۲- حمام استغفار
حمام دوم همانا استغفار است که به عنوان مکمل توبه به شمار میآید بلکه اگر راست گوید، خود استغفار، توبه میباشد و به همین خاطر است که توبه و استغفار با هم بیان میگردند و اگر یکی از آن دو به تنهایی بیان شود همانگونه که بیان شد معنا و مفهوم دیگری را هم در برخواهد داشت.
از انس روایت شده که میگفت: هنگامی که این آیه نازل گردید:
﴿وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾[آل عمران: ۱۳۵].
«و آنان که چون کار زشتی کنند یا بر خود ستم روا دارند خدا را به یاد میآورند و برای گناهانشان آمرزش میخواهند و چه کسی جز خدا گناهان را میآمرزد».
شیطان ملعون به گریه افتاد [۱۴۴].
ابن مسعود سگفته است: برای گناهکاران این آیه از دنیا و آنچه در آن است، بهتر است [۱۴۵].
علامه ابن رجب در کتاب «جامع العلوم والحکم» بیان داشته که ابوهریره سمیگفت: من از خداوند متعال طلب مغفرت میکنم و روزی هزار بار بهسوی او بازمیگردم و توبه میکنم و آن مقدار دیهی من است [۱۴۶]. و دیه را به آنچه در مقابل گناهان گیرند تعبیر نموده است.
ام امومنین عایشه لگفته است:
«طوبى لـمن وجد في صحيفته استغفارا كثيراً» [۱۴٧]. «خوشا به حال کسی که در کارنامهاش اسغفار فراوان باشد.»
ابوالمنهال گفته است: برای انسان در قبر هیچ همسایهای خوشایندتر از استغفار فراوان نیست.
خلاصه، داروی گناهان، استغفار است، و از ابوذر سروایت شده که میگفت:
«إن لكل داء دواءٌ الذنوب، الاستغفار» [۱۴۸]. «هر دردی را دارویی است و همانا داروی گناهان، استغفار است».
بعضی دیگر گفتهاند: علاج قطعی از گناهان، گریه و استغفار است لذا کسی که احساس کند گناهانش بیشتر است بایستی استغفار و بازگشتش بهسوی خدا بیشتر باشد.
ریاح القیسی میگوید: من مرتکب چهل و اندی گناه شده بودم برای هر کدام از آنها صد هزار بار استغفرالله گفتم [۱۴٩].
بعضی از زمان بلوغ گناهان خود را محاسبه و شمارش نمودند که از سی و شش خطا و لغزش تجاوز نکرد وبرای هر لغزشی صدهزار بار استغفرالله گفتند و برای هر لغزشی هزار رکعت نماز ادا نمودند و با وجود آن باز خود را از قهر و عذاب خداوند ایمن نمیدانستند و میگفتند بیم داریم از اینکه توبهی ما پذیرفته نشود.
به حسن بصری گفته شد، آیا باعث شرمندگی نیست که یکی از ما از گناهانش توبه کند، سپس دوباره مرتکب چنان گناهانی شود و دوباره توبه کند. در جواب گفت: شیطان دوست دارد با این شیوه بر شما غالب گردد لذا هیچگاه از استغفار و توبه روگردان نشوید. و از ایشان روایت شده است که میگفت: چنین حالتی به دنبال گناه توبه از اخلاق مؤمنان است یعنی انسان مؤمن هرگاه مرتکب گناهی شود از آن توبه میکند.
عمر بن عبدالعزیز /در خطبهای بیان داشت: هر کدام از شما به کارهای خوبی پردازد خدا را شکر کند و هر کدام از شما کارهای بدی انجام دهد از خداوند طلب مغفرت و توبه کند که برای هر گروهی از مسلمانان لازم است آنچه را خداوند بر ذمهی آنان قرار داده انجام دهند. و در روایت دیگری از او بیان شده که میگفت: ای مردم اگر کسی دچار گناهی شد از خداوند طلب استغفار کند و اگر دوباره مرتکب گناه شد باز از آن گناه استغفار و توبه کند و اگر باز هم مرتکب گناه شد از خداوند طلب آمرزش و توبه کند زیرا انسان قابل خطا و لغزش است و گاهی از او گناه صادر میشود بنابراین هلاک و بدبختی شامل کسانی است که بر گناه اصرار داشته باشند.
و این بدین معناست که بنده گناهانی را که بر او مقدر شده انجام خواهد داد، همانگونه که پیامبر خدا جمیفرماید: «كتب على ابن آدم حظه من الزنا فهو مدرك لامحالة» [۱۵۰]. «بر انسان سهمی از زنا مقدر شده لذا بناچار مرتکب آن خواهد شد».
ولی خداوند خلاصی و گشایشی برای او در ارتباط با آن گناهان قرار داده است که اگر توبه واستغفار کند خداوند گناهان او را محو مینماید و اگر بر گناهان اصرار ورزد قطعاً هلاک خواهد شد.
و از لقمان ÷روایت شده که به پسرش میگفت: پسرم، زبانت را با «اللهم اغفرلي ... خدیا مرا بیامرز» عادت ده زیرا خداوند در شبانه روز ساعاتی را دارد که درخواست هیچ سائلی در آن ساعات رد نخواهد شد.
حسن میگوید: در منازلتان، بر سر سفرههایتان در مسیر راهتان و در کوچه و بازارتان در مجالستان هر جا هستید، زیاد استغفار کنید که شما نمیدانید مغفرت خداوند در چه موقعی نازل خواهد شد.
