توبه

فهرست کتاب

۵- جهل و نادانی نسبت به حقیقت گناه

۵- جهل و نادانی نسبت به حقیقت گناه

یکی دیگر از موانع توبه این است که شخص مکلف مرتکب گناهی از گناهان خدا شده باشد ولی احساس نکند و نداند که او در جریان معصیت پروردگار است که چه بسا ضرر و زیان آن معصیت بیشتر و فراوان‌تر باشد و من در اینجا به بیان دو نمونه آن اکتفا می‌نمایم.

نخست: شخص نسبت به بعضی از طاعات ظاهری و اعمال بدنی که انجام می‌دهد از قبیل نماز، روزه، ذکر، تسبیح، تلاوت قرآن، صدقه، آموزش علم و دانش، مغرور باشد و آن طاعات او را به عجب و خودپسندی کشانند، بی‌خبر از این‌که در باطن به خوره‌ی «عجب» گفتار شده است که از آفات پنهانی و مهلکاتی است که مانع می‌شود از این‌که سالک راه خدا نسبت به عیوب خودآگاهی و شناخت پیدا کند و به وسیله‌ی عجب و خود بینی، چشمان قلبش از دیدن حقیقت اعمال و سیئات و خطاهای پنهانش، نابینا خواهند شد.

چه بسا انسان ناآگاه غرق و غوطه‌ور در معصیت‌هایی باشد که خطر آنها از زنا و نوشیدن شراب بیشتر و شدیدتر باشد. گناهان قلبی «بواطن اثم» باعث می‌شوند که بسیاری را در معرض هلاک و نابودی و طرد و سقوط قرار دهند بدون این‌که خود بدان آگاه باشند. چه بسا شخصی با وجود آن همه عبادات ظاهری و طاعات بدنی دارای یکی از این صفات نکوهیده باشد: حسادت، حقد، تکبر، استکبار، غرور، بخل، ریا، دوستی دنیا، مال و جاه‌پرستی و گناهان دیگر که خورنده‌ی حسنات و طاعات هستند و عبادات را نابود می‌کنند همان‌گونه که ‌آتش هیزم را از بین می‌برد. به همین صورت معصیت‌ها نیز حایل و مانع میان دارنده آن صفت یا بهشت هستند.

پیامبر خدا جهم در حدیث صحیح روایت شده از ایشان که می‌فرماید:

«لا يدخل الجنة من كان في قلبه مثقال ذرة من كبر» [۲۲۱]. «آنکه در دلش به اندازه‌ی ذره‌ای کبر باشد وارد بهشت نمی‌شود».

«إياكم والشح فإنه أهلك من كان قبلكم» [۲۲۲]. «از حرص بپرهیزید که پیشینیان شما در نتیجه‌ی حرص هلاک شدند».

«ثلاث مهلكات: شح مطاع وهوی متبع وإعجاب المرء برأيه». «سه چیز هلاک‌کننده است: بخلی که انسان از آن پیروی کند و هوسی که از آن تبعیت شود و اعجاب مرد نسبت به خویشتن».

«دب إليكم داء الامم من قبلكم: الحسد والبغضاء هي الحالقة، لا أقول: تحلق الشعر ولكن تحلق الدين» [۲۲۳]. «بیماری امت‌های پیشین در شما نفوذ کرده است: حسد و دشمنی که سترنده و خورده است البته نه سترنده و خوره مو، بلکه سترنده و خورنده دین».

دوم: بنده‌ای به یک بدعت از بدعت‌های گمراه‌کننده‌ای که خدا و رسولش آن را باطل شمرده‌اند، متمسک شود و آن را دستاویز قرار دهد. چنین شخصی همانند بقیه بدعتگزاران چنان پندارد که این عمل او را به‌سوی خداوند متعال نزدیک می‌کند، خواه آن بدعت، از بدعت‌های عملی باشد مانند بدعت در عبادات که این خطرناک‌ترین بدعت است و بدان می‌ماند که شخص بدون اذن خداوند در دین به تشریع پردازد و برخلاف آنچه خدا مقرر فرموده عمل کند و بدان بدعت به‌سوی پروردگارش تقرب جوید، خواه از روی جهل و نادانی باشد و خواه از روی تجاهل و عناد. هر انسان مسلمان دو اصل و قاعده فراروی خود دارد:

اول: جز به شریعت خداوند متعال مطیع و منقاد نگردد و از تبعیت هوای نفسانی و بدعت جداً پرهیز نماید. در حدیث متفق علیه روایت شده که پیامبر خدا جمی‌فرماید: «من أحدث في أمرنا هذا ما ليس منه فهو رد». «هر کسی در دین ما بدعتی بیاورد (یعنی چیزی از آن کم یا زیاد کند) که برخلاف شریعت ما باشد، مردود است».

