اقتصاد اسلامی

فهرست کتاب

نگاهی به نظام سوسیالیستی:

نگاهی به نظام سوسیالیستی:

چون شناخت ویرانی‌های نظام سوسیالیستی نسبت به نظام سرمایه‌داری آسان‌تر است، مناسب دیده شد که بحث را ابتدا با تحلیلی پیرامون نظام سوسیالیستی آغاز کنیم.

نظریه سوسیالیسم تا این حد که در نتیجه آزادی کامل عامل منافع شخصی در نظام سرمایه‌داری، اندیشه رفاه اجتماعی به ‌طور کامل برچیده شد یا بسیار به عقب برگشت، در واقع درست بود اما راه حلی را که سوسیالیسم برای حل مشکل آن عنوان کرد به ‌خودی خود زیاد با دوراندیشی و مطلوبیت نهایی نزدیک نبود. نظام سرمایه‌داری افراد را چنان آزاد و بی‌بندو بار گذاشته بود که هرکس بخاطر حفظ منافع خود می‌تواند هر جور دلش خواسته باشد رفتار کند. در مقابل، سوسیالیسم چنان خفقان و بحران شدیدی بین مردم بوجود آورد که باعث شد آزادی فطری و طبیعی افراد هم، از آنها سلب شود. نظام سرمایه‌داری اهرم‌های بازار، یعنی عرضه و تقاضا را حلال تمام مشکلات قرار داد. اما سوسیالیسم از پذیرش قوانین طبیعی سرباز زده و به‌جای آن «برنامه‌ریزی ملی» را درمان هرگونه بیماری اقتصادی قرار داد، در حالی که برنامه‌ریزی، ساخته و پرداخته دست خود انسان است و هر جا کارآیی لازم را در پی ندارد و در بسیاری از جاها، پی آمدی جز نوعی «بند آوردن مصنوعی» را ندارد.

انسان در زندگی خود با بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی روبرو می‌شد که حل تمام آنها بر مبنای برنامه‌ریزی [تخطیط] ممکن نمی‌باشد. مثلاً یکی از آن مشکلات اجتماعی، مسئله زندگی زناشویی است که هر مرد و زن جهت تأمین و سروسامان دادن آن، نیاز به زن و مرد ایده آل خود دارد.

این مسئله اجتماعی از آغاز آفرینش انسان تا امروز، براساس انتخاب و قضاوت‌های شخصی خود مردم پیگیری شده است. هرشخص همسر ایده‌آل خود را پیدا کرده و با توافق و تفاهم او با وی عروسی می‌کند. بدون شک این روش بعضی خرابی‌ها را نیز به دنبال دارد، مثلاً گاهی قضاوت شخصی یکی از آنها درست از آب در نمی‌آید، در نتیجه میان مرد و زن اختلافاتی بروز می‌کند و گاهی یک مرد یا زن بخاطر این مشکلات کلاً از نکاح و ازدواج محروم می‌ماند که، کسی برای ازدواج با او تمایل نشان نمی‌دهد اما تا امروز جهت زدودن آثار این خرابی‌ها کسی به این فکر نیفتاده که سیستم ازدواج به‌جای اینکه براساس انتخاب صورت بگیرد باید در سطح ملی و تحت برنامه‌ریزی دولت انجام بگیرد دولت باید در این مورد تصمیم بگیرد و به آمارگیری مردان و زنان کشور پرداخته و ایده‌آل هر یکی را برای دیگری مشخص کند! اگر یک دولت یا حکومت خواسته باشد چنین برنامه‌ای را پیاده کند، مسلماً یک نظام غیر فطری و مصنوعی به ‌وجود می‌آید که عواقب ناگوار اجتماعی را به‌دنبال خواهد داشت.

بنابراین، اینکه انسان چه نوع شغلی را اختیار کند؟ در کدام عمل تولید چقدر سهم داشته باشد؟ یا خدمات خود را با چه کیفیتی تقدیم جامعه کند؟ در واقع یک مسئله اجتماعی است، اگر بخواهیم این مسئله اجتماعی را فقط از روی طراحی خشک پیاده کنیم، بدون تردید نابسامانی‌های درج شدۀ ذیل را به دنبال خواهد داشت:

١- آشکار است که کار طراحی و برنامه‌ریزی را در نظام سوسیالیستی دولت انجام می‌دهد و دولتمردان گروهی از فرشتگان معصوم نیستند که هیچ‌گونه خلاف یا اشتباهی از آنها سرنزند. روشن است که دولتمردان نیز مجموعۀ انسان‌هایی مرکب از گوشت و پوست و عقل و چشم و گوش می‌باشند که گاهی تحت تأثیر خواهش‌ها و منافع شخصی خود قرار می‌گیرند و ممکن است که در تصمیم‌گیری خود دچار اشتباه نیز بشوند. از طرف دیگر وقتی که تمام عوامل تولید کشور تحویل این گروه از انسان‌ها که جایز الخطا نیز هستند می‌شود، در صورت پدید آمدن هرگونه ضعف و سستی در اراده‌های آنها تاوان پیامدهای آن به عهده تمام ملت برمی‌گردد. اگر در نظام سرمایه‌داری یک سرمایه‌دار کوچک با دست یابی بر مقداری از عوامل تولید محدود، چند نفر را می‌تواند هدف امیال شخصی خود قرار دهد، در نظام سوسیالیستی تعدادی افراد مقتدر بر تمام عوامل تولید کشور دست یافته و چند برابر آن می‌توانند ظلم و استثمار کنند. با این وصف تعداد زیادی از سرمایه‌داران کوچک از میان برداشته شده و به‌جای آنها یک سرمایه‌دار بزرگ (به نام دولت) به‌وجود آمده که تمام عوامل تولید را طبق دلخواه خود بکار می‌گیرد.

