توبه

فهرست کتاب

۵- استغفار

۵- استغفار

استغفار: یعنی طلب آمرزش، نابودی گناه و رفع اثر آن و همچنین مصونیت از شرّ آن است.

ابن قیم /می‌گوید:

حقیقت مغفرت همانا پرهیز از شرّ و پیامد گناه است و «مِغفَر» عبارت است از کلاهخودی که سرِ انسان را از آسیب محفوظ می‌دارد، از این قبیل است [۳۸].

طلب مغفرتاز خداوند متعال به این دلیل است که بعضی از نامهای مبارکش، «غفور»، «غفار» و «غافر الذنب» است و بعضی از صفات ایشان ﴿يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ«گناه بخش همه ی گناهان است» می‌باشد.

قرآن ما را یادآوری می‌کند که پیامبران الهی مردم را به استغفار تنها و یا استغفار همراه با توبه، دعوت می‌نماید. همانطور که خداوند متعال راجع به نوح ÷و دعوت ایشان چنین می‌فرماید:

﴿فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ إِنَّهُۥ كَانَ غَفَّارٗا١٠ يُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَيۡكُم مِّدۡرَارٗا١١ وَيُمۡدِدۡكُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِينَ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ جَنَّٰتٖ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ أَنۡهَٰرٗا١٢[نوح: ۱۰-۱۲]

«و گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است [تا] بر شما از آسمان باران در پی فرستند و شما را به اموال و پسران، یاری کند و برایتان باغ‌ها قرار دهد و نهرها برای شما پدید آورد».

و همانطور که صالح به قومش، ثمود ÷چنین فرمود:

﴿قَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥۖ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱسۡتَعۡمَرَكُمۡ فِيهَا فَٱسۡتَغۡفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَيۡهِۚ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٞ مُّجِيبٞ٦١[هود: ۶۱]

«ای قوم من خدا را بپرستید برای شما هیچ معبودی جز او نیست. او شما را از زمین پدید آورد و در آن شما را استقرار داد. پس از او آمرزش بخواهید آنگاه به درگاه او توبه کنید که پروردگادرم نزدیک [و] اجابت‌کننده است».

و همچنین خداوند متعال راجع به هود ÷و دعوتش به‌سوی قوم خود، عاد می‌فرماید:

﴿وَيَٰقَوۡمِ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَيۡهِ يُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَيۡكُم مِّدۡرَارٗا وَيَزِدۡكُمۡ قُوَّةً إِلَىٰ قُوَّتِكُمۡ[هود: ۵۲].

«و ای قوم من از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید [تا] از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نیرویی بر نیروی شما بیافزاید».

و باز شعیب ÷به قومش، اهل مدین می‌فرمود:

﴿وَٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَيۡهِۚ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٞ وَدُودٞ٩٠[هود: ٩۰].

«و از پروردگار خود آمرزش بخواهید. سپس به درگاه او توبه کنید که پروردگار من مهربان و دوستدار [بندگان] است».

و خداوند متعال به محمد خاتم الانبیاء ج می‌فرماید:

﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ فَٱسۡتَقِيمُوٓاْ إِلَيۡهِ وَٱسۡتَغۡفِرُوهُۗ[فصلت: ۶].

«بگو: من بشری چون شمایم جز این‌که به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است پس مستقیماً به‌سوی او بشتابید و از او آمرزش بخواهید».

همانطور که توبه متضمّن استغفار است، استغفار واقعی هم در بردارندۀ توبه می‌باشد و ذکر هر کدام به تنهایی متضمن معنای دیگری است.

ولی هر گاه استغفار و توبه در یک سیاق با هم ذکر شده باشند همانند آیه‌ی ﴿وَٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَيۡهِۚدر آن صورت استغفار به معنای طلب محفوظ ماندن از شرّ گناهان است و توبه به معنای بازگشت و طلب محفوظ ماندن از شرّ آنچه در آینده از اعمال ناشایست رخ میدهد است.

