۳- تبدیل سیئات به حسنات
یکی دیگر از ثمرات و نتایج توبه همانگونه که خداوند متعال در قرآن بیان داشته، تبدیل سیئات وگناهان توبهکنندگان به حسنات و نیکیها است. آنجا که میفرماید:
﴿إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلٗا صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِكَ يُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَئَِّاتِهِمۡ حَسَنَٰتٖۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا٧٠﴾[الفرقان: ٧۰].
«مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند، پس خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل میکند و خدا همواره آمرزندهی مهربان است».
این عظیمترین بشارت و مژده برای تائبان است که هر گاه توبهی آنان با ایمان و کردار نیک همراه گردد، بدیهایشان به نیکیها تبدیل میگردد که توبهی واقعی همین است. ابن عباس بمیگوید: من هیچگاه پیامبر جرا شادانتر در موقع نزول این آیه ندیدهام و همچنین هنگام نزول آیهی:
﴿إِنَّا فَتَحۡنَا لَكَ فَتۡحٗا مُّبِينٗا١ لِّيَغۡفِرَ لَكَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ﴾[الفتح: ۱-۲].
«ما تو را پیروزی بخشیدیم چه پیروزی درخشانی، تا خداوند از گناه گذشته و آیندهی تو درگذرد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راه راست هدایت کند».
عالمان در بیان و چگونگی این تبدیل اختلاف دارند که آیا در دنیاست یا در قیامت؟ دو نظریه موجود است:
ابن عباس بو یارانش میگویند: منظور، تبدیل اعمال زشت آنان به اعمال نیکوست و خداوند آنان را از شرک به ایمان و از زنا و فحشا و عفت و پاکدامنی، و از دروغگویی به راستگویی و از خیانت به امانت، تبدیل و تغییر میدهد.
بنابراین معنی آیه اینگونه خواهد بود: آنان صفات قبیح و اعمال زشت خود را به صفات نیکو و اعمال صالح تغییر دادند و تبدیل کردند. همانگونه که شخص بیمار، بیماری را به صحت و مصبتدیده، بلا را به عافیت، تغییر و تبدیل مینماید.
سعید بن مسیب و دیگران از تابعین میگویند: منظور این است که خداوند در روز قیامت، سیئات آنان را به حسنات تبدیل میکند یعنی در مقابل هر سیئهای به آنان حسنهای اعطا مینماید.
صاحبان این نظریه به این روایت ترمذی که در جامع خود بیان داشته استناد و استدلال مینمایند که از ابوذر سروایت شده، پیامبر خدا جمیفرماید: «آخرین مردی را ه از آتش جهنم خارج میشود، به شما یاد دهم: روز قیامت مردی را می آورند و میگویند: گناهان صغیرهاش را بر او عرضه دارید. و گناهان کبیره را از او میپوشانند. به او میگویند: فلان روز چنین و چنان کردهای و او بدانها اقرار و اعتراف مینماید و انکار نمیکند ولی از گناهان کبیرهاش میترسد: برای او دستور میدهند که در مقابل هر سیئهاش یک حسنه قرار دهید. شخص گناهکار میگوید: گناهان فراوان دیگری دارم که من امروز آنها را نمیبینم! ابوذر سمیگوید: پیامبر خدا جبا شنیدن این سخن خندید تا اینکه دندانهایش ظاهر گشتند».
ابن قیم میگوید: این حدیث صحیحی است ولی در استدلال به آن بنا بر صحت این قول محل اختلاف است زیرا که چنین شخصی به وسیلهی سیئاتش معذب و داخل آتش شده است و از آن پس از آتش خارج گشته و در مقابل هر سیئهای حسنهای به او اعطا شده است و آن صدقهای است که خداوند ابتدا به هنگام شمارش گناهان به بندهی مؤمن خود میبخشد و این بدان معنا نیست که آن گناهان به نیکیها تبدیل بشوند که اگر چنین میبود همانگونه که تائب مجازات نمیشود، او هم مجازات نمیگشت. سخن در این است که انسان توبهکننده خود در عوض هر سیئهای، حسنهای قرار داده باشد که در این صورت است که حسنات او افزایش مییابد. پس چگونه حدیث میتواند بر آن دلالت نماید؟
مردم در تفسیر این آیه به این حدیث استدلال نمودهاند. دقت و تحقیق سلف در این باره ملحوظ است که بسیاری از متاخرین به دقت و غور آنان نخواهند رسید.
استدلال به این حدیث موقعی صحیح است که قبلاً به یک قاعده اساسی توجه نماییم که اگر بدان قاعده آگاهی یابیم، دقت و لطف استدلال بدان شناخته میشود و آن قاعده این است که هر گناهی قطعا دارای اثری است که آن اثر گاهی به وسیلهی توبه،گاهی به وسیلهی حسنات پاککننده گناهان، گاهی به وسیلهی تکفیر مصایب و گاهی به وسیلهی دخول به آتش جهنم پاک و از بین میرود. ولی هرگاه اثر گناه و یا گناهان بیشتر باشد و آن وسایل توان از بین بردن آن را نداشته باشند گناهکار بایستی وارد آتش جهنم گردد زیرا که نباید در واردشوندگان به بهشت ذرهای از گناه و پلیدی موجود باشد و جز کسی که به تمام معنی و از هر حیث پاک شده باشد، داخل آن نخواهند شد. هر گاه از آلودگی و تأثیرات گناهان در او باقی مانده باشد بایستی در بوتهی آزمایش قرار گیرد تا طلای ایمان از مغشوش مجزا گردد، و صلاحیت دارالملک را به دست آرد.
