توبه

فهرست کتاب

روزه، صدقه، حج

روزه، صدقه، حج

و عبادات دیگری که نقش بسیار ارزنده‌ای در پاک نمودن و کفارت گناهان دارند، روزه، صدقه، حج و عمره می‌باشند.

در صحیحین از ابوهریره روایت شده که پیامبر خدا ج می‌فرماید:

«من صام رمضان إيمانا واحتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه، و من قام ليلة القدر إيمانا واحتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه» [۱۶۶]. «هر کسی روزه‌ی ماه رمضان را از روی ایمان و اخلاص انجام دهد، گناهان او آمرزیده می‌شوند، و هر کسی شب لیله‌القدر را از روی ایمان و اخلاص پاس دارد گناهان گذشته‌اش آمرزیده می‌شوند».

و این‌گونه ثواب مقرر شامل کسانی است که این کارها را از روی ایمان و اخلاص یعنی تصدیق به وعده خداوند متعال و به خاطر ثواب از جانب ایشان انجام داده باشند.

و در صحیحین باز از ابوهریره سروایت شده که پیامبر خدا ج می‌فرماید: «من حج هذا البيت فلم يرفث ولم يفسق خرج من ذنوبه كيوم ولدته أمه» [۱۶٧]. «هر کسی مراسم حج را انجام داده باشند، فحش‌گویی نکرده باشد و اعمال فاسقانه انجام نداده باشد از گناهانش بیرون می‌آید همانند روزی که از مادر زاده شده است».

چنین توبه‌ای شامل هر حاجی نمی‌گردد، بلکه شامل حجاجی می‌شود که در ایام مراسم حج گفتار فحش‌آمیز و رفتار فسق آمیز از آنها سر نزده باشد.

و در صحیح مسلم از عمرو بن عاص روایت شده که پیامبر خدا جفرمود:

«إن الإسلام يهدم ما كان قبله وإن الهجرة تهدم ما كان قبلها وإن الحج يهدم ما كان قبله» [۱۶۸]. «پذیرش اسلام سیئات گذشته را از میان می‌برد و مهاجرت به‌سوی خدا سیئات گذشته را از میان می‌برد و انجام مراسم حج خطاها و لغزش‌های گذشته را از میان می‌برد».

و در صحیحین روایت شده که پیامبر جمی‌فرماید:

«العمرةإلى العمرة كفارة لما بينهما والحج المبرور ليس له جزاء إلا الجنة» [۱۶٩]. «عمره تا عمره کفارت گناهان میان آن دو است و پاداش حج مقبول جز بهشت نیست».

و در حدیث نسائی این‌گونه روایت شده:

«تابعوا بين الحج والعمرة فإنها ينفيان الذنوب كما ينفی الكير خبث الحديد». «حج و عمره را پشت ‌سرهم انجام دهید که آنان محوکننده‌ی گناهان می‌باشند همان‌گونه که کوره‌ی آهنگر زنگار آهن را پاک و خالص می‌کند».

و در صحیح مسلم [۱٧۰]از حدیث ابوقتاده روایت شده که پیامبر خدا جدرباره‌ی روزه‌ی عاشورا می‌فرماید: «أحتسب علی الله أن يكفر السنة التی قبله». «گمان می‌برم که خداوند متعال آن را کفارت سال گذشته قرار دهد».

و درباره‌ی روز عرفه می‌فرماید: «أحتسب على الله أن يكفر السنة التی قبله والتی بعده». «گمان می‌برم که خداوند متعال آن را کفارت سال گذشته قرار دهد».

امام احمد از حدیث عقبه بن عامر از پیامبر جروایت کرده که پیامبر جمی‌فرماید: «مثل الذي يعمل السيئات ثم يعمل الحسنات كمثل رجل كانت عليه درع ضيقة قد خنقته ثم عمل حسنة فانفكت حلقة ثم عمل حسنة اخری فانفكت اخرىحتى يخرج إلى الأرض» [۱٧۱]. «مثال کسی که کارهای بدی را انجام می‌دهد و به دنبال آن کارهای خوبی را انجام می‌دهد مانند کسی است که زره محکم و تنگی بر گردن دارد و نزدیک باشد او را خفه کند، سپس این مرد با کار نیکی که انجام می‌دهد یکی از حلقه‌های گره زنجیر باز می‌شود و سپس کار نیک دیگری انجام می‌دهد و حلقه‌ی دیگری از آن باز می‌شود تا این‌که تمامی حلقه‌های آن زنجیر به زمین می‌افتند».

ترمذی حدیث طولانی‌ای را از معاذ بن جبل روایت می‌کند و می‌گوید حسن و صحیح است: «الصدقه تطفيء الخطيئة كما يطفي الماء النار» [۱٧۲]. «صدقه گناه را از بین می‌برد همان‌گونه که آب آتش را از بین می‌برد».

از جمله کفارت‌های گناهان ذکر و یاد خداوند متعال است به ویژه هنگامی که قلب و زبان در آن هماهنگ باشند، خواه ذکر ثناء باشد یا ذکر دعاء. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ ذِكۡرٗا كَثِيرٗا٤١ وَسَبِّحُوهُ بُكۡرَةٗ وَأَصِيلًا٤٢[الأحزاب: ۴۱-۴۲].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید خدا را فراوان یاد کنید و صبح و شام او را به پاکی بستایید».

