۳- گناه در رابطه با ترک اوامر و فعل مناهی
گناه در تقسیم اول به دو قسم تقسیم میشود: ۱- ترک مأمور ۲- فعل منهی.
بسیاری از مردم چنین میپندارند که گناهان فقط عبارتند از انجام منهیات و محرمات، و فراموش کردهاند که نخستین نافرمانی و معصیت خداوند فعل منهی و یا حرام نبوده بلکه ترک مأمور بوده است و آن معصیت و نافرمانی ابلیس بود، هنگامی که خداوند متعال حضرت آدم ÷را آفرید و از روح خود در او دمید و به او دستور داد که به ایشان سجده برد ولی ابلیس از این دستور سرباز زد و خدا را نافرمانی کرد. قرآن میفرماید:
﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ أَبَىٰ وَٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ٣٤﴾[البقرة: ۳۴]
«و چون فرشتگان را گفتیم: بر آدم سجده کنید پس همه به سجده افتادند. بجز ابلیس که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد».
دومین معصیت و نافرمانی خداوند انجام کاری بود که خداوند نهی فرموده بود که همان نافرمانی حضرت آدم ÷بود که خداوند ایشان و همسرش را از خوردن یک نوع درخت بخصوص در بهشت بازداشته بود و به آنان فرمود:
﴿جَنَّةَ وَكُلَا مِنۡهَا رَغَدًا حَيۡثُ شِئۡتُمَا وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ٣٥﴾[البقرة: ۳۵].
«و از هر کجای آن خواهید فراوان بخورید ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود».
ولی ضعف بشری بر آدم چیره گردید و فرمان خدا را به فراموشی سپرد و عزم و ارادهاش در مقابل فریبکاری و ترغیب ابلیس، سست گردید و ابلیس برای به بیراههکشاندن آدم برای او سوگند یاد کرد که او از ناصحان مخلص اوست و به او گفت:
﴿هَلۡ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ ٱلۡخُلۡدِ وَمُلۡكٖ لَّا يَبۡلَىٰ﴾[طه: ۱۲۰].
«ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانگی و ملکی که زایل نمیشود، راه نمایم؟».
آدم به این وسوسۀ شیطان جواب مثبت داد و هم او و هم همسرش از آن درخت ممنوعه خوردند و خدا در این باره میفرماید:
﴿فَأَزَلَّهُمَا ٱلشَّيۡطَٰنُ عَنۡهَا فَأَخۡرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِۖ وَقُلۡنَا ٱهۡبِطُواْ بَعۡضُكُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞۖ وَلَكُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُسۡتَقَرّٞ وَمَتَٰعٌ إِلَىٰ حِينٖ٣٦ فَتَلَقَّىٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِۦ كَلِمَٰتٖ فَتَابَ عَلَيۡهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ٣٧﴾[البقرة: ۳۶-۳٧].
«پس شیطان هر دو را از بلغزانید و از آنچه در آن بودند ایشان را به در آورد و گفتیم: فرود آیید شما دشمن همدیگرید و برای شما در زمین قرارگاه و تا چندی برخورداری خواهد بود. سپس آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت نمود و خدا بر او ببخشود آری اوست که توبه پذیر مهربان است».
و مییابیم که اینگونه گناهان و خطاها، به دو نوع، ترک دستورات خدا و یا انجام آنچه خداوند از آن نهی فرموده، تقسیم میشوند.
دستورات و اوامر خداوند درجات و مراتبی است.
مهمترین چیزی که خدا بدان دستور داده همانا توحید و ایمان است که ترک آن دو، شرک و کفر اکبر بشمار میآید و درجۀ دومِ اوامر پروردگار، فرایض و واجبات اساسی دین هستند که به عنوان ارکان اسلام و مبانی و پایه دین محسوب میشوند. از قبیل: اقامه نماز، ادای زکات، روزۀ رمضان، حج بیت الله که ترک هر کدام از این واجبات مهم و شعائر مقدس از بزرگترین گناهان و مهمترین جرمها محسوب میگردد.
و این گونه واجبات مهم باز در میان خود از لحاظ اهمیت تفاوت دارند. مهمترین آنها نماز است که به عنوان ستون دین و نشانی مؤمن بودن و فارق و تمایز میان مسلمان و کافر است و خداوند متعال ترک آن را از نشانیهای کافران بشمار آورده است، آنجا که میفرماید:
﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ٱرۡكَعُواْ لَا يَرۡكَعُونَ٤٨﴾[المرسلات: ۴۸].