٢- نظام برنامه‌ریزی سوسیالیستی بدون وجود یک دولت بسیار قدرتمند، بلکه جبار نمی‌تواند پا بر جا بماند یا اداره شود. چه همه افراد را تابع طراحی‌های حکومت فراگیر قرار دادن، نیازمند جبر و فشار حکومتی است، زیرا هر شخص به‌جای کارکردن طبق دلخواه خود، باید تحت برنامه‌ریزی حکومت کار کند. از این جهت، این طراحی بدون یک قدرت قاهره توانمند نمی‌تواند توانایی لازم را ازخود بروز دهد. پس در نظام سوسیالیستی به آزادی های سیاسی خاتمه داده می‌شود و آزادی‌های فردی نیز به هر صورت پایمال می‌گردد.

٣- در نظام سوسیالیستی چون به عامل منافع شخصی به‌ طور کلی خاتمه داده می‌شود، از این رو بر تکاپو و فعالیت‌های مردم نیز تأثیر منفی می‌گذارد. انسان وقتی می‌بیند در آمد او در هر صورت، خواه هنگام فعالیت سعی و تلاش بیشتری از خود بخرج دهد، یا سستی و کاهلی را از خود به نمایش بگذارد یکسان است، احساس بروز دادن فعالیت‌های بهتر و بالاتر در او باقی نمی‌ماند. عامل منافع شخصی به‌طور مطلق چیز بدی نیست بلکه اگر در محدوده خود باشد، استعدادهای انسانی را بارور می‌سازد و آنها را برای انجام توانمندی‌های تازه آماده می‌کند. برای استقرار این احساس طبیعی در محدوده خود بدون شک نیاز به مهار کردن آن است اما به‌ طور کلی از بین انگیزه‌های شخصی برای به‌ دست آوردن منافع مادی، باعث از بین رفتن بسیاری از استعدادهای انسانی می‌شود.

تفکر و بررسی بسیاری ازاین نابسامانی‌ها، صرفاً بر مبنای یک جنبه جانبداری نیست، بلکه تجربیات هفتاد و چهارساله حکومت شوروی سابق، به‌عنوان اولین محل تجربه اردوگاه سوسیالیسم نشانگر و اثبات کننده ادعای تمام این نوع ویرانی‌ها می‌باشد.

تا مدتی قبل، طوطی سوسیالیسم و ناسیونالیسم می‌خواند و تا شخصی بر خلاف آن زبان به سخن می‌گشود، مارک «بنیادگرا» و «نماینده سرمایه‌دار» به او زده می‌شد، اما خود رئیس جمهور شوروی سابق (گورباچف)[١٢] هنگام فروپاشی شوروی اظهار داشت که: «کاش تجربه نظریه "Utopian"[١٣] سوسیالیسم، به‌ جای اینکه در کشور پهناوری مانند روسیه صورت بگیرد، در یکی از مستعمرات کوچک آفریقا صورت می‌گرفت تا پی بردن به تبهکارهای آن، هفتادوچهار سال طول نمی‌کشید و ماهیت واقعی نظام اقتصادی و اجتماعی سوسیالیسم زودتر آشکار می‌شد».

[١٢]- میخاییل گورباچف، آخرین زمامدار اتحاد جماهیر شوروی سابق است که با طرح پرسترویکا «Perestroika» که از دو کلمه «Per» به معنی جدید، نو و «Stroika» به معنی ساختن تشکیل شده و به معنی بازسازی است، تحولات اخیر در اتحاد جماهیر شوروی را که به فروپاشی نظام‌های سوسیالیستی در این کشور و به تبع آن در سایر کشورهای سوسیالیستی انجامید، به ‌وجود آورده است.

[١٣]- Utopian به «لامکان» ترجمه می‌شود. این واژه در واقع نام یک کتاب بود که یکی از پادشاهان قدیم لاتینی یا یونانی، آن را به رشته تحریر در آورده بود. در آن کتاب تصور یک حکومت خیالی ارائه شده بود که در آنجا تمام اشیاء در مالکیت مشترک و اجتماعی مردم باشند. هر شحص هر چیزی را که بخواهد می‌تواند آنرا طبق میل خود بدون پرداخت قیمت به تصرف خود درآورد و بر هیچ‌کس قید و بندی وجود ندارد، چون این اندیشه یک تصور امکان ‌ناپذیر بود، از این جهت این واژه را در معنای یک جنت خیالی که برای حاصل کردن آن، هیچ امکانی وجود ندارد بکار بردند و هر شخصی که خیال ریختن این‌گونه طرح‌های خیالی را داشته باشد او را " Utopian" می‌گویند. (مؤلف)