۱- عامل ادراکی و یا معرفتشناختی
اولین عنصر یا عامل تشکیلدهنده توبه، همانا عامل ادراکی یا معرفتشناختی است که در معرفت انسان نسبت به خطا و لغزش، هنگام وقوع نافرمانی پروردگارش و کشف نقاب از پرده چشمان بینایش و زدودن سنگینی گوشهای شنوایش و رفع پردههای تاریکی در ادراک عقلانیش در لحظهای از لحظههای بیداری و در بازگشت به فطرت سالم خود، متجلی و عیان میگردد. اینجا است که شخص به درک عظمت پروردگار و به عزت مقام والای نایل خواهد آمد و نسبت به تقصیرات و کوتاهیش در پیشگاه خداوند و اطاعت و پیروی از دشمن خود، شیطان، و احساس زیان و خسارت آشکار در هر دو سرای اگر همسفر کاروان ابلیس و لشکریان او گردد، ادارک و یا معرفت کسب خواهد کرد.
در رابطه با تحصیل توبه، انسان به موارد زیر نیاز مبرم دارد: تمرکز اندیشه، بکارگیری عقل و خرد، اندیشۀ عمیق در خود و اطرافیانش، در رابطه با مبدأ و سرانجام زندگیش، و در رابطه با مرگ و جهان بعد از مرگ، در رابطه با نعمتهای فراوان پروردگارش و برخورد او نسبت به نعمتها و نیکیهای خداوند که به او عطا فرموده و بدیهایی که دارد، همه بهسوی پروردگار باز میگردد، در رابطه با محبت پروردگار به انسان در عطای نعمتهایش در حالی که او از انسان بینیاز است و بغض انسان نسبت به پروردگار در راستای اقدام به نافرمانیهایش در حالی که او فقیرترین و نیازمندترین موجود بهسوی خدا است و همچنین درک و شناخت اینکه بندگان خدا گرچه ظلم و گناه و اسراف بر خویش کنند ولی باز خداوند متعال درگاه رحمت و توبه را به روی آنان نبسته است و مرتب آنان را مورد خطاب قرار میدهد که:
﴿لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ﴾[الزمر: ۵۳].
«از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت خدا همۀ گناهان را میآمرزد».
این تأمل و بیدارباش نفسانی که سنگِ زیربنای ساختمان توبه است چنان تأملی است که قلب انسان را بهسوی پشیمانی و ندامت، و اراده او را بهسوی جزم راسخ، و زبان او را بهسوی استغفار و بدن او را بهسوی اجتناب و خودداری، میکشاند.
قرآن بر همین منوال ما را هشدار میدهد و میفرماید:
﴿وَلِيَعۡلَمَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤۡمِنُواْ بِهِۦ فَتُخۡبِتَ لَهُۥ قُلُوبُهُمۡۗ﴾[الحج: ۵۴].
«و تا آنان که دانش یافتهاند بدانند که این قرآن حق است و از جانب پروردگار توست، و بدان ایمان آورند و دلهایشان برای او خاضع گردد».
حرف عطف «فاء» بر آن ترتیب مذکور، دلالت دارد.
اولین مرتبۀ توبه، علم و آگاهی است که دارندگان آن پی خواهند برد که حق از آنِ پروردگارشان است و از آن طریق بهسوی ایمان به خدا کشانده میشود. بنابراین علم و آگاهی دلیل و راهنمای ایمان است و در راستای ایمان، خشوع و خضوع قلبی نشأت میگیرد.
خداوند متعال در وصف پرهیزگاران میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ يُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ١٣٥﴾[آل عمران: ۱۳۵].
«و آنان که چون کار زشتی کنند یا بر خود ستم روا دارند، خدا را به یاد میآورند و برای گناهانشان آمرزش میخواهند و چه کسی جزا خدا گناهان را میآمرزد؟ و بر آنچه مرتکب شدهاید یا با آنکه میدانند [که گناه است] پافشاری نمیکنند».
اینان خدا را به یاد میآورند و برای گناهان خود طلب آمرزش مینمایند. استغفار، ثمر و نتیجۀ یاد خدا است. ذکر و یاد خدا خود یک نوع معرفت و آگاهی است، بنابراین منظور از یاد خدا همانطور که بعضی میپندارند، یاد و ذکر زبانی محض نیست، بلکه یاد خدا عبارت است از ضدّ نسیان و فراموشی ذات متعال و فرامین او، فقدان نسیان و فراموشی خود یک نوع از نگرشهای معرفت و یاد پروردگار است همانطور که خداوند متعال میفرماید:﴿وَٱذۡكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ﴾[الکهف: ۲۴] در اسلام، علم و آگاهی بر حالات نفسانی و اعمال جسمانی مقدم است و هیچ جای شگفتی نیست که اولین آیهی قرآن ﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلَّذِي خَلَقَ١﴾[العلق: ۱]. «بخوان به نام پروردگارت که بیافرید» باشد.