توبه

فهرست کتاب

پيشگفتار مترجم

پيشگفتار مترجم

بستایم آن خدایی را که دیباچۀ همۀ کتاب‌ها از ستایش او آرایش گیرد و مطلع همه خطابه از ذکر او زینت پذیرد. و درود و سلام بر خاتم انبیا، آنکه برگزیده شد تا رحمتی برای همه جهانیان باشد و نیز بر آل و اصحاب او و بر هر آن کس که تا قیامت از راه و رهنمود او پیروی کند.

از آنجا که توبه و بازگشتن از گناهان به‌سوی پروردگار عیب‌پوش و غیب‌دان، آغاز طریق سالکان و سرمایه ی رستگاران و اول قدم مریدان و تابلوی مجاهدان و کلید استقامت مایلان است و حقیقت آن از سه کار مرتب انتظام پذیرد: علم، حال، و فعل. علم نسبت به زیان گناهان و این‌که آنها حجاب میان بنده و محبوب او هستند، چنان آگاهی‌ای که دل را دردمند سازد و به سبب گناهان سابق، دلِ تائب گداخته گردد. چه خوب گفته‌اند که توبه «آتشی است در دل که اشتعال پذیرد و شکافی است در جگر که التیام نپذیرد». و یا بیرون کشاندن لباس جفاست و گستردن بساط وفا. توبه بدل کردن حرکات نکوهیده است به حرکات ستوده و آن جز به اخلاص عمل و خاموشی و حلال خوردن حاصل نماید.

از آنجا که امروزه علم توبه و اساس آن از مدال خود خارج و متاع و سرمایه‌ای در دست دغلبازان قرار گرفته و عامیان و متعلّمان می‌بینند که فرمایندگان توبه خود توبه کمتر می‌کنند و این عصاره و سرلوحۀ منجیات به یک استغفار خشک و قلقله زبانی در آمده، بر آن شدم تا عقربه زمان‌ شمارِ خود را، به آغاز قرن شش و عصر امام محمد غزالی برگردانم و آنچه را ایشان سبب نگارش احیای خود بیان نموده بنده نیز شکوه‌کنان همان اسباب ایشان را سبب ترجمۀ کتاب توبه قرار دهم. امام غزالی دردمندان می‌گفت:

«بدان که آخرت در آمدن شتاب دارد و دنیا را در رفتن درنگ نیست، اجل در غایت نزدیکی است و سفر آخرت در غایت دشواری؛ زیرا راهبران جهان آخرت، عالمانی را باید که وارثان پیامبران باشند. عالمانی که اکنون روزگار، از وجودشان خالی گشته و در جای‌شان عالم نمایانی جای گرفته‌اند که معروف را منکر می‌دانند و منکر را معروف می‌شمارند. بدین وسیله، علم دین از آن جمله، توبه، مندرس شده و آثار آن یقینا ناپیدا گشته است و این گروه به خلق چنان وانمود کرده‌اند که اقسام علم از سه علم بیرون نیست:

یکی ـ علم فتوای احکامی که حکم و قاضی را بدان نیاز باشد تا چون ناکسان و فرومایگان دچار نزاع و خصومت شوند چون درندگان به جان هم افتند، دفع نزاع و قطع خصومت آنان ممکن گردد.

دوم ـ علم جدل که وسیله ی مباهات و تفاخر شده و هر برتری‌جویی می‌‌کوشد که خصم عقیدتی خویش را به یاری آن سرکوب سازد یا به اجبار به خاموشی وادارد.

سوم ـ علم سجع‌پردازی و بازی با الفاظ که مذاکران را وسیله‌ای شده با نیروی آن عوام را بفریبند و اوباش را در حلقه ی ‌مدیران حق جای دهند. و چون تکیه این عالم نمایان بر این سه فن دامی شده است برای طلب حرام و دست یافتن به مقام و مال، و حقیقت علم آخرت و آنچه سلف صالح بر آن بوده‌اند [ازجمله توبه ی قرآنی] در میان خلق بی‌رونق و متروک گشته است و علمی که در قرآن به عنوان فقه، حکمت، نور و هدایت بیان شده اکنون به باد فراموشی سپرده شده است».

راز توبه در این است که ما پیوسته خود را متهم بدانیم و هیچوقت این اندیشه از ما زایل نشود که وجود ما بیش از آنچه می‌پنداریم با ناپاکی آمیخته است، گذشته ما بیش از آنچه راست باشد به کژی گراییده است و تا برای کسی این حالت و این تصور پیش نیاید، دست به توبۀ جدی نخواهد زد. چه تضمینی هست راهی را که ما تاکنون پیموده‌ایم راه صحیح و درستی بوده است، چه بسا بی‌راهنما و بی‌قطب‌نما به مسیر خود ادامه داده باشیم.

