نظر سرمایهداری در مورد تولید و تقسیم:
در نظام سرمایهداری این نظریه به طور مسلم جا افتاده است که در تولید هر کالا چهار عامل ایفای نقش میکنند که در فارسی آنها را «عوامل تولید» و در عربی «عوامل الانتاج» و در انگلیسی "Factors of Production" میگویند.
١- زمین "Land" (طبیعت)، مراد از زمین، عوامل طبیعی تولید است که آفریدهی مستقیم خداوند میباشد و در آفرینش او، عمل انسانی هیچ شخصی دخالت نداشته است.
٢- نیروی کار "Labour" مراد از آن، نیروی کار انسانی است که به وسیلهی آن محصول تازهای به دست میآید.
٣- سرمایه "Capital"، در نظام سرمایهداری، سرمایه را چنین تعریف میکنند: سرمایه، نام دستاورد عامل تولید است. "Producted Factor of Production"
این تعریف را با اندکی توضیح میتوان چنین شرح داد که سرمایه، عامل تولیدی است که طبیعی نباشد، بلکه نتیجه عمل تولید کالای دیگری باشد و بعد از آن نیز در جهت تولید کالای دیگری استعمال شود [١٩].
٤- کارفرما "Entrepreneur"، مراد از آن، شخص یا ادارهای است که محرک برای یک عمل تولید میشود و سه عوامل تولید ذکر شدهی بالا را جمع نموده و آنها را در جهت عمل تولید بکار میگیرد و مسئولیت نفع و ضرر را در جهت تولید بکار میگیرد و مسئولیت نفع و ضرر را نیز به عهده میگیرد. نظریه سرمایهداری این است که در عصر حاضر، عمل تولید حاصل فعالیت مشترک این چهار عوامل است.
اگرچه در بعضی اوقات این چهار عوامل در یک شخص جمع میگردند، به این معنا که یک نفر زمین تهیه کرده، خودش روی آن کار میکند و سرمایه را نیز به تنهایی فراهم میآورد، اما در صنایع بزرگ، عموماً این چهار عامل در قالب شخصیتهای جداگانه ظاهر میشوند و به علت اینکه محصول از نتیجهی فعالیت مشترک آنها به دست میآید، همهی آنها مستحق دریافت قسمتی از محصول به دست آمده نیز میشوند.
نظر سرمایهداری در زمینه تقسیم ثروت این است که به زمین، مالیات یا کرایه "Rent" به نیروی کار، مزد "Wages" به سرمایه، سود "Interest" به کارفرما، نفع "Profit" برسد. از میان اینها، سه مبلغ اول قابل تقسیم یعنی: کرایه، مزد و سود از قبل مشخص میشوند و تشخیص آنها بر اساس عرضه و تقاضا انجام میشود که شرح آنها قبلاً گذشت، البته مبلغ چهارم تقسیم یعنی، منافع، هنگام آغاز کار مشخص نمیشود، بلکه تشخیص آن بعد از نتیجه دادن کار، صورت میگیرد، یعنی آنچه بعد از تقسیم ثروت در میان سه بخش اول، باقی میماند منافع کارفرما محسوب میشود.
[١٩]- در میان تعریف اول و تعبیر دوم، هیچگونه تضاد وجود ندارد که سرمایه، دستاورد یک عامل تولید بوده و بعد «خود»، عامل تولید یک چیز دیگر می گردد و به علت همین دارا بودن جنبه اول است که نظام سوسیالیستی آن را به عنوان یکی از عوامل تولید قبول ندارد. (مترجم)