).
از این نگاه در هر نظام اقتصادی، برخی مفاهیم اساسی و بنیادین وجود دارد که بدون شناخت و بررسی آنها اداره آن نظام اقتصادی دشوار است، عموماً چنین گفته میشود که مفاهیم اقتصادی چهار مورد هستند:
گزینش برتر "Determination of Priorities"
خلاصه اولین مفهوم که در اصطلاح اقتصاد آن را «گزینش برتر» میگویند، این است که نیازها و خواستههای انسان نامحدود و در مقابل، امکانات وی محدود هستند، روشن است که با آن امکانات محدود، تأمین تمام نیازها و خواستهها ممکن نیست، به ناچار باید بعضی از نیازها و خواستهها را مقدم و برخی دیگر را مؤخر کرد، اما سؤال اینجاست که، کدام یکی مقدم و کدام یکی مؤخر شود؟
بهعنوان مثال٥٠٠٠ تومان پول داریم، با آن میتوانیم یک کیسه آرد تهیه کنیم، لباس نیز میتوانیم بخریم و همچنین میتوانیم در یک رستوران نشسته و سفارش یک غذای خوشمزه را بدهیم. حال، بررسی و اتخاذ تصمیم برای اینکه ٥٠٠٠ تومان را برای تأمین کدام خواسته مصرف کنیم، این را «گزینش برتر» میگویند.
این مفهوم همان طور که برای یک فرد پیش میآید برای یک کشور و دولت نیز واقع میشود. برای مثال: یک کشور دارای مقداری امکانات طبیعی (مانند زمینهای کشاورزی، معادن زیرزمینی، جنگل و غیره) و مقداری امکانات انسانی (مانند پزشک، مهندس، کشاورز، کارگر، تاجر و غیره) و مقداری امکانات نقدی (مانند پول در بانکها و دست مردم، اسکناس، طلا، نقره و غیره) است تمام این امکانات محدود و در مقابل آنها نیازها و خواستهها نامحدود هستند، حالا لازم است از «گزینش برتر» کار بگیریم که این امکانات برای تأمین چه خواستههایی مصرف شوند؟ و محصول چه چیزی ترجیح داده شود (تولید چه محصولی ترجیح داده شود) نام این مفهوم «گزینش برتر» است[٣].
تخصیص امکانات "Allocation of Resources"
مفهوم دوم، مفهوم تخصیص امکانات است. نزد ما عوامل تولید کالا و ارائه خدمات یعنی سرمایه، نیروی کار و زمین وجود دارد. چه مقدار از اینها را برای کدام کارها اختصاص دهیم؟ به طور مثال: یکی از عوامل (تولید) زمین است، حال سؤال اینحاست که چه مقدار از آن را برای کشت پنبه اختصاص دهیم؟ یا به همین صورت، توان احداث چند کارخانه در یک کشور وجود دارد که با ایجاد آنها، هم میتوان لباس و هم کفش و هم مواد غذایی تهیه نمود، حال اینکه چند کارخانه را برای تولید لباس و چند تا را برای تولید کفش و چند تا را جهت تولید مواد غذایی اختصاص دهیم، انتخاب پاسخ برای هر یکی از این سؤالات را، در اصطلاح اقتصاد «تخصیص امکانات» میگویند.
تقسیم درآمد" Distribution of Income"
مفهوم سوم نظام اقتصادی، تقسیم درآمد یا محصول است، یعنی بعد از بکارگیری امکانات درج شده در بالا، درآید یا محصولی که به دست میآید، چگونه و تحت چه اصولی در جامعه تقسیم شود؟ این را، در اصطلاح اقتصاد «تقسیم درآمد» میگویند.
توسعه "Development "
مفهوم چهارم، توسعه است، یعنی چگونه بازده اقتصادی خود را گسترش دهیم، تا محصولاتی که حاصل میگردد از نظر استاندارد کیفیت بهتر از گذشته داشته باشد و بر کمیت آن نیز، اضافه شود و چگونه تولیدات و فرآوردههای جدیدی به عمل آورده شود تا جامعهای داشته باشیم که از نظر اقتصادی پیشرفته باشد و در اسباب معیشت مردم، فزونی آمده و راههای سالم کسب درآمد، برای آنها مهیا گردد. این مفهوم را در اصطلاح اقتصادی «توسعه» میگویند.
این مفاهیم چهارگانه اساسی، یعنی گزینش برتر، تخصیص امکانات، تقسیم درآمد و توسعه از مفاهیمی هستند که حل آنها برای هر نظام اقتصادی ضروری است. لازم به یادآوری است که اگرچه این مفاهیم فطری هستند، اما احساس اندیشه و جستجوی راه حل برای آنها در قرنهای اخیر بیشتر پیدا شده و در نتیجه آن، دو ایده (طرز تفکر اقتصادی) مقابل هم پدید آمده است، یکی نظام سرمایهداری "Capitalism" و دیگری نظام اشتراکی " Socialism ".
[٣]- به همین جهت گفته میشد که اقتصاد علم انتخاب است. (مترجم)