توبه

فهرست کتاب

۱- آشنایی با مقام و حقوق خداوند متعال

۱- آشنایی با مقام و حقوق خداوند متعال

نخستین سبب توبه اینست که انسان مقام عالی پروردگارش را بشناسد، خدایی که انسان را خلق کرد و به کمال رسانید، اندازه داد و هدایت نمود و همچنین انسان باید حقوق پروردگار بر بندانش را که آنان را آفریده و روزی داده و از نعمت‌های سرشار خویش بهره‌مند ساخته، بطور کامل بشناسد.

﴿وَمَا بِكُم مِّن نِّعۡمَةٖ فَمِنَ ٱللَّهِۖ[النحل: ۵۳].

«و هر نعمتی که دارید از آن خداست».

حقوق خداوند بر بندگانش عبارتند از این‌که:

بندگان، خداوند متعال را پرستش کنند و هیچ چیزی را شریک او قرار ندهند، به یاد او باشند و ایشان را فراموش نکنند، در مقابل نعمتهایش شاکر باشند و کفران نعمت نورزند، از او اطاعت و فرمانبرداری نمایند و به عصیان و نافرمانی در برابر او تن ندهند.

شیخین از معاذ بن جبل سروایت می‌کنند که ایشان پشت سر رسول خدا سوار الاغی شده بود، پیامبر جفرمود: «معاذ! می‌دانی حق خداوند بر بندگان و حق بندگان بر خداوند چیست؟ معاذ جواب داد: خدا و رسولش از ما داناترند.

حضرت جفرمود: حق خداوند بر بندگان این است که او را پرستش نمایند و هیچ چیزی را شریک خدا قرار ندهند، و حق بندگان بر خداوند این است که آنان را عذاب ندهد».

و انسان هر اندازه در عبادت خداوند متعال اقدام نماید نسبت به ادای حقوق پروردگار که بر ذمه دارد قاصر و ناتوان است، زیرا که نسبت نعمت‌های پروردگار در مقابل عبادت و طاعت بندگان، گرچه از عمر طولانی هم برخوردار باشند به مراتب بیشتر و عظیم‌تر است.

پیامبر خدا جمی‌فرماید: «لو أن رجلا يجر على وجهه من يوم ولد إلى يوم يموت هرما في مرضاة الله لحقره يوم القيامة» [۲۲۶]. «اگر مردی از روز تولدش تا پایان حیاتش با صورتش بر روی زمین کشیده شود، این عمل را در روز قیامت در مسیر رضای خدا کوچک می‌یابد».

هر گاه انسان مقام والای خداوند متعال را بشناسد، جلال و عظمت او را دریابد و به علم وقدرت او یقین حاصل نماید و بداند که او بر نهان و آشکار بندگان مطلع است، و هیچ چیزی بر او پوشیده نیست ﴿يَعۡلَمُ ٱلسِّرَّ وَأَخۡفَى[طه: ٧]. «آگاه به اسرار و نهان است».

و همچنین بداند که خداوند درمقابل اعمال گذشته، او را مورد بازخواست قرار می‌دهد و بر کردار و رفتار و گفتار خیر یا شر، او را پاداش می‌دهد. اگر انسان این‌ها ‌را بداند و به یاد خدا باشد و او را فراموش نکند و شتابان توبه‌کنان و استغفارگویان به‌سوی پروردگار بازگردد، خداوند با نظر لطف در او می‌نگرد. همانطور که خداوند متعال در وصف پرهیزگاران می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ يُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ١٣٥[آل عمران: ۱۳۵].

«و آنانکه چون کار زشتی کنند یا بر خود ستم روا دارند، خدا را به یاد می‌آورند و برای گناهان‌شان آمرزش می‌خواهند و چه کسی جز خدا گناهان را می‌آمرزد؟ و بر آنچه مرتکب شده‌اند با آنکه می‌دانند ]که گناه است[ پافشاری می‌کنند».

بنگر چگونه در عبارت ﴿ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْخداوند، استغفار از گناهان را نتیجه یاد خود قرار داده است و «ذکر» همانطور که گمان برده می‌شود، زبانی نیست بلکه مقابل «نسیان» است همان‌گونه که خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَٱذۡكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ[الکهف: ۲۴].

«و چون پروردگارت را فراموش کردی او را به یادآر».

یعنی جلال و عظمت پروردگار را به خاطر آورید و به «اسماء الحسنی» ایشان از قبیل «علیم بذات الصدور، رقیب، حسیب، واحدالقهار و عزیز الجبار» گواهی دهید.

﴿غَافِرِ ٱلذَّنۢبِ وَقَابِلِ ٱلتَّوۡبِ شَدِيدِ ٱلۡعِقَابِ ذِي ٱلطَّوۡلِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ إِلَيۡهِ ٱلۡمَصِيرُ٣[غافر: ۳].

«که خداوند گناه بخش و توبه ‌پذیر و سخت کیفر و فراخ نعمت است، خدایی جز او نیست، بازگشت به‌سوی اوست».

انسان مسلمان نباید فریب هوای نفس را بخورد و نسبت به طاعت خدا مغرور گردد و در چاه عصیان و نافرمان سقوط کند. دیگر دست از گناه نکشد و بر معصیت اصرار ورزد و برای توبه‌ی گناهان اقدامی به عمل نیاورد. و چنان پندارد که خداوند او را کیفر نخواهد نمود، خیر چنین نیست، زیرا خداوند متعال به انسان مهلت می‌دهد ولی فراموشش نمی‌کند. به این معنی پروردگار نسبت به گناهکار و ظالمان و فرصت می‌دهد ولی وقتی او را به دام خود انداخت، خلاص و رهایش نمی‌کند. مپندارید که خداوند از آنچه گناهکاران و ظالمان انجام می‌دهند، غافل است، که چه بسا مهلت دادن به آنان خود یک نیرنگ و تدریج در گرفتن آنان باشد.