از ابن ابی الدنیا در کتاب (حسن الظن) با سند ضعیف حدیثی به طریق مرفوع از ابوهریره سروایت شده که پیامبر جمیفرمود: «بينما رجل مستلق إذ نظر إلى السماء وإلى النجوم فقال: إني لأعلم أن لك ربا خالقا، اللهم اغفرلي فغفرله». «مردی به پشت افتاده بهسوی آسمان و ستارگان نگاه میکرد و گفت: یقین دارم که برای شما آفریدگاری هست، خدایا مرا بیامرز، خداوند ایشان را آمرزید».
و از مورق روایت شده که میگفت: مردی که کارهای بدی را انجام میداد روزی به صحرا رفت، مقدار خاکی را جمعآوری نمود و به قفا روی آن درازکش شد و گفت: خدایا گناهانم را بیامرز. این بدان خاطر بود که میدانست او را پروردگاری است که توانای مغفرت و یا عذاب او را دارد، پس خداوند او را بیامرزید.
ابونعیم در «الحلیه» [۱۵۱]از مغیث بن سمی روایت میکند: روزی مرد بدکاری اعمال خود را به یاد آورد و گفت: خدایا مرا بیامرز، خدایا مرا بیامرز، سپس آن مرد فوت کرد و خداوند او را مورد بخشش قرار داد.
علامه ابن رجب میگوید: هر کسی گناهانش بیشتر باشد و یا احساس کند که بیشتر است چه بسا دست به دامان کسانی که گناهانشان کمتر است، بشود و از آنان التماس و درخواست استغفار نماید. عمرساز کودکان درخواست میکرد که برای او نزد خداوند طلب مغفرت کنند و به آنان میگفت شما مرتکب گناه نشدهاید! و ابوهریره سبه کودکان کاتب، میگفت: بگویید: خدایا ابوهریره سرا بیامرز، آنان برای او دعا میکردند و ابوهریره به دنبال دعای آنان آمین میگفت.
بکر مزنی میگوید: اگر مردی مسکینوار بر در منازل پوسته برود و بگوید: مرا ببخشایید، طبیعی است که او را مورد بخشش قرار خواهند داد، پس چگونه خداوند متعال طارق الباب خود را مایوس و ناامید خواهد کرد؟
اگر کسی گناهان و سیئاتش آن چنان زیاد باشد که حساب و شمارش آنها از دستش رفته باشد، با هم باید از خداوند درخواست آمرزش نماید او را خواهى بخشید؛ زیرا خداوند غفار و آگاه به گناهان اوست که هر چیزی نزد خداوند قابل احصا و شمارش است، همانگونه که میفرماید:
﴿يَوۡمَ يَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ جَمِيعٗا فَيُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوٓاْۚ أَحۡصَىٰهُ ٱللَّهُ وَنَسُوهُۚ﴾[المجادلة: ۶].
«روزی که خداوند همهی آنان را بر میانگیزد و به آنچه کردهاند آگاهشان میگرداند، خدا کارهایشان را برشمرده است و حال آنکه آنها آن را فراموش کردهاند».
«أسألك من خير ما تعلم وأعوذ بك من شر ما تعلم وأستغفرك لما تعلم إنك أنت علام الغيوب» [۱۵۲]. «خدایا از تو بهترین آنچه را خود میدانی خواستارم و از بدترین چیزی که خود بدان آگاهی پناه میبرم و از تو نسبت به آنچه میدانی استغفار مینمایم که تو آگاه به همهی اسرار نهانی هستی».
و در این باره گفتهاند:
استغفرالله مـمـا يعلم الله
إن الشقي لـمن لا يرحمالله
ما أحلم الله عمن يراقبه
كل مسي ولن يحلم الله
فاستغفرالله مـمـا كان من زلل
طوبى لـمن كف عمـا يكره الله [۱۵۳]
از خداوند طلب بخشایش میکنم از آنچه او میداند. بدبخت کسی است که خداوند به او رحم نکند.
خداوند چه با حلم است نسبت به کسی که او را مراقبت نمیکند. همه گناهکارند و حلم و صبر خدا فراوان است.
از خداوند متعال درباره ی لغزشهایت طلب آمرزش کن. خوشا به حالی کسی که از نافرمانی خدا دوری کند.
[۱۴۴] روایت از عبدالرزاق و عبدبن حمید و ابن جریر بنا به گفتهی (الدر المنثور) سیوطی (۲/۳۲۶). [۱۴۵] عین مرجع قبلی و آن را به ابن منذر نسبت داده است. [۱۴۶] الحلیة: ۱/۳۸۳. [۱۴٧] الحلیة، ۱۰/۳۵٩، ابن ماجه (۳۸۱۸) نسایی در باب «عمل الیوم واللیله (۴۵۵) از حدیث عبدالله بن یسر سبطریق مرفوع و همانگونه که بوصیری در «الزوائد» گفته است اسناد آن صحیح است. [۱۴۸] روایت از حاکم (۴/۲۴۲) از ابوذر سبطریق موقوف و آن را صحیح دانسته و ذهبی موافق اوست. [۱۴٩] الحلیة: ۶/۱٩۴. [۱۵۰] پارهای از حدیث بخاری است (۶۲۴۳) و (۶۶۱۲) و مسلم (۲۶٧۵) و ابوداود (۲۱۵۲) از حدیث ابوهریره س. [۱۵۱] الحلیة: ۶/۶۸. [۱۵۲] روایت از احمد: ۱/۱۲۵، ترمذی (۳۴۰٧) و ابن حبان آن را صحیح دانسته است (۱٩٧۴) و حاکم: ۱/۵۰۸ و ذهبی آن را تأیید نموده است. [۱۵۳] جامع العلوم و الحکم: ۱/۴۱۵-۴۱۶.