توبه

فهرست کتاب

کوره مصیبت‌ها و ناراحتی‌ها

کوره مصیبت‌ها و ناراحتی‌ها

از بزرگ‌ترین عوامل کفارات گناهان و خطاهای انسان، آنست که خدای متعال شخص مسلمان، اعم از زن و مرد، را به مصایب و گرفتاری‌های دنیوی مبتلا می‌کند. مانند امراض و بیماری‌ها، تنگدستی، از دست دادن عزیزان، از بین رفتن اموال، غربت از وطن و یاران، در بند و زندان افتادن، گرفتار شدن به هم و غم تمام گرفتاری‌ها و مصائب جسمی و روحی که انسان در این زندگی دنیوی بدان مبتلا می‌شود.

با مبتلا شدن انسان به این مصایب او در مقابل قدرت و توانایی و بی‌نیازی مطلق الهی احساس ضعف و تنگدستی و فقر می‌نماید و خود را در مقابل او هیچ احساس می‌کند و فرصتی برای محاسبه نفس و مراجعه به پرونده خود و رجوع و بازگشت به مولا و سرپرست خویشتن را به دست می‌آورد. پروردگارش را می‌خواند و به‌سویش باز می‌گردد و می‌گوید:

﴿إِنِّي ظَلَمۡتُ نَفۡسِي فَٱغۡفِرۡ لِي[القصص: ۱۶].

«پروردگارا! من به خود ظلم و ستم نمودم از گناهان من درگذر و مرا ببخش».

در این مورد پروردگار متعال می‌فرماید:

﴿ظَهَرَ ٱلۡفَسَادُ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ بِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِي ٱلنَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعۡضَ ٱلَّذِي عَمِلُواْ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ٤١[الروم: ۴۱].

«تباهی و فساد در دریا و خشکی به خاطر کارهایی پدیدار گشته است که مردمان انجام می‌داده‌اند. بدین وسیله خدا سزای برخی از کارهایی را که انسان‌ها انجام می‌دهند بدی‌شان می‌چشاند تا این‌که بیدار شوند و از دست یازیدن به معاصی برگردند».

بلاها و مصیبت‌ها کفاره گناهان قرار می‌گیرند و مطابق با سنت‌های خداوند متعال دوره ابتلا به مصایب و ناراحتی‌ها بر انسان تأثیر می‌گذارد و او را از ادعای فرعونی پایین می‌آورد و به‌سوی معبود حقیقی و خدای مقتدر سوق می‌دهد.

و در این باره ابوهریره سو ابوسعید سروایت می‌کنند که پیامبر جمی‌فرماید:

«ما يصيب المسلم من نصب ولا وصب، ولا هم ولا حزن ولا أذى ولا غم حتى الشوكة يشاكها إلا كفرالله بها من خطاياه» [۱۸۸]. «هیچ خستگی، بیماری، غم و اندوه، اذیت و شکنجه‌ای به مسلمان نمی‌رسد حتی خاری که به پایش می‌خلد مگر این‌که خداوند أدر برابر آن گناهش را می‌آمرزد».

از ابوعبدالرحمن عبدالله بن مسعود س روایت است که گفت: «يا رسول الله! إنك توعك وعكا شديداً فقال رسول الله ج: إني أوعك وعك رجلين منكم قلت: بأن لك أجرين قال: نعم أو أجل ثم قال: ما من مسلم يصيبه أذى شوكة فما فوقها إلا حط الله عنه خطاياه كما تحت الشجرة ورقها». «بر پیامبر جوارد شدم در حالی که ایشان تب کرده بود. گفتم: یا رسول‌الله! شما سخت تب کرده‌اید! فرمود: بلی، من برابر دو مرد شما تب می‌کنم. گفتم: برای آن است که شما دو اجر دریافت می‌کنید؟ فرمود: بلی، همین طور است. هیچ مسلمانی نیست که اذیتی به وی برسد، خاری به پای او رود و یا بالاتر از آن، مگر این‌که خداوند در برابر آن گناهانش را بخشیده و کم می‌کند، مثل درختی که برگهایش می‌ریزد».

در این باره از ابن عباس بروایت شده است: «إن النبي جدخل علی مريض يعوده وقال: لابأس طهور إن شاءالله» [۱۸٩]. «پیامبر جبرای عیادت نزد بیماری رفت و فرمود: چیزی نیست به خواست الله متعال پاک‌ کننده‌ی گناهان است (یعنی این بیماری پاک کننده و کفارت گناهان می‌باشد».

از جابر روایت شده که: «دخل رسول ‌الله جعلىأم السائب فقال: «مالك تزفزفين؟ قالت: الحمى لابارك الله فيها! فقال لها: لاتسبي الحمي فإنها تذهب خطايا بني ‌آدم كما يذهب الكير خبث الحديد» [۱٩۰]. «رسول‌ الله جبر ام سائب وارد شد و فرمود: ای ام سائب چه شده است چرا می‌لرزی؟ گفت: تب دارم خدا آن را مبارک نکند حضرت جبه او فرمود: تب را دشنام مده که تب گناهان انسان را می‌برد همانطور که کوره‌ی آهنگری چرک و زنگار آهنگر را از بین می‌برد».