«و چون به آنان گفته شود رکوع کنید [نماز بخوانید] به رکوع نمیروند».
و باز خداوند متعال ادای نماز را همراه با سستی و تنبلی از صفات منافقین قرار داده:
﴿وَإِذَا قَامُوٓاْ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ قَامُواْ كُسَالَىٰ﴾[النساء: ۱۴۲].
«و چون به نماز ایستند با کسالت برخیزند».
و باز خداوند متعال ویل و عذاب را برای کسانی که از نماز غافلند تا آنجا که آن را از وقت خود به تأخیر میاندازند، قرار داده است:
﴿فَوَيۡلٞ لِّلۡمُصَلِّينَ٤ ٱلَّذِينَ هُمۡ عَن صَلَاتِهِمۡ سَاهُونَ٥﴾[الماعون: ۴-۵].
«وای بر نمازگزارانی که از نمازشان غافلند».
و مجازات ترک نماز آنچنان شدید است که بعضی از پیشوایان اسلام میگویند: تارك الصلاة، کافر و خارج از امت اسلامی است.
بعد از نماز از لحاظ اهمیت فریضۀ زکات قرار دارد که در قرآن در بیست و هشت آیه و در سنّت در دهها حدیث، زکات همراه با نماز بیان شده است، تا آنجا که ابوبکر صدیق میفرمود: «والله لأقاتلن من فرق بين الصلاة والزكاة». «به خدا قسم با کسانی که میان نماز و زکات فرق بیاندازند، به جنگ خواهم پرداخت».
ابن مسعود سمیگوید: «زکات پل اسلام است، هر که از آن عبور کند رهایی یافته و هر که از آن عبور ننموده هلاک خواهد شد».
مرتبه ی بعد از زکات، روزه ی ماه رمضان است که خداونند متعال آن را بر مسلمانان واجب گردانیده و انسان مسلمان به خاطر دستور خدا، ایمان عقیدۀ دینی خود در روزهای آن یک ماه خود را از خوردنیها، نوشیدنیها و لذایذ شهوانی باز میدارد:
﴿فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ ٱلشَّهۡرَ فَلۡيَصُمۡهُۖ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٖ فَعِدَّةٞ مِّنۡ أَيَّامٍ أُخَرَۗ يُرِيدُ ٱللَّهُ بِكُمُ ٱلۡيُسۡرَ﴾[البقرة: ۱۸۵].
«پس هر که از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد و کسی که بیمار یادر سفر است باید به شمارۀ آن تعداد از روزهای دیگر را روزه بدارد. خدا برای شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری نمیخواهد».
و در پایان، شعائر واجبات حج و زیارت بیتالله الحرام است که ادای مراسم آن در تمام عمر یک بار واجب است و این یک آسانگیری خداوند است بر بندگان که هر کس استطاعات و توانایی مالی و بدنی دارد، مراسم حج را به جا آورد. [توانایی مالی یعنی هزینۀ رفت و برگشت سفر حج در کوتاهترین مدت که پنج روز میباشد، از روز هشتم ذیالحجۀ تا دوازدهم آن و همچنین روزهای رفت و برگشت جزء هزینۀ مسافرت حج به حساب میآیند، به دلیل اینکه، مقدمه واجب، واجب است].
بنابراین هر کسی از روی انکار و یا استهزا و تمسخر یکی از این واجبات را ترک کند، مرتد و از اسلام خارج میشود زیرا که چنین کسی یک امر روشن و معلوم از ضروریاتدین را منکر شده است و چنین عملی از کسی سر نخواهد زد مگر اینکه خدا و پیامبر ج را تکذیب نموده باشد و نسبت به آنان کفر ورزد.
ولی اگر کسی نه از روی انکار و استخاف بلکه از روی پیروی هوای نفسانی، یا محبت دنیا، یا سستی و تنبلی و امثال آن به ترک یکی از آن واجبات بپردازد، فاسق مرتکب گناه بزرگی شده است و مشمول کفر نخواهد شد.
و اگر کسی تمام آن واجبات دینی را [نماز، زکات، روزه و حج] ترک کند از مسلمانیش جز نام چیزی برای او باقی نخواهد ماند و بیم آن میرود که العیاذبالله چنین عملی اسنان را بهسوی کفر عیان بکشاند، زیرا که معصیتها بویژه این معصیتهای خطری از پیک کفر بشمار میآیند.