در این صورت، زوال موجب گناه و اثر آن، گاهی به وسیلهی توبهی نصوح میباشد که آن قویترین اسباب است و گاهی به وسیلهی استیفای حق از او و پاک شدن در آتش است. هرگاه به وسیلهی آتش پاک شد و اثر چرک و کثافت گناه در آن نماند، آن وقت در عوض هر سیئهای، حسنهای به او عطا میگردد. پس وقتی به وسیلهی توبه نصوح، پاک و آراسته و اثر خباثت و آلودگی گناهان از او برطرف گردید، شایستگی آن را خواهد داشت که خداوند در مقابل هر گناهی، نیکویی به او عطا فرماید، زیرا زدودن خبائث و آلودگی گناهان به وسیلهی توبه به مراتب مهم و نزد خدا محبوبتر از زدودن آلودگی گناهان به وسیلهی آتش است. آتش در واقع عوض و جایگزین توبه است، و اصل خود توبه میباشد.
توضیح اینکه: توبهکننده به وسیلهی پشیمانی از هر گناه، حسنهای جایگزین آن نموده که همان ندامت خود توبهی گناه میباشد. پس وقتی که پشیمانی، خود توبه بشمار آید بنابراین توبه از هر گناهی به عنوان یک حسنه محسوب میگردد. پس هر گناهی که توبه بر آن قرار گرفته باشد به یک حسنه تبدیل میگردد. اینجاست که میگویند سیئه تبدیل به حسنه میگردد. دقت و تدبر در این مورد لازم و ضروری است.
از طرف دیگر، گاهی عمل یک حسنه به مقدار یک سیئه است و گاهی مقدار حسنه از سیئه کمتر است و گاهی مقدار حسنه از سیئه بیشتر است که این بستگی به میزان نصوحی، خلوص، صداقت و اعمال قلبی تائب دارد که گاهی مصالح و منافع حسنه بر مفاسد سیئه رجحان و برتری دارد. و این خود یکی از اسرار مسائل و لطایف توبه میباشد.
توضیح آن چنین است که: چه بسا گناه انسان عارف به خدا، پیامد بس عظیمی را به دنبال خواهد داشت و مرتب بر حسنات بیشتر و منافع عظیمی خواهد بود، که چنان حالتی (حالت ارتکاب گناه) به خاطر ذلت، خواری، ترس، بازگشت، پشیمانی و جبران آن با حسنهای و یا حسنات عظیمتر، نزد خدا محبوبتر و خوشایندتر است، تا آنجا که شیطان میگوید: «کاش او را به گناه وادار نمینمودم» و از اینکه ایشان را مرتکب گناه ساخت، سخت پشیمان است، همانگونه که دارنده گناه بر ارتکاب آن سخت پشیمان است. ولی میان این دو پشیمانی زمین تا آسمان است. خداوند بندهای را که بینی دشمن را به خاک مالد و حقد و کینهی او را برافروزد، فراوان دوست میدارد. و همانطور که گذشت، عبودیت و بندگی خداوند از جمله اسرار توبه میباشد. اینجاست که بندهی مؤمن به وسیله توبه تدارک مافات مینماید و محبت خداوند را به وسیلهی توبه به دست میآورد به سبب اینکه اعمال بیشتری انجام میدهد آنچنان که در عوض هر گناهی یک حسنه بلکه حسناتی انجام میدهد.
در آیهی ﴿يُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَئَِّاتِهِمۡ حَسَنَٰتٖۗ﴾[الفرقان: ٧۰] بیاندیشید که خداوند نفرموده است در عوض هر سیئهای حسنهای قرار خواهد گرفت، لذا ممکن است که جایگزین یک سیئه چندین حسنه باشد که این بستگی به حال و کیفیت مبدل دارد.
و اما در حدیثی که بیان شد آن کسی که به خاطر گناهانش عذاب داده شده در دنیا در عوض گناهان، حسناتی از قبیل توبهی نصوح و توابع آن بکار نگرفته است، پس در مقابل هر سیئهای یک حسنه به او عطا شده و پیامبر خدا درباره گناهان کبیره سکوت فرموده است و هنگامی که موضوع آنها به میان آمده، حضرت ج لبخندی زده و بیان ننموده است که خداوند به مرتکب آنها چه خواهد کرد ولی بیان داشته که در مقابل هر گناه صغیرهای حسنهای قرارخواهد داشت. ولی حدیث دارای اشارهی لطیفی است و آن اینکه تبدیل و جایگزینی حسنات به دو دلیل گناهان صغیره و کبیره را در بر میگیرد.
اولا: «اخبئوا عنه كبارها» «گناهان کبیره را از او مستور دارید.» دلالت دارد بر اینکه وقتی شخص مشاهده نماید که گناهان صغیرهی او تبدیل به حسنات گردیده به یاد گناهان کبیره میافتد و به طمع تبدیل آنها به حسنات هم میافتد. پس جایگزینی کبائر به حسنات نزد او خوشایندتر است و بیشتر بدان شادان میگردد و گرایش پیدا میکند.
دوم: پیامبر جهنگامی که آن را بیان داشت لبخند زد و این لبخند خود بیانگر احساس تعجب است از آنچه دربارهی او از احسان و خوبیها انجام میگیرد و از اقرار به گناهان، بدون اینکه از او دربارهی آنها سؤال شود و فقط گناهان صغیره بر او عرضه گردد.
فتبارك الله رب العالمين، وأجود الأجودين، وأكرم الأكرمين، البراللطيف، المتودد إلى عباده بأنواع الإحسان، وإيصاله إليهم من كل طريق بكل نوع، لا اله الا هو الرحمن الرحيم.