هر اندازه که بلا و مصیبت شدید و باداوم باشد بیشتر خطا و گناهان شخص را پاک و از بین می‌برد. از ابوهریره سروایت شده است که پیامبر ج فرمود: «لا يزال البلاء بالمؤمن والمؤمنة: في نفسه وولده و ماله حتى يلقى الله تعالى وما عليه من خطيئة». «مردان و زنان مؤمن همیشه در جان و فرزند و مال خویش مورد آزمایش خداوند قرار می‌گیرند تا این‌که گناهی برآنان نمی ماند و بدون گناه خدا را ملاقات می نمایند».

این حدیث را ترمذی روایت نموده و گفته از نظر سند صحیح است. مالک نیز آن را بدین نحو روایت نموده است.

از سعد سروایت شده که از پیامبر ج سؤال شد: «أي الناس أشد بلاء؟ قال: الأنبياء ثم الأمثل فالأمثل، يبتلى الرجل على حسب دينه، فإن كان صلبا في دينه اشتد بلاؤه، وإن كان في دينه رقة، هون عليه فما زال كذلك (أي ينزل به البلاء)حتى يمشي على الأرض ما له ذنب» [۱٩۱]. «کدام مردم بیشترین بلا و مصایب به آنها وارد می‌شود؟ فرمود: پیامبران و سپس کسانی که به آنان نزدیکترند. هر شخص به اندازه دین و ایمانش به مصایب مبتلا می‌گردد. هر اندازه که در دینش استوارتر باشد بلا و گرفتاری بر وی شدیدتر و هر اندازه که در دینش سست‌تر باشد مصیبت وارده بر او کمتر و سبک‌تر خواهد بود و مؤمن پیوسته دچار بلا و مصیبت است تا این‌که در روی زمین بر ذمه او نماند».

این حدیث را ترمذی و ابن ماجه و دارمی روایت نموده، ترمذی می‌گوید این حدیث از نظر سند صحیح می‌باشد. این تطهیر (جسم و روح) و کفارت گناهان و اجر و پاداش در مقابل مصیبت‌ها برای کسانی است که از بلاها و مصایب وارده با صبری زیبا استقبال کنند و در مقابل آنچه که از جانب خداوند متعال بر آنان وارد می‌شود با صبر جمیل، سختی آن را بر خود گوارا سازند و ابراز ناراحتی و بیتابی را بر خود روا ندارند؛ زیرا ناراحتی و بیتابی نشان دادن اجر بلاها و مصایب را تباه و ضایع خواهد نمود.

از انس بن مالک سروایت شده است که پیامبر جمی‌فرماید:

«إن عظم الجزاء مع عظم البلاء، وإن الله إذا أحب قوما ابتلاهم، فمن رضي فله الرضا ومن سخط فله السخط» [۱٩۲]. «بزرگ‌ترین پاداش‌ها برای بزرگ‌ترین معایب و گرفتاریها می‌باشد و خدای تبارک و تعالی هر گاه قومی را دوست داشته باشد آنها را با سختی‌ها و گرفتاریها آزمایش و مبتلا می‌کند پس آن کس که راضی به «ابتلای خدا» گردد، خدا از او راضی می‌شود و هر که ناخشنود شود، خداوند از او ناخشنود گردد».

و باز از انس س روایت شده است که می‌گوید: شنیدم رسول خدا می‌فرمود: «ان الله قال: إذا ابتليت عبدي بحبيبتيه فصبر عوضته منهما الجنة» [۱٩۳]. «خدای می‌فرماید: هر گاه بنده را به فقدان دو حبیبش ابتلا کنم (نور دو چشمش را بگیرم) و صبر کند در عوض آن به وی بهشت می‌دهم».

به گفتار و فرموده‌ی خدای در حدیث فوق توبه کن آنجا که می‌فرماید:

«فصبر» که دلالت بر وجوب صبر در هنگام ابتلا به گرفتاری‌ها و سختی‌ها را می‌نماید.

از شداد بن اوس و صنابحی روایت است که آن دو بر شخص مریضی وارد شده و او را ملاقات نمودند. آن دو به او گفتند: چگونه صبح نمودی (شب بر تو چگونه گذشت؟) مرد گفت: با سختی شب را به صبح رساندم. شداد به او گفت: بر تو مژده و بشارت باد (که این سختی و بیماری) کفاره‌ی گناهان و از بین برنده‌ی خطاهای تو است که من از پیامبر جشنیدم که فرمود: خدای عزوجل می‌فرماید: هرگاه من بنده‌ای از بندگان مؤمن خود را به مصیبتی مبتلا نمایم و او مرا بر آنچه که بدان مبتلا شده شکر کند، وقتی که از جایش برمی‌خیزد ( از بستر بیماری) همانند روزی است که از مادرش پاک و بدون خطا متولد شده است» [۱٩۴].

