۸- گناهان صغیره و کبیره
نظر بعضی از دانشمندان بر این است که تمامی گناهان و معصیتها کبیره به شمار میآیند. از نگاه آنان عصیان و نافرمانی الله متعال که خالق و رازق بندگان است، بسیار سنگینتر از آن است که گناه و معصیت صغیره به حساب آید، لذا اعتقاد دارند آنچه که باعث عصیان الله متعال باشد، کبیره است.
هنگامی که بدی فرزندی نسبت به پدرش حتی با یک کلمه، به خاطر بزرگداشت حق پدری، ثقیل و گران تلقی گردد، پس حق و نافرمانی خداوندی که آفریدگار و هدایتکنندهی کون و مکان است باید چگونه باشد؟
شکی نیست که چنین احساسی، پاک و آراسته است و با واقعیات امر منافاتی ندارد، و آن اینکه گناهان و معصیتها با توجه به میزان مفسده و آثار سوءشان در زندگی و آلوده کردن دلها، با هم تفاوت دارند.
همانگونه که نصوص آشکارا بیان داشتهاند در میان گناهان بعضی کبائر و فواحشاند و بعضی دیگر پایینتر از آنهایند و صغائر به شمار میآیند. خداوند متعال نیز در بیان سیمای روز قیامت میفرماید:
﴿وَوُضِعَ ٱلۡكِتَٰبُ فَتَرَى ٱلۡمُجۡرِمِينَ مُشۡفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَٰوَيۡلَتَنَا مَالِ هَٰذَا ٱلۡكِتَٰبِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةٗ وَلَا كَبِيرَةً إِلَّآ أَحۡصَىٰهَاۚ﴾[الکهف: ۴٩].
«و کارنامه [عمل شما در میان] نهاده مىشود، آنگاه بزهکاران را از آنچه در آن است بیمناک مىبینى، و مىگویند: «اى واى بر ما، این چه نامهاى است که هیچ [کار] کوچک و بزرگى را فرو نگذاشته، جز اینکه همه را به حساب آورده است».
و باز میفرماید:
﴿إِن تَجۡتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنۡهَوۡنَ عَنۡهُ نُكَفِّرۡ عَنكُمۡ سَئَِّاتِكُمۡ وَنُدۡخِلۡكُم مُّدۡخَلٗا كَرِيمٗا٣١﴾[النساء: ۳۱].
«اگر از گناهان بزرگی که از آنها نهی شدهاید دوری گزینید بدیهای شما را از شما میزدایم و شما را در جایگاهی ارجمند در میآوریم».
و در توصیف آنهایی که نیکی کردهاند باز میفرماید:
﴿وَيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَى٣١ ٱلَّذِينَ يَجۡتَنِبُونَ كَبَٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَ إِلَّا ٱللَّمَمَۚ﴾[النجم: ۳۱-۳۲].
«و آنان را که نیکی کردهاند به نیکی پاداش دهد، آنان که از گناهان بزرگ و زشتکاریها جز لغزشهای کوچک خودداری میورزند».
و الله متعال در ستایش مؤمنانی که بهترین و پایدارترین متاع زندگی دنیا را به آنان ارزانی داشته میفرماید:
﴿فَمَآ أُوتِيتُم مِّن شَيۡءٖ فَمَتَٰعُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۚ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَيۡرٞ وَأَبۡقَىٰ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٣٦ وَٱلَّذِينَ يَجۡتَنِبُونَ كَبَٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُواْ هُمۡ يَغۡفِرُونَ٣٧﴾[الشورى: ۳۶-۳٧]
«از هر چه برخوردار شدهاید، کالای زندگی دنیاست. و آنچه نزد پروردگار است، برای آنان که ایمان آوردهاند و بر پروردگارشان توکل میکنند، بهتر و ماندگارتر استو کسانی که از گناهان بزرگ و زشتکاریها خود را به دور میاندازند و چون به خشم درمیآیند درمیگذرند».
این آیه و آن آیهی قبلی، اجتناب از گناهان صغیره را از ما نمیخواهند؛ زیرا که مردم از ارتکاب آنها در زندگی روزانهشان بسیار کم در امان هستند بلکه آیات قرآن، اجتناب انسان از گناهان کبیره را کافی میداند.
در حدیث صحیح از پیامبر اسلام جروایت شده که میفرماید: «الصلوات الخمس، والجمعة إلى الجمعة ورمضان إلى رمضان، مكفرات لما بينهن إذا اجتنبت الكبائر» [۱۱۳]. «نمازهای پنجگانه، جمعه تا جمعه، رمضان تا رمضان سبب بخشش و کفاره گناهانی که در میان و فاصلهی آنها واقع میشوند، میگردند هنگامی که از گناهان کبیره اجتناب شود».
گناهان، بنا به نصوص قرآن، سنت صحیح، اجماع صحابه ش و تابعین و عقل به صغائر و کبائر تقسیم شدهاند.
و اینکه از ابواسحاق اسفراینی روایت شده که گفته است: تمام گناهان کبیره هستند و صغایری در آنها نیست، منظورش این نیست که گناهان از لحاظ جرم و مجازات یکسان هستند به این معنی که گناه نظر به نامحرم همچون گناه زنا باشد، بلکه منظور او این است که گناهان نسبت به عظمت کسی که از او سرپیچی میشود همگی کبیره هستند و با این وجود بعضی از آنها نسبت به بعضی دیگر بزرگتر میباشند. بنابراین اختلاف لفظی است و از نظر معنی هر دو نظریه در واقع یکی هستند.
ابن قیم میگوید:
در لفظ شارع «اللَّمَمَ ». «لغزشهای کوچک» و «محقرات: گناهان کوچک» آمده و در حدیث «اياكم و محقرات الذنوب». از گناهان کوچک بپرهیزید. هم اشاره شده است و نیز گفته شده منظور از «اللَّمَمَ» که در آیه بیان شده گناه کبیره است. بغوی و دیگران بیان کردهاند. و گفتهاند:
معنای استثناء «إلا اللَّمَمَ» با چنان مضمون این است که دچار گناه کبیره شود سپس از آن توبه نماید و باز هم مرتکب آن گناه شود و باز هم از آن دست بردارد، به گونهای که آن روش را عادت و مألوف خود سازد و بر این اساس استثناء «لمَمَّ» از اجتناب است و معنای آن چنین خواهد بود که از آنان گناه کبیره صادر نمیشود مگر اینکه از آن «لمَمَّ» اجتناب ورزند.
نظر جمهور دانشمندان بر این است که این استثناء از کبائر است و مستثنای منقطع میباشد... یعنی ولی از آنان «لـمم» روی میدهد.
سپس در دو فصل اختلاف نمودهاند یکی در «لمم» که آن چیست؟ دومی در کبائر که آیا آن تعریف جامع و مانع دارد و میتوان آنان را برشمرد اینک در این باره به بحث میپردازیم.
[۱۱۳] مسلم (۲۳۳) (۱۶). و صحیح الجامع [۳۸٧۵].