امام ابن قیم /می‌گوید: در ارتباط با معصیت دو گناه وجود دارد. یک گناهی که گذشته است و استغفار از آن به معنای طلبِ پیشگیری از شرّ آن است و گناه دیگری عبارت است از این‌که هنوز واقع نشده ولی بیم وقوع آن هست، توبه از آن به معنای قصد و اراده انجامندادن آن است. بازگشت به‌سوی خداوند شامل هر دو نوع است: یکی رجوع به‌سوی پروردگار تا از شرّ گذشته او را محفوظ دارد و دیگری رجوع و بازگشت به‌سوی خداوند است تا در آینده از شرّ نفس خود و کردار بدش در امان ماند.

و باز می‌توان گفت که استغفار از باب دفع ضرر و توبه به معنای جلب منفعت است، پس مغفرت یعنی از شرّ و عواقب گناه مصون ماندن و توبه به این معنا است که بعد از این پیشگیری آنچه مورد پسند پروردگار است برای انسان حاصل گردد و ذکر هر کدام به تنهایی مستلزم معنای دیگری است.

نیاز انسان به آمرزش خداوند متعال یک نیاز اساسی است، زیرا نعمت‌های پروردگار برای انسان غیرقابل حصر است و تقصیر و کوتاهی انسان نسبت به حقوق خداوند قابل انکار نیست. اگر کسی بگوید: من تمام حقوق خداوند متعال را به انجام رسانده‌ام و ذره‌آی در اجرای این حقوق کوتاهی ننموده‌ام. این گفتار خود اولین گناه محسوب می‌شود که آن عین تکبر و غرور کشنده است؛ لذا تمام مردم نیازمند مغفرت و آمرزش هستند. خداوند متعال در این باره می‌فرماید:

﴿وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ[آل عمران: ۱۳۳].

«و شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان؛ و بهشتی که وسعت آن، آسمان‌ها و زمین است».

خداوند در آیه ی فوق شتاب به‌سوی مغفرت را قبل از بهشت قرار داده و آیۀ زیر هم بیان‌گر چنین مطلبی است.

﴿سَابِقُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا كَعَرۡضِ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ[الحدید: ۲۱].

«به پیش تازید برای رسیدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتی که پهنه آن مانند پهنه‌ی آسمان و زمین است».

و باز خداوند متعال می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ هَلۡ أَدُلُّكُمۡ عَلَىٰ تِجَٰرَةٖ تُنجِيكُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ١٠ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِكُمۡ وَأَنفُسِكُمۡۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ١١ يَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡ وَيُدۡخِلۡكُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ[الصف: ۱۰-۱۲].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید آیا شما را بر تجارتی راه نمایم که شما را از عذاب دردناک می‌رهاند، به خدا و رسول او ایمان آورید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد کنید. [ این گذشت و فداکاری] اگر بدانید برای شما بهتر است تا گناهتان را بر شما ببخشاید و شما را در باغ‌هایی که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است در آورد».

یعنی منفعت تجارت آنان اول مغفرت و سپس دخول به باغ‌های بهشتی است.

در اثر نیاز به مغفرت است که نیازمندی انسان به استغفار لازم می‌آید و انسان همان‌گونه که از آب و غذا بی‌نیاز نیست هیچ‌گاه از استغفار مستغنی نخواهد شد، همانطور که در حدیث قدسی مشهور پیامبر ج روایت می‌کند که خداوند متعال می‌فرماید: «يا عبادي!إنكم تخطئون بالليل والنهار وأنا أغفر الذنوب جميعاً فاستغفروني أغفر لكم» [۳٩]. «ای بندگان من! شما شب و روز مرتکب گناه می‌شوید و من همۀ گناهان را می‌بخشایم. پس از من طلب استغفار کنید و من شما را می‌آمرزم».

پیامبر خدا ج می‌فرماید:

«والذي نفس بيده لولم تذنبوا، لذهب الله بكم ولجاء بقوم يذنبون فيستغفرون الله فيغفرلهم» [۴۰]. «قسم به کسی که جان در قدرت اوست اگر شما گناه نکنید خداوند شما را می‌برد و به جای شما کسانی دیگری را می‌آورد که گناه کنند و از خداوند متعال درخواست استغفار نمایند و خداوند آنان را می‌آمرزد».