لذا شرط خرد آن است که به محاسبۀ خود پرداخته خویش را نزد خداوند شرمنده داریم و به تصحیح و بازسازی عمر خود بپردازیم. توبه را سه مقام باشد:

اول ـ علم به وجود خداوند و شناخت واقعی زیان و خسران گناهان و احساس جازم به وجود توشه و زادرهی برای روزی ﴿يَوۡمَ لَا يَنفَعُ مَالٞ وَلَا بَنُونَ٨٨ إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِيمٖ٨٩[الشعراء: ۸۸-۸٩]. «روزی که هیچ مال وفرزندی سود نمی دهد، مگر کسی که با دل پاک بسوی خدا بیاید».

دوم ـ ندامتی که به دنبال این علم پیدا شود، چنان ندامتی که تلخی را به ما بچسباند، منش ما را عوض کند و آنچه قبلاً در کام ما شیرین بوده اکنون تلخ نماید.

سوم ـ عمل، یعنی عزم قطعی بر ترک گناه و استمرار در انجام حسنات و نیکی‌ها.

برای این‌که توبه فقط یک لقلقۀ زبانی نباشد نیازمند یک حرکت دیگری هم هست و آن علّت‌یابی است و این چیزی است که از انسان‌های عاقل و آگاه خواسته شده است.

شاید برای بعضی خود استغفار و ندامت کار مهمی باشد ولی در امر دستیابی به توبۀ نصوح دستیابی به علل است. در مسأله توبه کافی نیست که به پروردگار خود بگوییم ما دروغ گفته‌ایم و یا خلاف کرده‌ایم، هر چند از صمیم دل باشد و حتی عازم هم باشیم که دیگر این کار را انجام ندهیم. اگر چه این کار خوب است ولی کافی نیست. باید برگردیم به این‌که ما چرا دروغ می‌گفتیم؟ چرا نسبت به حقوق دیگران بی‌اعتنا بودیم؟ علت‌یابی کنیم و این علل و اسباب را در زندگی خود از بین ببریم و قطع نماییم. از آنجا که رفتار ما معلول گذشته است باید به گذشته خود رجوع کنیم. روابطی وجود داشته که ما چنین و چنان می‌کردیم، یا دوستانی داشتیم و یا هوس‌هایی داشتیم و یا برنامه‌هایی داشتیم که ما را مجبور به دروغ و تضییع حقوق و ... می‌نمودند. اکنون باید نسبت به قطع و بریدن آن اسباب اقدام نماییم. توبه‌کردن و عزم بر ترک گناهان در همین راستاست. اگر بنا باشد از فردا همان زندگی دیروز را داشته باشیم و تمام رفت ‌و آمدهای سابق ما باقی بمانند و تمام دوستان گذشته ما سرِ جای خودشان باشند و برنامه‌های ما با آنان قطع نشود ولی از آن طرف توقع داشته باشیم شخصیت ما دگرگون شود، این خود یک تمنای محال و آرزوی بیجاست. در باب توبه شخص عالم و خردمند علت‌یاب است یعنی به ریشه‌ها نظر دارد ولی شخص جاهل فقط به میوه‌ها نظر می‌افکند.

کسی که عزم جدی دارد که تغییر جوهری به دنبال توبه در خودش بوجود آورد بایستی به این علل و اسباب بیرونی هم توجه داشته باشد. تائبین واقعی کسانی بودند که در روابط بیرونی خود تغییرات لازمی بوجود آورند. در غیر این صورت توبۀ ما ناکام خواهد ماند که آن تنبّیه ی است بی‌دوام. تنبّیهات و بارقات ربانی را بایستی دائمی نماییم. انسان گاهی احساس می‌کند که دریچه‌ای آسمانی به‌سویش باز شده و نسیم رحمتی به‌سویش می‌زود و قلب او را معطر و خنک می‌سازد، ولی بتدریج مشاهده می‌شود که این بارقه رو به تاریکی می‌گراید و خاموش می‌شود. چنین حالتی جز یک تنبّه نمی‌توان باشد.

من که به بوی آرزو در چمن هوس شدم
برگ گلی نچیدم و زخمی خار و خس شدم
تیری زدی و زخم دل آسوده شد از آن
هان ای طبیب خسته‌ دلان مرهم دیگر

تنبّه و جرقّه‌های زودگذر ناپایدار و حسرتزا هستند و تا کسی این حالت بیرونی را عوض نکند محال است که حالت درونی او عوض شود. حالت توبه در این عصر ما همچون کسی است که در بیابان طوفانی شعلۀ کبریتی در دست دارد، مواظبتها و مراقبت‌هایی لازم است که این شعله در این بیابان طوفانی و دچار گردباد، خاموش نشود. اگر تو قدمی در محافظت آن برداری خداوند قدم‌ها تو را یاری میبخشد. کمتر کسی است که در عمرش چندین بار این تنبیهات به او دست نداده باشد و این بارقه‌های ربّانی به‌سوی او ندمیده باشد. نگه‌داری این عمل از جوانان که تاب تغییر و تحول را دارند زیبنده‌تر است.

