۴- یأس و نومیدی از مغفرت خداوند به دلیل استحکام و فراوانی گناهان
یکی دیگر از موانع توبه نزد بعضی از مردم این است که شخص به دور از گستره و فضای خداوند زندگی کند و در لجنزار گناهان صغیره و کبیره غوطهور باشد مرتکب محرمات و تارک واجبات، تباه کننده حقوق، چه حقالله و چه حقالناس باشد و از زمرهی کسانی درآید که نسبت به تضییع نمازها و پیروی از شهوات و آرزوهای نفسانی از هیچ کوششی دریغ نورزد. چشمانش از اشک و قلبش از خشوع و پشتش از رکوع، و پیشانیش از سجده به دور باشد، از کسانی ماند که نه مسجد را منزل خود و نه قرآن را انیس خود و نه پیامبر را الگوی خود و نه اصحاب را مقتدای خود قرار دادهاند.
در این هنگام از مستیاش به هوش می آید و از خواب غفلت بیدار میگردد و درمییابد که میان او با اهل خیر و صلاح فاصله بسیار است و فاصله میان خود و صالحان را فاصلهی زمین تا آسمان میبیند. به دلیل اینکه در مییابد که کثرت فراوان پشت او را خم کرده و پایش با زنجیر بسته شده است، دیگر توان حرکت بهسوی جلو و پیشرف بهسوی سعادت را ندارد، چنین کسی با خود میگوید: آیا زندگی با این همه ظلمات معاصی و تاریکیهای گناهان، دیگر روزنهای از نور برایم گذاشته است؟ و آیا با این مدت طولانی تمرد و گریز از آستان الهی، بار دیگر باب رحمت خدا و مغفرت او بهسویم باز خواهد شد.
و این اندیشه را به خود تلقین میکند که او قطعاً هلاک خواهد شد و شقاوت و بدبختی بر پیشانی او رقم زده شده است، نه آرزویی به بازگشت دارد و نه امیدی به قبول توبه و نه طمعی درآمرزش دارد. و بدینترتیب با خود به این نتیجه میرسد: پس بگذار به انحراف و شقاوت خود ادامه دهم، و راه کج و راه شیطان، راه روز و شب سرخ را بپیمایم.
بعضی از گناهکاران اینگونه میاندیشند. گناهان خود را زیاد میبینند و از مغفرت و آمرزش پروردگار ناامید میگردند و تمام بابهای رحمت خداوند را بر روی خود بسته مییابند. غافل از اینکه غفران خداوند به مراتب وسیعتر از گناهان بندگان ] هر اندازه زیاد باشند[ است و هیچگاه باب رحمت خداوند بر روی گناهان افراد، هر چند گناهان کمرشکنی باشند، بسته نخواهد شد. خداوند متعال در این باره میفرماید:
﴿قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ٥٣﴾[الزمر: ۵۳].
«بگو: ای بندگان خدا کسی بر خویشتن زیادهروی روا داشتهاید، از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت خدا همهی گناهکاران را میآمرزد که او خود آمرزنده مهربان است».
به این اشارهی دلنواز و شیرین در عبادت ﴿يَٰعِبَادِيَ﴾توجه کنید که چقدر زیبا و محبتآمیز است و خداوند بندگانش را علیرغم اینکه عاصی، سرکش وظالم به نفس خود هستند ولی باز آنان را از شرف انتساب به وی خود و در راه عبودیت خود، محروم نساخته است. و علاوه بر آن، این عاصیان و ظالمان به نفس خود را باز از یأس و نومیدی نسبت به رحم پروردگار، باز میدارد. ایشان با تأکید و جزم میفرماید: این آیه با آیهی دیگر در سورهی نساء فرق دارد، آنجا که میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ﴾[النساء: ۴۸].
«مسلماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمیبخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد میبخشاید».
که این مربوط به غیر توبهکنندگان است، بنابراین هر گناهی غیر از شرک ورزیدن بدون توبه در معرض آمرزش خداوند است.
خوف از خداوند متعال همانند امید و رجا، مطلوب و توشهی ضروری هر انسانی است، در مسافرت بهسوی خداوند متعال و دریافت رضا و خشنودی او. ولی باید دانست که مبالغه و افراط در خوف چه بسا انسان را بهسوی یأس و نومیدی از رحمت خدا میکشاند. خداوند میفرماید:
﴿إِنَّهُۥ لَا يَاْيَۡٔسُ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ﴾[یوسف: ۸٧].
«زیرا جز گروه کافران کسی از رحمت خدا نومید نمیشود».
﴿قَالَ وَمَن يَقۡنَطُ مِن رَّحۡمَةِ رَبِّهِۦٓ إِلَّا ٱلضَّآلُّونَ٥٦﴾[الحجر: ۵۶].
«گفت: چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش نومید میشود؟».
به همین خاطر علی سمیگوید:
«ألا أنبئكم بالفقيه كل الفقيه؟ من لم يوئس عبادالله من روحالله ولم يؤمنهم من مكره». «هان میخواهید فقیه کامل را به شما معرفی کنم؟ و آن کسی است که بندگان خدا را از کرم و رحمت خداوند مأیوس نکند و آنان را از مکر خداوند ایمن نسازد».
