١- ممنوعیتهای الهی
قبل از همه باید دانست که اسلام ممنوعیتهای همیشگی بسیاری را بر فعالیتهای اقتصادی وضع نموده که در هر زمان نافذالعمل میباشند. به طور مثال: رباخواری، قمار، فریب، ثروتاندوزی، احتکار (یعنی انبار کردن کالا و اجناس) و سایر داد و ستدهای باطل را که به طور کلی ناجایز قرار داده، زیرا این شیوهها عموماً باعث به وجود آمدن انحصارگریها شده و با آنها، اقتصاد دچار هرج و مرج میگردد. همچنین خرید و فروش و تولید تمام آن چیزهایی را که جامعه را به بیبند و باری میکشاند و باعث تحریک خواهشهای درونی مردم شده و راه کسب درآمد از طریق حرام را برای آنها هموار میسازد، حرام قرار دادهاست. در اینجا باید روشن شود که این قیود الهی از طریق قرآن و سنت وضع شدهاند. اسلام در این زمینه عقل انسانی را قاضی قرار نداده تا هر چه را که او مناسب میداند تأیید کرده و هر چه را که مناسب نمیداند تردید کند. زیرا عقل انسانها گاهی در تشخیص خوب یا بد یک چیز، دچار تفاوت و اختلاف میشود. عقل یک انسان ممکن است چیزی را خوب و عقل انسان دیگر، همان چیز را بد بداند. از اینرو اگر صرفاً عقل انسانی را در این ممنوعیتها حاکم قرار میداد، احتمال آن میرفت که بشر این قیود را با تدبیر عقل خود، نامناسب دانسته از جامعه بردارند و چون در علم خداوند این قیود در هر زمان و برای تمام جاها مورد نیاز بودند، از این جهت به وسیله وحی، اعتبار ابدی به آن بخشید تا انسان از پشتوانه تأویلات عقلی خود فاصله گرفته و نتواند اقتصاد و جامعه را به هرج و مرج بکشاند.
تا اینجا روشن شد که این قیود الهی که از طریق قرآن و سنت به اثبات رسیدهاند، در هر صورت واجب العمل میباشند، خواه فلسفه عقلی آنها به فهم انسان برسد یا نرسد.
همانگونه که پیشتر بیان شد، بیشتر ممالک سرمایهدار هم در عصر حاضر، به طور حتم محدودیتهایی را بر عامل منافع شخصی میگذارند اما چون این موانع از وحی الهی سرچشمه نمیگیرند، برای حفظ تعادل اقتصادی ناکافی به نظر میرسند، چنانکه در این ممالک هیچگاه از پرداختن به ربا، قمار، فریب و غیره که عامل اساسی بحران اقتصادی میباشند، جلوگیری به عمل نیامده است.