به کلام خدای تبارک و تعالی نگاه کن: «فحمدني علی ما ابتليته». «آنچه که بدان مبتلا شده مرا سپاس نماید.» این شرط برای تحقق آنچه که خدا بدان وعده نموده است لازم می‌باشد که عبارت از خروج (یا پاک شدن) از خطا و گناهان همانند روزی است که از مادر متولد شده است (یعنی با میلادی جدید متولد می‌شود) و شخص مبتلا بلای وارده را پشت گوش انداخته و بدان توجهی نمی‌کند و طرف و جانب نعمت آن را تماشا می‌کند (یعنی بلا را نوعی نعمت از جانب خداوند می‌داند). همچنانکه حضرت عمر س می‌فرماید: به هیچ بلا و مصیبتی گرفتار نشده‌ام مگر آنکه از سوی خداوند چهار نعمت را در آن دیده‌ام اول: آنکه آن بلا در دین من نبوده است. دوم: بلا وارده بر من امر غیرقابل تحملی نبوده است. سوم: از رضا و شکر نسبت بدان محروم نشده‌ام. چهارم: آنکه من پاداش آن را از خدا خواسته‌ام.

در این مورد جابر از پیامبر جروایت می‌کند: «يود أهل العافية يوم القيامة، حين يعطیأهل البلاء الثواب، لو أن جلودهم كانت قرضت في الدنيا بالمقاريض» [۱٩۵]. «روز قیامت، اهل عافیت (بهشتیان) وقتی که می‌بینند به اهل بلا (مصیبت‌دیدگان) در دنیا چنان پاداشی عطا می‌شود دوست دارند که در دنیا پوستهایشان با قیچی بریده می‌شد (تا آن پاداش نیز به آنان بخشیده می‌شد».

از این حدیث می‌فهمیم رستگارانی که در دنیا به مصیبتی گرفتار نشده‌اند دوست ندارند در طول دوران زندگی‌شان بدون مصیبت باشند و به چیزی گرفتار نشوند بلکه می‌خواهند به مصیبت و ناراحتی در دنیا مبتلا شوند تا کفاره‌ی گناهانشان در روز قیامت باشد.

پس بر ما معلوم می‌شود که تمام عقاب و کفیرگناهان به روز قیامت موکول خواهد شد.

از انس بن مالک روایت شد که پیامبر ج فرمود: «أذا أراد الله بعبده الخير، عجل له العقوبة في الدنيا، وإذا أراد بعبده الشر، أمسك عنه بذنبه، حتی يوافي به يوم القيامة» [۱٩۶]. «هر گاه خداوند به بنده‌اش اراده خیر نماید عذابی را در دنیا بر وی عارض کند و هر گاه خداوند بر بنده‌اش اراده شر نماید، عقوبت خود را از او باز می‌دارد تا این‌که در قیامت او را به عذاب خویش گرفتار سازد».

یحیی بن سعید می‌گوید:

«أن رجلا جاءه الموت في زمن رسول الله جفقاله رجل: هنيئا له، مات ولم يبتل بمرض! فقال رسول‌ الله ج: ويحك! و ما يدريك، لو أن الله ابتلاه بمرض فكفر عنه من سيئاته» [۱٩٧].

«در زمان پیامبر جمردی وفات یافت. شخصی گفت: خوشا به حالش مرد در حالی که به مرض و بیماری مبتلا نشد! پیامبر جفرمود: وای بر تو، تو چه می‌دانی اگر خدا او را به مرضی مبتلا می‌کرد از گناهانش (بعضی از گناهانش) چشم‌ پوشی می‌نمود!».

[۱۸۸] البخاری ۱۰/٩۶، ۱۰۳ و ۱۰۶ و صحیح مسلم (۲۵٧۱). [۱۸٩] صحیح بخاری (۸/۴٧). [۱٩۰] ترمذی، (۲۴۰۱) و سند آن حسن است. [۱٩۱] ترمذی، ابن ماجه و دارمی. [۱٩۲] روایت از ترمذی و آن را حسن دانسته و ابن ماجه آن را روایت کرده است. [۱٩۳] روایت از بخاری، جلد ۱۰ صفحه ۱۰۰ حدیث شماره (۲۴۰۲). [۱٩۴] روایت از احمد. [۱٩۵] روایت از ترمذی و آن را غریب دانسته ولی از حدیث ابن عباس بشاهدی بر آن ذکر نموده که آن حدیث را به درجه حسن رسانده است. [۱٩۶] ترمذی (۲۳٩۸). [۱٩٧] روایت از مالک به طریق مرسل و آن اگر چه مرسل است ولی سند آن صحیح می‌باشد. احادیث این قسمت تماماً (حمام مصیبت‌ها و هموم) از کتاب «مشکاه المصابیح» خطیب تبریزی با تحقیق شیخ البانی، قسمت عیادت مریض و پاداش بیماری گرفته شده است.