و به دنبال این نوع واجبات، واجبات دیگری هست که قرآن آنها را بعد از عبادت خداوند یکتا قرار داده است. مانند نیکی به والدین الله متعال میفرماید:
﴿وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ﴾[الإسراء: ۲۳].
«پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید».
و یا مانند صله ی ارحام که خداوند میفرماید:
و یا میفرماید:
﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا﴾[النساء: ۱].
«و از خدایی که به نام او از همدیگر درخواست میکنید پروا نمایید و زنها را از خویشاوندان مبرید که خدا همواره بر شما نگهبان است».
و یا میفرماید:
﴿فَهَلۡ عَسَيۡتُمۡ إِن تَوَلَّيۡتُمۡ أَن تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَتُقَطِّعُوٓاْ أَرۡحَامَكُمۡ٢٢ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فَأَصَمَّهُمۡ وَأَعۡمَىٰٓ أَبۡصَٰرَهُمۡ٢٣﴾[محمد: ۲۲-۲۳].
«پس [ای منافقان] آیا امید بستید که چون از خدا برگشتید [یا سر پرست مردم شدید] در روی زمین فساد کنید و خویشاوندیهای خود را از هم بگسلید؟ اینان همان کسانند که خدا آنان را لعنت نموده و گویش دل ایشان را ناشنوا و چشمهایشان را نابینا کرده است».
و یا مانند نیکیکردن به یتیمان، مسکینان، همسایگان و دیگر صاحبان حق. همانطور که در آیهای از قرآن که عالمان آن را «حقوق دهگانه» نام نهادهاند آمده است:
﴿وَٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُشۡرِكُواْ بِهِۦ شَيۡٔٗاۖ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنٗا وَبِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱلۡجَارِ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡجَارِ ٱلۡجُنُبِ وَٱلصَّاحِبِ بِٱلۡجَنۢبِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخۡتَالٗا فَخُورًا٣٦﴾[النساء: ۳۶].
«و خدا را بپرستید و چیزی را با او شریک مگردانید و به پدر و مادر احسان کنید و درباره ی خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایه خویش و همسایه بیگانگان و همنشین و در راه مانده و بردگان خود نیکی کنید که خدا کسی را که متکبّر و فخر فروش است دوست نمیدارد».
و غیر آن از بقیه مأموراتی که متعلق به حق الله، حق النفس، حق خانواده، حق جامعه، حق انسان، حق حیوان و حق هستی میباشد.
ولی آنچه مورد تأکید است این است که: فرض عین مقدم بر فرض کفایی است. فرض عین عبارت است از مأموراتی که بر هر انسانی و یا انسان مشخصی واجب باشد، مانند نماز و یا حج. ولی فرض کفایی عبارت است از مأموراتی که بر تمام امت بطور جمعی واجب باشد که اگر گروهی و یا یکی آن را انجام دهد، تکلیف وجوب از بقیه ساقط میگردد، مانند دستیابی به پیشرفتهای علمی، یا تکنولوژی، یا نظامی و یا ... که هر گاه مردمان یک جامعه از آن کوتاهی ورزند تمام مردم آن جامعه گناهکار میشوند، هر کدام نسبت به میزان مسؤولیت، علم و دانش و توانایی خود.
از جمله مواردی که تمام امت به وسیلۀ ترک آن مرتکب گناهان بسیار عظیم و خطرناکی خواهند شد و بسیاری از مردم از چنان گناهانی غافلند، گناهی است که متعلق به ترک فرضهای کفایی میباشد که بر تمام امت واجب است زیرا با ترک و از دست دادن آن، تمام مردم آن جامعه تباه و گناهکار خواهند شد، هر کدام نسبت به مقدار علم و قدرت و مقامی که در میان مردم دارد.
بعضی از آن منهیات که گناه عظیم و خطرناک بشمار میآیند مانند: حاکم ندانستن شریعت خداوند بر حیات مردم، حکم نکردن بدانچه خدا نازل فرموده است، جاریشدن ظلم و ستم بر فقیران و کارگران و کشاورزان مستضعف و ...
* و یا مانند ترک فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر بویژه منکرات بزرگ مانند، آزادبودن مسکرات، ربا، زنا و اشاعه ی بیبندوباری، بیحجابی و ظهور زنان بدحجاب که خود انحرافی است و دیگران را نیز منحرف میسازد.
