توبه

فهرست کتاب

گناه عالم و مقتدابه و پیشوا

گناه عالم و مقتدابه و پیشوا

ششم: این‌که گناهکار عالم باشد که مردم بدو اقتدا کنند، پس وقتی که چنین کسی گناه را در جایی انجام دهد که مردم او را ببینند، آن گناه کبیره خواهد بود، مانند این‌که عالمی و یا شیخی که جامه‌ی ابریشمی پوشد و یا بر زین زرین نشیند و یا مال شبهه از حاکمان و امیران بستاند و یا نزد حکام و پادشاهان رفت و آمد کند و با ترک انکار بر اعمال آنان، آنان را کمک و مساعدت نماید و یا با زبان به ناموس و شخصیت مردم هتاکی و پرده‌دری کند و در مناظره و مباحثه بدکلام باشد و طرف را به استخفاف و استهزا گیرد و یا در دانش‌ها خود را به چیزی مشغول سازد که مقصود از آن جز کسب جاه و افتخارات نباشد مانند اشتغال به علم جدل و مناظره، که چنین گناهان مورد اسوه و الگوی مردم قرار می‌گیرند. حال اگر چنین دانشمندی بمیرد شر او سال‌های متمادی در عالم باقی می‌ماند و چه بسا نشر هم پیدا کند. پس خوشا آن کسی که وقتی بمیرد گناهانش هم با او بمیرند. و در حدیث روایت شده که پیامبر خدا جمی‌فرماید: «من سن سنة سيئة فعليه وزرها ووزر من عمل بها لا ينقص من أوزارهم شيئا» [۱۳۱]. «هر کسی در اسلام روش و طریقه‌ی بدی را اساس گذارد گناه آن بر وی می‌باشد و گناه کسی که بعد از وی مرتکب آن می‌شود باز به وی برمی‌گردد بدون این‌که از گناهان مرتکبین چیزی کم شود».

و خداوند متعال در این باره می‌فرماید:

﴿وَنَكۡتُبُ مَا قَدَّمُواْ وَءَاثَٰرَهُمۡۚ[یس: ۱۲]

«و آثار آن است که به اعمال ملحق شود پس از گذشتن عمل و عامل».

ابن عباس بمی‌گوید: وای بر عالمی که مردم از او متابعت کنند، خطایی از او سر زند و سپس او از آن خطا و لغزش بازگشت نماید ولی مردم آن را از او گرفته و به اقطار و اکناف انتشار دهند.

و بعضی گفته‌اند: مثال لغزش عالم همچون شکستن کشتی است. وقتی که کشتی غرق شود مردمان حامل خود را هم غرق می‌گرداند. و در اسرائیلیات روایت شده که عالمی مردمان را به وسیله‌ی بدعت و خرافات گمراه می‌کرد، پس از مدتی آن عالم توبه کرد و روزگاری در اصلاح خود کوشید. خداوند متعال به پیامبر آن زمان وحی فرستاد که به آن عالم بگوید: اگر گناه او میان من و او می‌بود، قطعا آن را می‌بخشیدم ولی چگونه می‌توانم او را ببخشایم که گروهی از بندگان مرا گمراه گردانیده و به آتش جهنم وارد شده‌اند؟!

پس روشن گردید که کار علما و مشایخ بسیار خطرناک و مهیب است. لذا آنان دو وظیفه دارند: یکی ترک گناه و دیگری اخفای آن، بنابراین وقتی گناه آنان در معاصی مضاعف و چند برابر می‌شود ثواب آنان هم در طاعت و عبادت چند برابر خواهد بود به دلیل این‌که چنین کسانی الگو و اسوه‌ی مردم هستند. و اگر عالم تجمل ننماید و میل به دنیا ننهد و به اندکی از آن قناعت کند و از طعام به قوتی و از جامه به کهنه‌ای اکتفا نماید، ایشان را در آن پیروی کنند، و عالمان دیگر و عامه بدو اقتدا نمایند و مانند ثواب آنان به وی خواهد رسید. در مقابل، اگر عالمی به تجمل گراید و دنیامدار و دنیا دوست گردد طبیعتاً کسانی که از او کم باشند به تشبه او میل کند.

تجمل حاصل نیاید مگر به خدمت شاهان و حاکمان و جمع اموال حرام، که در تمام این‌ها ‌آن عالم تجملگرای مقتدا شونده سبب می‌باشد. بنابراین حرکات عالمان در هر دو شکل زیاد و نقصانی، آثار آن چند برابر خواهد شد که یا به نفع او و یا به زیان او [۱۳۲].

[۱۳۱] حدیث را مسلم از جریر بن عبدالله سروایت کرده است. [۱۳۲] نگاه: احیاء علوم الدین (۴/۳۲-۳۳) با اندک تصرفی.