به همین دلیل است که قرآن نیکمردان را توصیف می‌نماید به این‌که در هر زمانی به ویژه در ساعات سحرگاهی و هنگام ارتکاب به گناه از خداوند متعال طلب آمرزش می‌نمایند.

خداوند متعال متقیان را می‌ستاید به این‌که آنان استحقاق بهشت و رضوان پروردگار را دارند و می‌فرمایند:

﴿لِلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا وَأَزۡوَٰجٞ مُّطَهَّرَةٞ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِيرُۢ بِٱلۡعِبَادِ١٥ ٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ١٦ ٱلصَّٰبِرِينَ وَٱلصَّٰدِقِينَ وَٱلۡقَٰنِتِينَ وَٱلۡمُنفِقِينَ وَٱلۡمُسۡتَغۡفِرِينَ بِٱلۡأَسۡحَارِ١٧[آل عمران: ۱۵-۱٧].

«برای کسانی که تقوا پیشه کرده‌‌اند نزد پروردگاشان باغهایی است که از زیر [درختان] آنها نهرها روان است. در آن جاودانه می مانند ؛ و همسرانی پاکیزه و [نیز] خشنودی خدا [را دارند] و خداوند به [امور] بندگان [خود] بیناست. همان کسانی که می‌گویند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم پس گناهان ما را بر ما ببخش و ما را از عذاب آتش نگاه دار. [اینانند] شکیبایان و راستگویان و فرمانبرداران و انفاق‌کنندگان و آمرزش خواهان در سحرگاهان».

و در عینِ سوره خداوند متعال فضیلت مجاهدان ربّانی را که در راه خدا کشته شدند، برای ما بیان می‌دارد که چگونه آنان نسبت به سختی و مشکلاتی که بدان‌ها‌ رسید، هیچگونه ضعف و سستی از خود نشان ندادند بلکه می‌گفتند:

﴿وَمَا كَانَ قَوۡلَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِيٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡكَٰفِرِينَ١٤٧[آل عمران: ۱۴٧].

«و سخن آنان جز این نبود که گفتند: پروردگارا! گناهان ما و زیاده‌روی ما در کارمان را بر ما ببخش و گام‌های ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران یاری ده».

آنان قبل از این‌که در پیشگاه خداوند درخواست کمک و استقامت کنند، طالب عفو و بخشش از گناهان و اسراف در کارهایشان شدند، و در عوض این‌که نسبت به شکست و خذلانی که دچار شدند، خداوند متعال را متهم کنند، خودشان را متهم ساختند به این‌که کوتاهی و سهل‌‌انگاری به خرج داده‌اند!!.

و در آن سوره بازگفتاری از «اولوالالباب: صاحبان خرد» که با پروردگار خود به دعا و نیایش افتاده‌اند ملاحظه می‌گردد که دعاهای آنان را خداوند متعال چنین بازگو می‌فرمایند:

﴿رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِيٗا يُنَادِي لِلۡإِيمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّكُمۡ فَ‍َٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرۡ عَنَّا سَيِّ‍َٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ١٩٣[آل عمران: ۱٩۳].

«پروردگارا! ما شنیدیم که دعوتگری به ایمان فرا می‌خواند که به پروردگار خود ایمان آورید. پس ایمان آوردیم. گناهان ما را بیامرز و بدی‌های ما را بزدای و ما را در زمره ی نیکان بمیران».

و در سورۀ دیگر خداوند متعال بعضی از اولیای پرهیزگار و نیکوکار خود را این‌گونه می‌ستاید:

﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِينَ فِي جَنَّٰتٖ وَعُيُونٍ١٥ ءَاخِذِينَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِكَ مُحۡسِنِينَ١٦ كَانُواْ قَلِيلٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِ مَا يَهۡجَعُونَ١٧ وَبِٱلۡأَسۡحَارِ هُمۡ يَسۡتَغۡفِرُونَ١٨[الذاریات: ۱۰-۱۸].

«پرهیزگاران در باغ‌ها و چشمه‌سارانند، آنچه را پروردگارشان عطا فرموده می‌گیرند زیرا که آنها پیش از این نیکوکار بودند و از شب اندکی را می‌غنودند و در سحرگاها [از خدا] طلب آمرزش می‌کردند».