البته باید دانست که توبه فقط ترک گناهان نیست بلکه برای تکمیل آن نیازمند کارهای نیک فراوان است که ﴿إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّيِّ‍َٔاتِۚ ١١٤[هود: ۱۱۴] «زیرا خوبی‌ها بدیها را از میان مى‌برد» توبه ‌کننده باید حجم اعمال نیک خود را بالا برد و کارهای نیک بیشتری انجام دهد تا زنگارهای دل را بزداید و بیت وجود را از گردوغبار عصیان جاروب نماید. و دیگر به آن گناهان و خطاهای گذشته‌اش برنگردد.

تاکنون کردی چنین اکنون مکن
تیره کردی آب را، افزون مکن
هرچه داری در دل از مکر و رموز
پیش ما پیدا بود مانند روز
گرچه پوشیش ز بنده پروری
تو چرا رسوایی از حد می‌بری
لطف حق با تو مواساها کند
چون از حد بگذرد رسوا کند

این اثر ترجمه قسمت چهارم از سلسله مراتب مباحث «فقه رفتاری در پرتو قرآن و سنت» به نام توبه به‌سوی خدا می‌باشد تألیف استاد علامه دکتر یوسف قرضاوی که ایشان با فهم قرآن و درک مقاصد شارع، حقایق گوهرباری که در حد خود بی‌نظیر است در زمینۀ توبه بندگان در هفت مبحث اساسی به نگارش در آورده است.

۱- مبحث وجوب توبه و فضیلت آن، ۲- مقدمات توبه، ۳- مکمّلات توبه و احکام آن، ۴- گناهانی که مشمول توبه هستند و اقسام گناهان؛ ۵- نتایج توبه، ۶- موانع توبه، ٧- انگیزه‌های توبه.

حقیرهم بنا به درخواست مدیریت محترم نشر احسان تهران، برادران مجاهد و فرهنگ‌ دوست یعقوبی و کسب اجازه مکتوب شرعی از مؤلف، به ترجمه آن اثر پرداختم. و بار دیگر دم گرم و صفای دل یاران گوهرشناس به تن رنجور و جان پرشورم نشاط و نیرویی تازه بخشید، نیرویی که بر اثر آن اندکی از رنج تلخکاریها هموار شد و اندوه نامردی‌ها کاستی گرفت. این بار نیز از بوستان معرفت علم و گلستان حقایق عرفانی و به گشت و گذار پرداختم و سرانجام به جهان اندیشۀ وی راه یافتم و تشنگی دیرپای دانش‌اندوزی خویش را از زلال فرح ‌بخش افکار فقهی، تربیتی و عرفانی وی تا حدی فرونشانیدم.

این جانب بر خود لازم می‌دانم که از برادر عزیزم سبحان نیک رفتار که مطابقت ترجمه را با اصل کتاب عربی بعهده گرفتند تشکر و قدردانی نمایم و همچنین از خواهر محترم و ادیب سرکاری بیان یعقوبی که با دقت ‌نظر اعراب‌گذاری آیات و نمونه‌خوانی این اثر را به عهده گرفتند تشکر می‌نمایم.

از خداوند متعال می‌خواهم که این کتاب را سبب توبۀ نصوح مترجم، ناشر و خواننده و لغزش‌های فکری و قلمی احتمالی را مورد عفو قرار دهد و ما را توفیق اخلاص در عبادت و پیروی از شریعت و عروج از پله‌های راهروان پیشگام و سیر بسوی مقامات ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ٥، مرحمت نماید که او شنوای اجابتگر است.

یاد ده ما را سخن‌های دقیق
که تو را رحم آورد آن ای رفیق
هم دعا از تو اجابت هم ز تو
ایمنی از تو مهابت ز تو
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
مصلحی تو ای سلطان سَخُنْ
کیمیا داری که تبدیلش کنی
گرچه جوی خون بود نیلش کنی
این چنین میناگری‌ها کار تست
این چیزها اکسیرها اسرار توست

مترجم تلاش خود را برای فراروی نهادن متنی درست به عمل آورده است اما در عین حال این اثر را پیراسته از اشکال نمی‌شمرد و ضمن پوزش خواستن از صراحت لهجه‌ای که به میان آورده آغوش خود را بر هر نقد خیرخواهانه و هر راهنمایی دلسوزانه می‌گشاید.

و ما توفیقی إلا بالله العلي العظیم

کرمانشاه: ۲٧ رمضان ۱۴۲۱ ه‍ـ

احمد نعمتی