نمونه‌ای از این ذکر خدا، تسبیح و تهلیل گفتن به «لا اله الا الله» و ستایش کردن به «الحمدلله» و تکبیر گفتن و خواندن «لا حول ولا قوةإلا بالله» است.

و در صحیحین از ابوهریره روایت شده که پیامبر خدا جمی‌فرماید:

«من قال: «سبحان الله وبحمده» في يومه مائة مرة حطت خطاياه وإن كانت مثل زبدالبحر» [۱٧۳]. «هر کسی در روز صدبار بگوید: «سبحان الله و بحمده» گناهان او پاک می‌شوند هر چند به اندازه‌ی کف دریا باشند».

و باز در صحیحین از پیامبر خدا جروایت شده که می‌فرماید:

«من قال: لا إله إلا الله، وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد، وهو على كل شيء قدير في يوم مائة مرة، كانت له عدل عشر رقاب، وكتبت له مائة حسنة، ومحيت عنه مائة سيئة، وكانت له حرزا من الشيطان يومه ذلك حتى يمسي، ولم يأت أحد بأفضل مما جاء به، إلا أحد عمل أكثر من ذلك» [۱٧۴]. «هر کسی در روز صد باربگوید: «لا اله الا الله وحده ... کل شیء قدیر نیست فرمانروا و فریا درس بر حقی جز خدای یکتا و او را شریکی نیست پادشاهی و حمد و ستایش او راست و او بر هر چه خواهد توانست»، برای او برابر آزاد کردن ده برده است و برای او صد نیکی نوشته می‌شود و از او صد گناه کم می‌گردد و برای او در آن روز تا شام محافظت و پناهی از شیطان می‌باشد و هیچ یک بهتر از آنچه که وی آورده نمی‌آورد مگر کسی که بیش از او عمل نیک انجام داده باشد».

امام احمد با سند صحیح از انس روایت می‌کند که پیامبر ج می‌فرماید: «سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله والله اكبر تنفض الخطايا كما تنفض الشجرة ورقها» [۱٧۵]. «گفتن سبحان‌الله، الحمدلله، لا اله الا لله و الله اکبر گناهان را می‌ریزاند همان‌گونه که درخت برگ‌هایش را می‌ریزاند».

احادیث در این باره زیاد هستند، بیان همه‌ی آنها موجب طولانی شدن این مبحث کتاب خواهد گردید.

از حسن بصری سؤال شد درباره مردی که از گناه و معصیت خودداری نمی‌کند ولی زبانش نیز فارغ از ذکر خدا نیست. جواب داد، این یک معونت و یاری خوبی است برای او.

از امام احمد درباره‌ی مردی سؤال شد که مالش را از طریق شبهه کسب کرده است. آیا نماز و تسبیح او چیزی از سیئات او را محو می‌کند؟ ایشان در جواب گفت: اگر نماز و تسبیحش به قصد خدا باشد امید است که مشمول این آیه‌ی قرآنی گردد.

﴿خَلَطُواْ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَءَاخَرَ سَيِّئًا عَسَى ٱللَّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيۡهِمۡۚ[التوبة: ۱۰۲].

«... و کار شایسته را با کار دیگری که بد است درآمیخته‌اند، امید است خدا توبه‌ی آنان را بپذیرد».

مالک بن دینار می‌گوید: گریه به خاطر گناه، گناهان را می‌ریزاند همانطور که باد برگ‌های خشک را می‌ریزاند.

عطا می‌گوید: هر کسی در یکی از مجالس ذکر بنشیند، باعث کفارت ده مجلس از مجالس باطل می‌گردد.

وقتی از عطا سؤال شد که مجلس ذکر کدام است؟ در جواب گفت: مجلسی است که بحث حلال و حرام در آن مطرح باشد، و نیز این‌که چگونه نماز بخوانی؟ و چگونه روزه بگیری؟ و چگونه ازدواج کنی؟ و چگونه زن را طلاق دهی؟ و چگونه خرید و فروش نمایی، و خلاصه مجلس ذکر همان مجلس علم است.

[۱۶۶] صحیح الترغیب؛ البانی (٩٩۲). [۱۶٧] بخاری (۱۸۱٩) و (۱۸۲۰) و مسلم (۱۳۵۰) [۱۶۸] مسلم (۱۲۱). [۱۶٩] مالک، احمد و شیخین و اصحاب سنن از ابوهریره سهمان‌گونه که در جامع الصغیر بیان شده (۴۱۳۶). [۱٧۰] مسلم، شماره (۱۱۶۲). [۱٧۱] المسند، ۴/۱۴۵ و سند آن حسن است که راوی آن ابن لهیعه عبدالله بن مبارک است. [۱٧۲] و باز از حدیث جابر روایت شده، احمد، بزار، ابویعلی، ابن حبان و حاکم آن را روایت کرده‌اند. نگاه: المنتقی: (۴۴۸). [۱٧۳] بخاری (۶۴۰۵) و مسلم (۲۶٩۲). [۱٧۴] بخاری (۳۲٩۳) و (۶۴۰۳) و مسلم (۲۱٩۱). [۱٧۵] المسند: ۳/۱۵۲.