حسن بصری می‌گوید: این متقیان مجاهد، سختی شب‌زنده‌داری را تحمل نمودند، و شبانه جز پاسی از شب نمی‌خوابیدند، و نشاط و شوق آنان در عبادت تا سحرگاهان ادامه می‌یافت تا جایی که استغفار را هنگام سحر به جای می‌آورند.

جای بسی شگفتی نیست که آنان شب را به عبادت و نماز سپری می‌نمودند و در وقت سحرگاهان در پیشگاه قادر متعال طلبِ مغفرت و بخشایش می‌کردند! به این معنی آنان مرتب احساس تقصیر و کوتاهی از خود می‌نمودند.

ابن کثیر می‌گوید: بنا به روایت صحاح سنّت و دیگران، گروهی از اصحاب از رسول خدا ج روایت می‌کنند که می‌فرمود: «إذا كان ثلث الليل أو شطره ينزل الله إلى سماء الدنيا فيقول: هل من سائل فأعطيه؟ هل من داعي فأستجيب له؟ هل من تائب فأتوب عليه؟ هل من مستغفر فأغفر له؟ حتى يطلع الفجر». «هنگام ثلث آخر هر شب یا نصف آن الله به آسمان دنیا نزول میکنند[نزولی که لایق جلال و عظمت اوست] و می‌فرماید:آیا سؤال‌کننده‌‌ای در درگاه من هست که سؤالش برآورده شود،و آیا خواهان آمرزش من هست تا او را بیامرزم آیا توبه‌کننده‌ای هست که توبۀ او را بپذیرم و و این گنجایش رحمت الهی تا طلوع فجر ادامه دارد».

واجب‌ترین زمان استغفار، موقعی است که انسان در پرتگاه معاصی و آلوده شدن به گناها و خطاها قرار دارد، و چه کسی می‌تواند از آن در امان ماند؟ استغفار گاهی در جهت نهضت و خیزش از سقوط و لغزش است و گاهی ابزاری است برای این‌که شخص با آن خود را از چرک و کثافت‌های گناه پاک نماید. خداوند متعال اوصاف متقین را در قرآن چنین بیان می‌دارد:

﴿وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ يُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ١٣٥[آل عمران: ۱۳۵].

«و آنان که چون کار زشتی کنند و یا بر خود ستم روا دارند و خدا را به یاد می‌آورند و برای گناهانشان آمرزش می‌خواهند و چه کسی جز خدا گناهان را می‌آمرزد و بر آنچه مرتکب شده‌اند با آنکه می‌دانند [که گناه است] پافشاری نمی‌کنند».

و باز می‌فرماید:

﴿وَمَن يَعۡمَلۡ سُوٓءًا أَوۡ يَظۡلِمۡ نَفۡسَهُۥ ثُمَّ يَسۡتَغۡفِرِ ٱللَّهَ يَجِدِ ٱللَّهَ غَفُورٗا رَّحِيمٗا١١٠[النساء: ۱۱۰].

«و هر کس کار بدی کند یا بر خویشتن ستم ورزد، سپس از خدا‌ آمرزش بخواهد خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت».

خداوند متعال در قرآن پیامبران خود را به صفت استغفارکننده می‌ستاید یعنی انبیابرای استغفار از مردم شتابان‌تر و حریص‌تر بوده‌اند.

در داستان آدم÷ می‌خوانیم هنگامی که مورد وسوسه ی شیطان قرار گرفت و خود و همسرش از درخت نهی شده خوردن چگونه آدم ÷شتابان و استغفارگویان در پروردگار را می‌‌زد و توبه‌کنان به‌سوی او بازگشت می‌نمود.

﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٢٣[الأعراف: ۲۳].

«گفتند: پروردگارا! ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایی و به ما رحم نکنی مسلّماً از زیانکاران خواهیم بود».

و نوح ÷، شیخ پیامبران مرسل در پیشگاه خداوند دعا می‌کند و برای خود و والدینش و مردان و زنان مؤمن و برای هر کسی بر او حقی دارد طلب استغفار می‌نماید:

﴿رَّبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيَّ وَلِمَن دَخَلَ بَيۡتِيَ مُؤۡمِنٗا وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۖ[نوح: ۲۸].

