توبه

فهرست کتاب

خرد شمردن گناه

خرد شمردن گناه

دوم: گناه را خرد شمارد؛ چه هر گاه بنده گناه را بزرگ شمرد نزد خدای متعال کوچک می‌گردد و هر گاه آن را خرد و کوچک شمارد، بزرگ گردد، زیرا که بزرگ شمردن گناه کراهیت و نفرت دل از آن را در پی دارد و آن نفرت، مانع می‌شود از این‌که گناه تأثیر بگذارد، ولی کوچک شمردن گناه، دلیل بر الفت و خوگرفتن با آن است و آن موجب تأثیر قوی در دل می‌گردد. و مطلوب روشن کردن دل است نسبت به طاعت و عبادت و برحذر داشتن از سیاهی آن نسبت به گناهان و معصیت‌ها ولی ارتکاب گناه در اثر غفلت موجب مجازات مرتکب آن نمی‌شود، زیرا دل از چیزی که در غفلت بر آن وارد شود، اثر نمی‌پذیرد.

و در حدیث روایت شده که پیامبر جمی‌فرماید:

«المؤمن يری ذنبه كالجبل فوقه يخاف أن يقع عليه والمنافق يرى ذنبه كذباب مر علىأنفه فطاره [۱۲٩]». «انسان مؤمن گناه خود را همچون کوهی می‌بیند که بالای سر او قرار گرفته که هر آن می‌ترسد که بر وی افتد ولی منافق گناه خود را همچون مگسی می‌بیند که بر بینی وی بگذرد و او آن را بپراند».

بعضی گفته‌اند: گناهی که آمرزیده نشود به سبب قول بنده‌ ی است که می‌گوید: کاشکی هر چیزی که من کرده‌ام مثل این می‌بود. بزرگ شمردن گناه در دل مؤمن به سبب علم و آگاهی او است نسبت به جلال خدا، زیرا هر کسی که به عظمت و بزرگی کسی که او را نافرمانی کرده است، بنگرد، گناه صغیره را کبیره تلقی می‌نماید.

خداوند متعال به بعضی از پیامبران خود وحی کرد که در کمی هدیه منگر بلکه در بزرگی فرستنده آن نگرو در کوچکی گناه منگر در کبریایی آن کس نگر که وی را مخالفت کرده‌ای. به این اعتبار یکی از عارفان گفته است: هیچ گناهی صغیره نیست بلکه هر گناهی نشانه مخالفت با خداوند است و مخالت با او بسیار بزرگ است. در همین راستا یکی از اصحابش به تابعیانی گفت:

«إنكم لتعملون أعمالاً هي في أعينكم أدق من الشعر كنا نعدها على عهد رسول‌الله ج من الموبقات». «شما کارهایی را انجام می‌دهید که در نزد شما از موی باریکترند ولی ما آن را در عهد پیامبر جا زمهلکات می‌شمردیم!».

و این بدان سبب بود که معرفت اصحاب به جلال خدای متعال کاملتر بود، بنابراین گناهان صغیره نزد آنان در مقابل جلال و کبریا یالله متعال، به کبایر تبدیل می‌گردید. به همین خاطر چیزی که از جهل نباشد بر انسان دانا بزرگ می‌باشد. و گناه به اندازه شناخت انجام دهنده‌اش نسبت به کسی که وی را مخالفت کرده است بزرگ می‌شود.

[۱۲٩] بخاری از روایت حارث بن سوید سروایت کرده می‌گوید: عبدالله بن مسعود سدو حدیث را روایت نموده است یکی از پیامبر جو دیگری از خود روایت کرده و این دو حدیث «لله أفرح بتوبة العبد» را روایت کرده ولی مرفوع از موقوف را بیان نکرده است.