* و یا مانند ترک دعوت بهسوی خدا و ترک تبلیغ پیام اسلام به جهانیان مانند آنچه که امروزه ملتهایی را مییابیم که چیزی از اسلام نمیدانند و یا صورت مشبوه و منفوری از آن را شناختهاند که در این صورت تمام مسلمانان عموماً و ملت عرب خصوصاً در برابر دعوت و تبلیغ اسلام واقعی و حقیقی به جهانیان از مسؤولیت مهمی برخوردارند.
* و یا مانند ترک برپاداری عدل در میان مردم، و ترک دادن حق به هر صاحب حقی و ترک اقامه ی موازین قسط و عدالت میان حاکم و محکوم و عدم توجه به حقوقات انسانی و امکان ندادن به اینکه هر انسانی نظرش را بصراحت بیان نماید و یا امکان ندادن به اینکه در انتخاب دیگران و کاندید خود آزاد باشد و یا اینکه نتواند در مقابل چرنده و یاوه گوییها به مخالفت برخیزد و ...
* و یا مانند ترک مبارزه با دشمنانی که حقوق ملت اسلامی را پایمال می کنند و سرزمینهای آنان را به اشغال خود در آورده و بر امت اسلامی حکومت میکنند و یا مانند ترک مبارزه باز زنان و مردان مستضعف و فرزندان مظلوم اسلامی که میگویند:
﴿رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡيَةِ ٱلظَّالِمِ أَهۡلُهَا وَٱجۡعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيّٗا وَٱجۡعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا٧٥﴾[النساء: ٧۵].
«پروردگارا ما را از این شهری که مردمش ستم پیشهاند بیرون کن، و از جانب خود برای ما سرپرستی قرار ده و از نزد خویش یاوری برای ما تعیین فرما».
* و یا مانند رها ساختن و عدم توجه به امت متفرق و پراکندهای که فاقد نظامی هستند که آنها را به هم پیوند دهد و امت را وحدت بخشد و یا رابطۀ محکم و نیرومندی که آنان را به هم نزدیک سازد که یکی از آرمانهای مهم اسلامی این است که تمام امت آن تحت لوای یک مرجعیت، یک حکومت و یک رهبری باشند و یا ترک آن، همۀ امت در راستای آن مسؤول میباشند.
تمام منهیات مذکور از جمله گناهانی هستند که اکثر مردم از آنها غافلند و جرم و گناه مربوط به آنان به لحاظ شخصی نیست، بلکه به این اعتبار مسؤولند که آنان اعضای یک جسم به نام «امت» میباشند.
و در مقابل ترک این مامورات، فعل و انجام خطورات قرار دارد که آن عبارت است از خوردنیها، نوشیدنیها، پوشیدنیها، تصرفات و معاملات حرامی است که خداوند آنها را بر بندگانش حرام نموده است.
مردمان دوره ی جاهلیت نسبت به تحلیل و تحریم امور اسراف و زیادهروی نمودند. بسیاری از حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال قرار دادند، بطوری که قرآن بیان میدارد:
﴿قَدۡ خَسِرَ ٱلَّذِينَ قَتَلُوٓاْ أَوۡلَٰدَهُمۡ سَفَهَۢا بِغَيۡرِ عِلۡمٖ وَحَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ ٱللَّهُ ٱفۡتِرَآءً عَلَى ٱللَّهِۚ قَدۡ ضَلُّواْ وَمَا كَانُواْ مُهۡتَدِينَ١٤٠﴾[الأنعام: ۱۴۰].
«کسانی که از روی بیخردی و نادانی، فرزندان خود را کشتهاند و آنچه را خدا روزیشان کرده بود [از راه افترا به خدا] حرام شمردهاند، سخت زیان کردند. آنان براستی گمراه شده و هدایت نیافتهاند».
و باز خداوند میفرماید:
﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ لَكُم مِّن رِّزۡقٖ فَجَعَلۡتُم مِّنۡهُ حَرَامٗا وَحَلَٰلٗا قُلۡ ءَآللَّهُ أَذِنَ لَكُمۡۖ أَمۡ عَلَى ٱللَّهِ تَفۡتَرُونَ٥٩﴾[یونس: ۵٩]
«بگو: به من خبر دهید آنچه از روزی که خدا برای شما فرود آورده [چرا] بخشی ازآن را حرام و [بخشی را] حلال گردانیدهاید. بگو: آیا بخدا به شما اجازه داده یا بر خدا دروغ میبندید؟».
