توبه

فهرست کتاب

الف – ندامت شدید

الف – ندامت شدید

آنچه مربوط به گذشته توبه‌کننده می‌باشد عبارت از «ندامت» است. و حدیث «الندم توبه» بیان‌گر این مطلب است. زیرا مهم‌ترین ارکان توبه همان ندامت و پشیمانی است. همانطور که می‌گوییم: «الحج عرفة». «حج همان عرفه است». یعنی مهم‌ترین ارکان حج همان عرفه است. حتی قشیری از بعضی پژوهشگران نقلکرده و می‌گوید: برای تحقق توبه، ندامت و پشیمانی کافی است. زیرا ندامت، دو رکن دیگر، «عزم و اجتناب» را به دنبال دارد. چرا که محال است کسی در انجام کاری، مُصر و یا قصد انجام آن را داشته باشد، ودر آن حال پشیمان و نادم هم باشد.

ندامت: در مفهوم اولی به معنی ادراک، انفعال و یا بحران عاطفی است که گویای حسرت و دردی است که در اثر ارتکاب گناه و تقصیر نسبت به ادای حقوق خدا، بندگان، نفس خود و ... به وی داده است. این حسرت و تأسف همانند آتش، قلب انسان را به سوز و حرارت در می‌آورد، و گاهی به عنوان داغی در می‌آید که هر گاه انسان به یاد گناه، تقصیرات و تضییع حقوق پروردگار بیفتد، یک سوزش درونی به وی دست می‌دهد. از اینرو است که بعضی از صوفیان عارف در تعریف توبه گفته‌اند: توبه،‌ ندامت است و ندامت عبارت از: «گداختن و ذوب شدن باطن انسان در اثر خطا و لغزش‌های گذشته». و کسانی دیگر گفته‌اند: «ندامت، آتشی است در قلب که آن را می‌سوزاند و شکافی است در کبد که آن را متألم می‌سازد».

قران کریم این جنبۀ روانی و انفعالی توبه را از بعضی توبه‌کنندگان، با زیباترین وجه و بهترین تعبیر برای ما به تصویر می‌کشاند. از جمله: درباره ی سه نفر صحابی که در غزوۀ تبوک تخلف کردند و همراه رسول خدا در آن جنگ شرکت نکردند در حالی که پیامبر ج با قدرتمندترین حکومت آن روزگار یعنی دولت روم به نبرد افتاده بود و آن متخلفین و عذر و بهانه‌هایی دروغینی برای رسول خدا ج همچون منافقین نمی‌تراشیدند. و آن سه نفر از اصحاب پیامبر ج بودند. و حضرت رسول ج به خاطر تخلّف آنان در غزوۀ تبوک فرمان مقاطعه و ترک کلام با آنان را صادر فرمودند و آنان به خاطر این پیشامد ناگوار از اعمال خود، سخت پشیمان شدند. قرآن در این باره چنین می‌فرماید:

﴿وَعَلَى ٱلثَّلَٰثَةِ ٱلَّذِينَ خُلِّفُواْ حَتَّىٰٓ إِذَا ضَاقَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ وَضَاقَتۡ عَلَيۡهِمۡ أَنفُسُهُمۡ وَظَنُّوٓاْ أَن لَّا مَلۡجَأَ مِنَ ٱللَّهِ إِلَّآ إِلَيۡهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡ لِيَتُوبُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ١١٨[التوبة: ۱۱۸].

«و بر آن سه تن که از جنگ تبوک تخلف ورزیدند تا آنکه زمین با همه پهناوری بر آنها تنگ شد و بلکه از خود دلتنگ شدند و دانستند که از غضب و خشم خدا جز به لطف او ملجاً و پناهی نیست. پس خداوند به آنها توفیق توبه داد تا توبه کنند که خداوند بسیار توبه ‌پذیر و مهربان است».