انسان مسلمان باید در یک توازن واقعی قرار گیرد. به این معنا که به پروردگارش امید و رجا داشته باشد آنچنان که به احساس ایمنی از مکر خدا منجر نشود، و از پروردگارش ترس و خوف داشته باشد نه آنچنان که منجر به یأس و ناامیدی ازرحم و کرم او گردد.
خداوند متعال بعضی از بندگانش را اینگونه میستاید:
﴿وَيَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ﴾[الإسراء: ۵٧].
«به رحمت وی امیدوارند و از عذابش میترسند».
﴿أَمَّنۡ هُوَ قَٰنِتٌ ءَانَآءَ ٱلَّيۡلِ سَاجِدٗا وَقَآئِمٗا يَحۡذَرُ ٱلۡأٓخِرَةَ وَيَرۡجُواْ رَحۡمَةَ رَبِّهِۦۗ﴾[الزمر: ٩].
«آیا ]چین کسی بهتر است یا[ آن کسی که او در طول شب در سجده و قیام اطاعت خدا میکند و از آخرت میترسد و رحمت پروردگارش را امید دارد؟».
بنابراین نباید گناهکار از رحمت خدا مأیوس شود هر چند که گناهانش زیاد باشند.
در حدیث قدسی از خداوند متعال روایت شده که میفرماید:
«يا ابن آدم: إنك ما دعوتني ورجوتني غفرت لك علی ما كان منك ولا أبالي» [۲۱۸]. «ای بنیآدم، هروقت مرا دعا کنی و از من چیزی بخواهی و به من امیدوار باشی، گناهان و خطاهایت هر اندازه زیاد و فراوان باشند، تو را میآمرزم».
و در حدیث صحیح از پیامبر خدا جروایت شده که میفرماید:
«إذا دعا أحدكم فلا يقل: اللهم اغفر لي إن شئت، ولكن ليعزم المسألة، وليعظم الرغبة، فإن الله لا يتعاظمه شيء أعطاه» [۲۱٩]. «هر گاه یکی از شما از خدا چیزی بخواهد، نگوید: خدا مرا ببخش اگر میخواهی! بلکه خوستهاش را بزرگ و بسیار کند که هیچ چیزی نزد خداوند سنگینی نمیکند».
لذا گناهان بندگان هر اندازه بزرگ و زیاد باشد، عفو و مغفرت خداوند به مراتب از آن بزرگتر و بیشتر است و گناه بنده هر اندازه بزرگ و عظیم باشد در مقابل عفو و مغفرت پروردگار، کوچک و صغیره میباشد.
و در مستدرک حاکم از جابر روایت شده که مردی نزد پیامبر جآمد و گفت: وای بر گناهانم! وای بر گناهانم! وای برگناهانم! دو بار یا سه بار گفت. پیامبر جبه او فرمود: بگو: پروردگارا! مغفرت تو وسیعتر از گناهان من است و رحمت تو برای من امیدوارتر از عمل من است. آن مرد این عبارت را بیان داشت. سپس پیامبر جبه او فرمود: تکرار کن و مرد تکرار کرد و باز به او فرمود تکرار کن آن مرد تکرار کرد و سپس به او فرمود: بلند شو که خداوند از تو در گذشته است. بعضی در این باره گفتهاند:
يا كبير الذنب عفو اله
ـه من ذنبك أكبر
أعظم الأشياء في جا
نب عفو الله يصغر
ای کسی که گناهت را بزرگ میپنداری بدان که عفو خداوند از گناهت بزرگتر است.
بزرگترین چیز در کنار عفو خداوند کوچک مینماید.
و باز میگوید [۲۲۰]:
يا رب إن عظم ذنوبي كثرة
فلقد علمت بأن عفوك أعظم!
إن كان لا يرجوك إلا محسن
فـمن الذي يرجو ويدعو الـمجرم؟
مالي إليك وسيلة إلا الرجا
و جميل عفوك ثم أني مسلم!
پروردگارا! اگر گناهانم بزرگ و فراوان است به تحقیق میدانم که عفو تو از گناهانم بزرگتر و فراوانتر است.
اگر جز نیکوکار به تو امیدوار نباشد، مجرم و گناهکار به که امیدوار باشد و که را بخواند.
جز امید به مغفرت و عفو زیبایت هیچ وسیلهای در پیشگاه تو ندارم و سپس من مسلمانم.
و بعضی گفتهاند:
أسأت ولـم أحسن وجئتك تائباً
وأني لعبد من مواليه مهرب؟
يومل غفرانا فإن خاب ظنه
فمـا أحد منه علی الأرض أخيب
بدی کردهام و نیکی ندارم، توبهکنان بهسویت آمدهام چگونه بنده از آقایش راه گریزی دارد؟
بنده امید آمرزش دارد، اگر از ظنش مأیوس و محروم ماند هیچ کس از او مأیوستر و محرومتر نخواهد بود.
[۲۱۸] روایت از ترمذی [۳۵۴۰] از انس سو میگوید حدیث حسن عزیز است. [۲۱٩] صحیح مسلم از حدیث ابوهریره سشماره یا صفحه (۲۶٧٩). [۲۲۰] این ابیات و ماقبل آن از ابونواس است که در دیوانش در صفحهی ۶۱۸، ۶۲۰ آن را بیان داشته است.