«پروردگارا! بر من و پدر و مادرم و هر مؤمنی که در سرایم در آید و بر مردان و زنان با ایمان ببخشای».

و ابراهیم ÷می‌گوید:

﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ يَوۡمَ يَقُومُ ٱلۡحِسَابُ٤١[إبراهیم: ۴۱].

«پروردگارا! روزی که حساب برپا می‌شود بر من و پدر و مادرم بر مؤمنان ببخشای».

﴿رَّبَّنَا عَلَيۡكَ تَوَكَّلۡنَا وَإِلَيۡكَ أَنَبۡنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ٤ رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا فِتۡنَةٗ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ وَٱغۡفِرۡ لَنَا رَبَّنَآۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ٥[الممتحنة: ۴-۵].

«ای پروردگار ما، بر تو اعتماد کردیم و به سوی تو بازگشتیم و فرجام به سوی توست. پروردگارا ما را وسیلۀ آزمایش [و آماج آزار] برای کسانی که کفر ورزیده‌اند مگردان و بر ما ببخشای که تو خود توانای سنجیده کاری».

موسی ÷قبل از بعثتش مرتکب قتل خطأی شد به جناب پروردگارش پناه برد و گفت:

﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمۡتُ نَفۡسِي فَٱغۡفِرۡ لِي فَغَفَرَ لَهُۥٓۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ١٦[القصص: ۱۶].

«پروردگارا! من بر خویشتن ستم کردم. مرا ببخش پس خدا از او درگذشت که وی آمرزندۀ مهربان است».

و در جای دیگر می‌گوید:

﴿إِنۡ هِيَ إِلَّا فِتۡنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَآءُ وَتَهۡدِي مَن تَشَآءُۖ أَنتَ وَلِيُّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَاۖ وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡغَٰفِرِينَ١٥٥[الأعراف: ۱۵۵].

«این، جز آزمایش تو نیست هر که را بخواهی به وسیله ی آن گمراه و هر که را بخواهی هدایت می‌کنی، تو سرور مایی. پس ما را بیامرز و به ما رحم کن و تو بهترین آمرزندگانی».

و خداوند متعال در داستان داود ÷می‌فرماید:

﴿وَظَنَّ دَاوُۥدُ أَنَّمَا فَتَنَّٰهُ فَٱسۡتَغۡفَرَ رَبَّهُۥ وَخَرَّۤ رَاكِعٗاۤ وَأَنَابَ[ص: ۲۴].

«و داود دانست ما را آزمایش کرده‌ایم. پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو در افتاد و توبه کرد».

و در داستان سلیمان ÷می‌فرماید:

﴿قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَهَبۡ لِي مُلۡكٗا لَّا يَنۢبَغِي لِأَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِيٓۖ[ص: ۳۵].

«گفت: پروردگارا مرا ببخش و ملکی به من ارزانی دار که هیچ کس پس از من سزاوار نباشد».

و به رسول الله ج در آیات زیادی، به استغفار دستور داده شده همانطور خداوند در قرآن مکی می‌فرماید:

﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ بِٱلۡعَشِيِّ وَٱلۡإِبۡكَٰرِ٥٥[غافر: ۵۵].

«پس صبر کن که وعده ی خدا حق است و برای گناهت آمرزش بخواه و به سپاس پروردگارت شامگاهان و بامدادان ستایش‌گر باش».

و در قرآن مدنی باز خداوند ایشان را به استغفار دستور می‌دهد و می‌فرماید:

﴿وَٱسۡتَغۡفِرِ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ غَفُورٗا رَّحِيمٗا١٠٦[النساء: ۱۰۶]

«و از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزندۀ مهربان است».

همانطور که خداوند متعال به پیامبر ج دستور داده است که برای خود و مردان و زنان مؤمن طلب استغفار کند و می‌فرماید:

﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ[محمد: ۱٩].

«پس بدان هیچ معبودی جز خدا نیست و برای گناه خود آمرزش جوی و برای مردان و زنان باایمان [طلب مغفرت کن]».

و باز خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ١ وَرَأَيۡتَ ٱلنَّاسَ يَدۡخُلُونَ فِي دِينِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجٗا٢ فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابَۢا٣[النصر: ۱-۳].