به همین دلیل است که ذوالنون می‌گوید: توبه ی حقیقی آن است که وسعت زمین بر تو تنگ آید، بطوری که در آن آرام و قرار نگیری و سپس همانطور که قرآن بیان می‌دارد‌: ﴿وَضَاقَتۡ عَلَيۡهِمۡ أَنفُسُهُمۡدلتنگ گردی و از کرده ی خود نادم گردی، از نشانه‌‌های این ندامت آن است که به گناه اعتراف و اقرار نمایی و خود را در مقابل آن مسؤول بدانی و از آن فرار نکنی و از خداوند متعال درخواست عفو و مغفرت کنی.

در داستان آدم ÷و همسرش به دنبال خوردن آن درخت ممنوعه، نیز می‌بینیم که چنین گفته‌اند:

﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٢٣[الأعراف: ۲۳]

«گفتند پروردگارا! ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایی و به ما رحم نکنی مسلماً از زیانکاران خواهیم بود».

و در داستان نوح ÷هنگامی که در پیشگاه خداوند برای فرزند کافرش شفاعت می‌‌طلبید، می‌یابیم که خداوند به او جواب منفی می‌‌دهد و این‌گونه می‌فرماید:

﴿قَالَ يَٰنُوحُ إِنَّهُۥ لَيۡسَ مِنۡ أَهۡلِكَۖ إِنَّهُۥ عَمَلٌ غَيۡرُ صَٰلِحٖۖ فَلَا تَسۡ‍َٔلۡنِ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۖ إِنِّيٓ أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ ٱلۡجَٰهِلِينَ٤٦[هود: ۴۶].

«ای نوح! او در حقیقت از کسان تو نیست، او دارای کرداری ناشایست است. پس چیزی را که بدان علم نداری از من مخواه. من به تو اندرز می‌دهم که مبادا از نادانان باشی».

در اینجا نوح ÷، احساس خطا و گناه کرد و دچار پشیمانی شد و گفت:

﴿قَالَ رَبِّ إِنِّيٓ أَعُوذُ بِكَ أَنۡ أَسۡ‍َٔلَكَ مَا لَيۡسَ لِي بِهِۦ عِلۡمٞۖ وَإِلَّا تَغۡفِرۡ لِي وَتَرۡحَمۡنِيٓ أَكُن مِّنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٤٧[هود: ۴٧].

«پروردگارا! من به تو پناه می‌برم که از تو چیزی بخواهم که بدان علم ندارم و اگر مرا نیامرزی و به من رحم نکنی از زیانکاران باشم».

همچنین در داستان موسی ÷هنگامی که مشتی به مردِ قطبی زد و او را از پای در آورد، بیان قرآن را این‌گونه می‌یابیم:

﴿قَالَ هَٰذَا مِنۡ عَمَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِۖ إِنَّهُۥ عَدُوّٞ مُّضِلّٞ مُّبِينٞ١٥ قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمۡتُ نَفۡسِي فَٱغۡفِرۡ لِي[القصص: ۱۵-۱۶].

«گفت این کار شیطان است. چرا که او دشمنی گمراه‌کننده و آشکار است. گفت پروردگارا! من بر خویشتن ستم کردم مرا ببخش».

و در داستان ذوالنون ÷، یونس ÷، می‌بینیم که خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَيۡهِ فَنَادَىٰ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ٨٧[الأنبیاء: ۸٧].

«آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم تا اینک در [دل] تاریکی‌ها ندا در آمد که: معبودی جز تو نیست، منزّهی تو، راستی که من از ستمکاران بودم».

این گناهان که از آنِ پیامبران مرسل سرزده است، از گناهان صغیره خارج نیستند و بویژه هنگامی که آن گناهان را در شرایط و موقعیت‌های زمانی آنها بررسی نماییم، آنها را بسیار خفیف و سبک می‌یابیم ولی به دلیل حساسیت زیاد و بیداری ضمایر و قوت ادراک آنان نسبت به حقوق پروردگارشان، چنین گناهانی را بزرگ شمرده‌اند و اعتراف نموده‌اند که به نفس خود ظلم کرده‌اند، لذا در پیشگاه پروردگار برای طلب مغفرت مبادرت ورزیده‌اند که بدرستی او بخشنده ی مهرباناست.