گاهی خداوند آنان را سرشار از روزی خود می‌نماید و به آنان مال و اولاد ارزانی می‌دارد و در نهایت، محکم و مقتدرانه آنان را به دام خویش در می‌آورد.

﴿إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِيمٞ شَدِيدٌ[هود: ۱۰۲].

«آری به گرفتن قهری خداوند، سخت دردناک است».

ابن عطاء در حکم‌های خود می‌گوید:

از وجود و جریان نیکی خداوند به‌سوی تو و دوام و استمرار بدی و نافرمانی تو با پروردگار،‌ بترس که مبادا آن یک نوع استدراج باشد.

اشاره به این قول خداوند متعال دارد که می‌فرماید:

﴿سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَيۡثُ لَا يَعۡلَمُونَ١٨٢ وَأُمۡلِي لَهُمۡۚ إِنَّ كَيۡدِي مَتِينٌ[الأعراف: ۱۸۲-۱۸۳].

«به تدریج از جایی که نمی‌دانند گریبان‌شان را خواهیم گرفت. و به آنان مهلت می‌دهم که تدبیر من استوار است».

استدراج یعنی گرفتن نعمت کم‌کم از مستدرج به نحوی که احساس ننماید. سهیل بن عبدالله در معنی این آیه می‌گوید: آنان را با نعمت خود می‌پوشانیم و شکر و سپاس را از یادشان می‌بریم تا آنجا که از شکر و یاد نعمت‌ دهنده غافل می‌شوید و سپس آنها را فرا خواهیم گرفت.

دیگری در معنی آیه چنین گفته است: هر گاه آنان دچار معصیتی شوند به آنان نعمتی خواهیم بخشید و استغفار از آن معصیت را از یاد خواهیم برد. همانطور که خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا نُمۡلِي لَهُمۡ لِيَزۡدَادُوٓاْ إِثۡمٗاۖ[آل عمران: ۱٧۸].

«ما به آنان مهلت می‌دهیم تا بر گناه خود بیفزایند».

و باز خداوند متعال می‌فرماید:

﴿أَيَحۡسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِۦ مِن مَّالٖ وَبَنِينَ٥٥ نُسَارِعُ لَهُمۡ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِۚ بَل لَّا يَشۡعُرُونَ٥٦[المؤمنون: ۵۵-۵۶]

«آیا می‌پندارید که آنچه از مال و پسران که بدی‌شان مدد می‌دهیم از آن روی است که می‌خواهیم به سودشان در خیرات شتاب ورزیم، بلکه نمی‌فهمند».

﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَيۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ كُلِّ شَيۡءٍ حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ٤٤ فَقُطِعَ دَابِرُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْۚ وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٤٥[الأنعام: ۴۴-۴۵].

«پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند درهای هر چیزی از نعمت‌ها را بر آنان گشودیم تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند شاد گردیدند. ناگهان گریبان آنان را گرفتیم و یک باره نومید شدند. پس ریشه‌ی آن گروهی که ستم کردند برکنده شد و ستایش برای خداوند جهانیان است».

و باز ابن عطاء الله در حکمت های خود می‌گوید:

هر گاه بخواهی که باب امید و رجا بر تو گشوده شود، آنچه را خداوند متعال بر تو منت نهاده به یادآر و هر گاه بخواهی که باب حزن و اندوه بر تو گشوده شود، تقصیر و کوتاهی خود را در مقابل شکر نعمت‌های ظاهر و باطن پروردگار به یادآر، همانطور که خداوند متعال می‌فرماید:

﴿أَلَمۡ تَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَأَسۡبَغَ عَلَيۡكُمۡ نِعَمَهُۥ ظَٰهِرَةٗ وَبَاطِنَةٗۗ[لقمان: ۲۰].

«آیا ندانسته‌اید که خدا آنچه را که در آسمان‌ها و آنچه را که در زمین است مسخر شما ساخته و نعمت‌های ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است».

و باز می‌فرماید:

﴿وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآۗ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ كَفَّارٞ[إبراهیم: ۳۴].

«و از هر چه از او خواستید به شما عطا کرد و اگر نعمت خدا را شماره کنید نمی‌تواند آن را به شمار درآورید قطعاً انسان ستم پیشه‌ی ناسپاس است».

یک نوع نعمت‌های اساسی و اصلی برای انسان وجود دارند که عبارتند از: نعمت خلق و ایجاد، نعمت تیسیر و امداد و نعمت حفظ و ابعاد [یعنی دور نگهداشتن انسان از مصیبت‌ها و بلایا].

تفریط در مقابل دستورات خداوند متعال به معنی تقصیر و کوتاهی در ادای وظیفه‌ی خود و ارتکاب به محرمات و تن ندادن به قضا و قدر است که کمتر مکلفی از این نوع تقصیرات و کوتاهی‌ها در امان می‌ماند...

[۲۲۶] احمد و بخاری در «التاریخ» و طبرانی از عتبه بن عبد س، روایت نموده‌اند و در صحیح جامع الصغیر به شماره ٧۴۱۱ ج به حسن بیان شده است.