و باز میفرماید:
﴿وَلَا تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلۡسِنَتُكُمُ ٱلۡكَذِبَ هَٰذَا حَلَٰلٞ وَهَٰذَا حَرَامٞ لِّتَفۡتَرُواْ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَ لَا يُفۡلِحُونَ١١٦﴾[النحل: ۱۱۶].
«و برای آنچه زبان شما به دروغ میپردازد میگویید: این حلال است و آن حرام تا بر خدا دروغ بندید زیرا کسانی که بر خدا دروغ میبندند رستگار نمیشوند».
قرآن بیان میدارد که اوصاف پیامبر خدا ج که نزد اهل کتاب در تورات و انجیل بیان شده این است که:
﴿وَيُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ﴾[الأعراف: ۱۵٧].
«چیز پاکیزه را حلال و چیزهای ناپاک را برایشان حرام میگرداند».
بنابراین تحریم در اسلام تابع زیان و ناپاکی است نه مانند یهودیان که خداوند متعال به خاطر مجازات آنان در مقابل گمراهی و تجاوزشان، بعضی از پاکیها و حلالها را بر آنان حرام گردانید. آنجا که میفرماید:
﴿فَبِظُلۡمٖ مِّنَ ٱلَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمۡنَا عَلَيۡهِمۡ طَيِّبَٰتٍ أُحِلَّتۡ لَهُمۡ وَبِصَدِّهِمۡ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ كَثِيرٗا١٦٠ وَأَخۡذِهِمُ ٱلرِّبَوٰاْ وَقَدۡ نُهُواْ عَنۡهُ وَأَكۡلِهِمۡ أَمۡوَٰلَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡبَٰطِلِۚ﴾[النساء: ۱۶۰-۱۶۱].
«پس به سزای ستمی که از سوی شان[یهودیان] سر زد و به سبب آنکه [مردم را] بسیار از راه خدا بازداشتند چیزهای پاکیزهای را که بر آنان حلال شده بود حرام گردانیدیم. و به سبب ربا گرفتنشان، با آنکه از آن نهی شده بودند و به ناروا مال خوردنشان، و ما برای کافران آنان عذابی دردناک آماده کردهایم».
و از نظر علمای اسلامی این یک قاعده ی ثابتی است که اصل در اشیا [بویژه منافع] و تصرفات [بویژه تصرفات دنیایی و عاداتی] اجازه داده شده و مباح است بنابراین از هیچ مسلمانی در این باره سؤال نمیشود که چرا این و آن مباح است؟ زیرا که اصل و قاعده بر آن است و هر چیزی که در مسیر اصل و قاعده ی خود باشد از علت آن سؤال نمیشود بلکه در خلاف آن اصل سوال میشود که چرا این و آن حرام شدهاند؟
و اسلام، همانگونه که در حدیث متفق علیه روایت شده، حلال و حرام را به طور روشن بیان نموده است. آنجا که پیامبر ج گرامی میفرماید: «إنَّ الْحَلَالَ بَيِّنٌ، وَإِنَّ الْحَرَامَ بَيِّنٌ، وَبَيْنَهُمَا مُشْتَبِهَاتٌ لَا يَعْلَمُهُنَّ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ، فَمَنِ اتَّقَى الشُّبُهَاتِ فَقَدْ اسْتَبْرَأَ لِدِينِهِ، وَعِرْضِهِ، وَمَنْ وَقَعَ فِي الشُّبُهَاتِ وَقَعَ فِي الْحَرَامِ، كَالرَّاعِي يَرْعَى حَوْلَ الْحِمَى، يُوشِكُ أَنْ يَرْتَعَ فِيهِ». «حلال روشن است و حرام روشن، و میان آنها چیزهای شبهه ناکی هستند که بسیاری از مردم آنها را نمیدانند، هر که از چیزهای شبهه ناک دوری گزیند، دین و آبروی خود را از ارتکاب محرمات برکنار داشته و هر که در چیزهای شبهه ناک افتد در حرام خواهد افتاد. مانند چوپانی که اطراف قُرق گوسفند چراند بیم آن میرود که در قُرق افتد».
و ما به این خاطر کتاب «الحلال و الحرام في السلام» را نوشتیم و برای مردم آنچه را که در زندگی خصوصی افراد و در زندگی خانوادگی و در زندگی اجتماعی حرام است، روشن و تبیین نمودیم تا انسان مسلمان ندانسته در گرداب محرمات نیفتد.
***