و یا از بدعت‌های قولی باشد مانند بدعت‌های فکری و نظریاتی که فرقه‌های مختلف در مذاهب خود ایجاد نموده‌اند و ریشه در قرآن و سنت ندارد تا بدان استناد گردد که انسان مسلمان بایستی در گفتار و کردار و نظریات خود و یا در موارد اختلاف با دیگران به کتاب و سنت مراجعه نماید. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ[النساء: ۵٩].

«هر گاه در امر دینی اختلاف ‌نظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارد آن را به کتاب خدا و سنت پیامبر او عرضه دارید این بهتر و نیک فرجام‌تر است».

بدعت فکری و نظری به این معنا است که شخص بیاید آراء و نظرات کسانی را که دوست دارد و برای آنان احترام قائل است ]اگر چه خارج از اسلام و مخالف شریعت باشد[ به عنوان اصل و منبع مورد اعتماد خود قرار دهد که هر چه را موافق آن بیند صحیح داند و هر چه را مخالف آن بیند مردود و متروک شمارد.

چنین کسانی به سبب توسل و گرایش به آن بدعت‌ها و تعظیم و تقدس قائل شدن نسبت به بدعت گذاران، از حقایق دینی و واقعیات شریعت محروم می‌شوند. این افراد مشمول این آیه قرآنی هستند که می‌فرماید:

﴿أَفَمَن زُيِّنَ لَهُۥ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ فَرَءَاهُ حَسَنٗاۖ[فاطر: ۸].

«آیا آن کسی که زشتی کردارش برای او آراسته شده و آن را زیبا می‌بیند مانند مؤمن نیکوکار است؟».

و یا می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِينَ ضَلَّ سَعۡيُهُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَهُمۡ يَحۡسَبُونَ أَنَّهُمۡ يُحۡسِنُونَ صُنۡعًا١٠٤[الکهف: ۱۰۴].

«آنان کسانی‌اند که کوشش‌شان در زندگی دنیا به هدر رفته و خود می‌پندارند که کار خوب انجام می‌دهند».

عمل خوارج در قدیم این چنین بود، خون‌های مسلمانان خارج از گروه خود را حلال می‌دانستند و اموال و دارایی آنان را مباح می‌شمردند و این کارها را تقرب و نزدیکی به‌سوی خدا به حساب می‌آوردند که حدیث صحیحی درباره‌ی آنان روایت شده که پیامبر خدا جمی‌فرماید:

«يحقر أحدكم صلاته إلی صلاتهم وصيامه إلی صيامهم و قراءته الی قراءتهم». «هر کدام از شما نمازش را نسبت به نمازآنان و روزه‌اش را نسبت به روزه‌ی آنان و تلاوتش را نسبت به تلاوت آنان اندک می‌شمارد».

و سپس حضرت جآنان را این‌گونه توصیف می‌فرماید:

«يقرؤون القرآن لا يجاوز حناجرهم، يمرقون من الدين كما يمرق السهم من الرمية».

«قرآن را تلاوت می‌کنند ولی از حنجره‌های آنان پایین نمی‌رود، از دین خارج می‌شوند همان‌گونه که تیر از کمان خارج می‌شود».

آفت آنان این بود که در فقه و فهم قرآن و در اهداف و مقاصد شریعت نمی‌اندیشیدند و در نتیجه در گرداب چنان گناهان کبیره و خانمان‌ سوزی افتادند.

در عصر و دوران ما هم جانشینان آنان وجود دارند، کسانی که کشتن و قتل عام مسلمانان بی‌گناه را عبادت و جهاد می‌پندارند؟! هموطنان خود، حتی زنان، کودکان و پیرمردان را به بدترین شکل به قتل می‌رسانند و بدان هم افتخار و مباهات می‌کنند. و لا حول و لا قوه الا بالله. علمای سلف ما را نسبت به خطر این بدعت هشدار داده‌اند، زیرا بدعت‌گرا و مبتدع از بدعتش توبه نمی‌کند! چگونه توبه می‌کند از کاری که او آن را تقرب و طاعت خداوند به شمار می‌آورد!؟

[۲۲۱] روایت مسلم از ابن مسعود: صحیح جامع الصغیر: [٧۶٧۴]. [۲۲۲] روایت مسلم از جابر سمرجع قبل [۱۰۲]. [۲۲۳] منذری در ترغیب و ترهیب(۳/۳۶٧) از حدیث عبدالله بن زبیر بذکر کرده و سند آنرا خوب گفته است.