«چون یاری خداوند و پیروزی فرا رسد و ببینی که مردم دسته دسته در دین خدا در آیند، پس به ستایش پروردگارت نیایشگر باش و از او آمرزش خواه که وی همواره توبه‌ پذیر است».

این سوره از جمله سوره‌هایی است که در اواخر نزول قرآن قرار گرفته، یعنی در اواخر حیات پیامبر ج و بعد از نزول سوره ی فتح قرار گرفته که می‌فرماید:

﴿لِّيَغۡفِرَ لَكَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَيۡكَ[الفتح: ۲].

«تا خداوند از گناه گذشته و آیندۀ تو در گذرد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند».

این سوره در سال ششم هجری به دنبال صلح معروف حدیبیه نازل شده که خداوند آن را به عنوان فتح مبین، نام برده است. با وجود این‌که مطابق آیۀ فوق خداوند متعال گناهان گذشته و آیندۀ حضرت خاتم الانبیاء را مورد آمرزش قرار داده ولی باز می‌یابیم که استغفار ایشان در پیشگاه خداوند بیشتر از هر انسانی است. و چه بسا اصحابش استغفار رسول اکرم را در یک مجلس تا هفتاد بار به شمار آورده‌اند که می‌فرمود: «رب اغفرلی وتب علی». «خدایا مرا بیامرز و توبه مرا قبول فرما». نسایی از ابن عمر روایت می‌کند که او از پیامبر شنید که می‌گفت: «استغفرالله الذي لا اله الا هو الحی القيوم و أتوب اليه» و در هر مجلسی قبل از این‌که بپاخیزد صد بار آن را تکرار می‌فرمود [۴۱].

در صحیح مسلم از حدیث أعز مزنی روایت شده که پیامبر ج می‌فرمود: «إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي وَإِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِي الْيَوْم مائَة مرّة» [۴۲]. «حالت‌هایی قلب مرا فرا می‌گیرد و از ادامه ی یاد خدا غافل می‌شوم به همین خاطر روزانه صد بار از خداوند طلب آمرزش می‌کنم».

صحیح بخاری از حدیث ابوهریره ساین‌گونه روایت می‌کند: «والله إني لأستغفرالله وأتوب إليه في اليوم أكثر من سبعين مرة». دانشمندان «غین» تیرگی‌ای که قلب حضرت ج را فرا می‌گرفت چنین تفسیر کرده‌اند: که آن غفلت و فتوری است که روان پیامبر ج را از یاد و ذکر خدا که حالتش آنچنان بود که بر آن دوام داشته باشد، به خود مشغول می‌ساخت، پس هر گاه بنا به دلایلی یک نوع از آن به او دست می‌داد آن را به عنوان گناهی به حساب می‌آورد و در بارگاه الهی از آن استغفار می‌نمود.

بعضی می‌گویند: «غین» حالتی است از حالات نفسانی و طبیعی بشری که قلب آن حضرت را در بر می‌گرفت.

بعضی گفته‌اند: از آنجا که پیامبران از معرفت و آگاهی سرشاری نسبت به حقوق پروردگار برخوردارند لذا تلاش و کوشش آنان در رابطه با طاعت و فرمانبرداری خداوند از همه کس بیشتر است بنابراین طبیعی است آنان مدام در شکر پروردگار باشند و مدام در تقصیر و تقریط از حقوق خالق، اعتراف نمایند.

غزالی در کتاب «الاحیاء» می‌گوید: پیامبر ج مدام در معراج ترقّی و صعود بوده به هر پله‌ای که ارتقا نموده حالت قبلی را کمتر و پست‌تر می‌یافت، لذا نسبت به حالت سابق خود استغفار می‌نموده است [۴۳].

محاسبی می‌گوید: خوف انبیاء و ملائکه از خداوند متعال نسبت به هر کس دیگری بیشتر است، خوف آنان خوف اجلال و تعظیم است، و استغفار آنان در رابطه با آن اجلال و تعظیم بوده نه به خاطر گناه واقعی.

