۱۰- توبه از دید سنتهای الهی، پذیرفتنی است
و اما پذیرش توبه از جهت سنتهای خداوند در میان مخلوقات و آنچه این هستی از لحاظ شبکۀ اسباب و مسببات بر آن استوار است، چه هر کس به این سنتهای الهی و راههای ثبات و ناپایداری آنها آگاه باشد، خواهد دانست که بدرستی هر گاه نور توبه بدرخشد، تاریکیهای شب را میزداید، و یا آب و صابون چرکها و کثافات را از بین میبرد و چنانچه صیقل، زنگ آهن را محو میکند.
و به همین خاطر گفتهاند: آتش پشیمانی گردوغبار گناه را میسوزاند، و نور نیکی، تاریکی گناه را از سیمای قلب میزداید، و تاریکی معصیت در برابر نور حسنات تابِ مقاومت نخواهد داشت. و هر کسی گمان برد که توبه با شرایطش انجام گرفته ولی پذیرفته نشده همانند این است که گمان برد خورشید طلوع کرده و تاریکیها از بین نرفتهاند، و با لباس شسته شده ولی چرک آن باقی مانده است.
بله، هر گاه چرک به علت تراکم و رسوخ در عمق و درزهای لباس باقیمانده باشد باید دانست که صابون توانایی از بین بردن آن را از ریشه و داخل لباس ندارد. همانگونه که اگر زنگ در آهن زیاد رسوخ کرده باشد چه بسا جلا و صیقلدادن، زنگ آن را پاک و محو نکند و قلب انسان نیز چنین است که اگر گناهان در حد وسیع در آن جمع و متراکم شده باشند تا آنجا که ایجاد «رین» نموده و بر قلب چیرگی یافته باشند و به مهر شقاوت بسته شده باشد دیگر توبه بر آن اثر نخواهد گذاشت و چنین قلبی بهسوی پروردگار بر نخواهد گشت همانطور که خداوند دربارۀ گروهی میفرماید:
﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ طَبَعَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ وَسَمۡعِهِمۡ وَأَبۡصَٰرِهِمۡۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ١٠٨ لَا جَرَمَ أَنَّهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ١٠٩﴾[النحل: ۱۰۸-۱۰٩]
«آنان کسانیاند که خدا بر دلها و گوش و دیدگانشان مُهر نهاده و آنان خود غافلانند. شکی نیست که آنها در آخرت همان زیانکارانند».
ولی این، غیر آن کسی است که در اینجا بیان مینماییم که اقدام به توبۀ جامع ارکان و شرایط نموده باشد همانطور از وظایف توبهکننده است [بلکه از واجبات اوست] که هر گاه در تکمیل ارکان توبه و استیفای شرایط آن در شک باشد، باید نیست به پذیرش توبهی خود احساس تردید کند. و چقدر سخت و مشکل است تحصیل و ایجاد تمام ارکان و شرایط توبه مقبول.
و انسان هر اندازه از نردبان صالحان بالا رود شک در توبه و صحت آن بیشتر برایش حاصل خواهد شد.
همانطور که ابن قیم /میگوید:
«تشکیک و تردید در پذیرش توبه از وظایف هر انسانی است و نباید و کسی نمیتواند یقین و قطع داشته باشد که او توبه خود را به وجه مطلوب ادا نموده است. بلکه آن چیزی را که انجام داده بایستی خوف و رجا باشد و بترسد از اینکه مبادا حقِ توبه را کاملاً ادا ننموده باشد و توبه از او پذیرفته نشده باشد و چه بسا در راستای صحت آن سعی و تلاش خود را مبذول نداشته باشد وناخودآگاه توبه ایشان ناقص و نارس باشد، همچون توبه ی ورشکستگان و نیازمندان مادی و توبه کسانی که نیازها و مقامشان را در میان مردم بدان شیوه محفوظ میماند. و یا به خاطر حفظ شخصیت و کرامت خود توبه کرده باشد یعنی توبۀ او برای دنیای کنونی باشد نه بیم از خدای ذوالجلال و یا به خاطر آسودگی نسبت به تحصیل گناه، یا به خاطر محافظت از مال، مقام، آبرو، یا به خاطر ضعف انگیزههای گناه در دل و خاموششدن آتش شهوت، یا به خاطر منافات داشتن گناه نسبت به آنچه که میخواهد از علم و روزی و یا به خاطر نمونههای دیگری، توبه کند که توبه چنین اشخاصی را توبه ی علیلان گویند. و یا همچون توبه کسانی که به خاطر خوف خدا و تعظیم به مقام، حرمات،و جلال و شکوه او نباشد بلکه به خاطر بیم از سقوط واز دست دادن مقامی که دارد باشد و یا به خاطر اینکه مردم او را طرد و دور نیندازند و ... اقدام به توبه نماید که این یک رنگ توبه است و توبۀ علیلان و ورشکستگان رنگ دیگران است [٧۸].
[٧۸] مدارج السالکین: ۱/۱۸۵.