قاضی عیاض می‌گوید: احتمال دارد گفتار حضرت جکه می‌فرماید: «رب اغفرلي خطيئتي، واغفرلي ما قدمت وما أخرت». «پروردگارا گناهان مرا بیامرز، خدایا گناهان گذشته و آیندۀ مرا بیامرز». بر سبیل تواضع و فروتنی و خشوع و شکرانه آن موهبت الهی بوده وقتی که دانست خداوند از گناهان در گذشته است [۴۴].

از طریق احادیث صحیح چند صِیغ و عباراتی از پیامبر جروایت شده که از هیچ کدام از پیامبران گذشته چنان مضمون و عباراتی بیان نشده است. مانند این گفتار حضرت که می‌فرماید: «اللهم اغفر لي خطيئتی وجهلی، وإسرافي في أمري كله وما أنت أعلم به منی، اللهم اغفر لی خطای كله وعمدي وجهلي وهزلي، و كل ذلك عندی اللهم اغفر لي ما قدمت وما أخرت وما أسررت وما أعلنت، أنت المقدم وأنت المؤخر، و أنت على كل شیء قدير» [۴۵]. «خدایا! از گناه و جهالت و افراط‌کاری من و آنچه بهتر از من میدانی در گذر. خدایا! خطا، عمد، شوخی و جدّی من همه را ببخش، خدایا! گناهان سابق و لا حق، نهان و عیان مرا ببخشای، تو اول و آخری و تو بر همه چیز توانایی».

پیامبر ج می‌فرماید: بهترین صیغه ی استغفار عبارت است از این‌که بگویی: «اللهم أنت ربی لا إله إلا أنت! خلقتنی وأنا عبدك، وانا علی عهدك ووعدك ما استطعت، أعوذ بك من شر ما صنعت، أبوء لك بنعمتك علی، وأبوء بذنبی فاغفرلي، فإنه لايغفر الذنوب إلا أنت». «پروردگارا! تو خدای منی جز تو معبودی ندارم. تو مرا آفریده‌ای و من بنده ی توام و بر عهد و پیمان تو به قدر توان ایستاده‌ام. از شرّ و زشتی آنچه انجام داده‌ام به تو پناه می‌جویم. به نعمتت بر خویش و هم بر گناهانم اعتراف دارم. پس مرا بیامرز که گناهان ما را جز تو کسی نمی‌بخشاید».

شیخ ابن ابی حمزۀ می‌گوید: پیامبر ج آنچنان معانی بدیع و الفاظ زیبایی را در این حدیث بکار برده که شایسته است بدان «سید الاستغفار» گویند. زیرا مفاهیم و مضامین فراوانی در آن جمع شده است از جمله: اقرار به توحید الوهیت و عبودیت خداوند، اقرار به خالقیت او، اعتراف به عهد و پیمانی که با او بسته است، امید و رجا به وعدۀ او، پناه بردن به درگاه او از شرّ آنچه عبد بدان مرتکب شده، نسبت دادن نعمتها به صاحب و موجد آن، و نسبت دادن گناه بنده به نفس خود، اعلان رغبت و اشتیاق به عفو و مغفرت پروردگار و اقرار و اعتراف بر این‌که جز پروردگار جهان کسی توان این کار را ندارد. تمام این موارد اشاره به جمع میان شریعت و حقیقت است؛ زیرا تکالیف شریعت جز به استمداد یاری و کمک از پروردگار حاصل نمی‌گردد که حقیقت در چنین اندیشه‌ای نهفته است». پایان مطلب با تلخیص.

[۳۸] مدارج السالکین: ۱/۳۰۸. [۳٩] مسلم از ابوذر سروایت می‌کند. [۴۰] احمد و مسلم از ابوهریره سرایت کرده‌اند. صحیح جامع الصغیر شماره [٧۰٧۴]. [۴۱] فتح الباری، ۱۱/۱۰۱-۱۰۲. [۴۲] صحیح مسلم ۲٧۰۲ [۴۳] فتح الباری: ۱۱/۱۰۱-۱۰۲. [۴۴] روایت شیخان از ابوموسی، فتح الباری: ۱۱/۱٩۸. [۴۵] بخاری این حدیث را در کتاب «الدعوات» از شداد بن اوس با شماره [۶۳۰۶] و در ادب المفرد ۵۳۲ روایت می‌کند.