توبه

فهرست کتاب

٧- گناهان متعلق به حقوق خدا و حقوق بندگان

٧- گناهان متعلق به حقوق خدا و حقوق بندگان

در یک نگاه گناهان تقسیم می‌شوند به آنچه متعلق به حقوق خدا و آنچه متعلق به حقوق بندگان است.

از جمله بیانات مشهور در محافل دانشمندان اسلامی این است که حقوق خداوند مبتنی بر گذشت و حقوق بندگان مبتنی بر سختگیر است، چرا که خداوند متعال با سخاوت، بخشنده، مهربان و بی‌نیاز از جهانیان است و بلکه ایشان گرامی‌ترین و بخشنده‌ترین موجود است لذا شگفت نیست که از حق خود گذشت نماید و کسی که در تکالیفش کوتاهی و سهل‌انگاری نموده و سپس با اندک تضرع و دعایی به آستان مقدسش، و یا اصلا بدون هیچ دلیلی بلکه بنا به مشیت الهیش او را ببخشاید.

انسان بطور فطری بخیل و خسیس است همانطور که خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَأُحۡضِرَتِ ٱلۡأَنفُسُ ٱلشُّحَّۚ[النساء: ۱۲۸].

«ولی بخل (و بی‌گذشت بودن) در نفوس حضور (و غلبه) دارد».

و باز می‌فرماید:

﴿وَكَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ قَتُورٗا[الإسراء: ۱۰۰].

«و انسان همواره بخیل است».

بویژه در روز قیامت که روز خودخواهی مطلق است و انسان جز به خودش و نجات نفس خود به چیز دیگری نمی‌اندیشد. گاهی نیازمند تنها یک کار نیک و حسنه است که بدان وسیله کفه‌ی میزان حسناتش را سنگین کند تا این‌که مستحق ورود به بهشت گردد. چه بسا شخص در روز قیامت با یک گناه کفه‌ی سیئات و گناهانش سنگین می‌شود و وارد دوزخ می‌گردد.

به همین دلیل است که هر کسی در روز قیامت فقط خودم، خودم را در نظر دارد.

﴿لَّا يَجۡزِي وَالِدٌ عَن وَلَدِهِۦ وَلَا مَوۡلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِۦ شَيۡ‍ًٔاۚ[لقمان: ۳۳].

«هیچ پدری به کار فرزندش نمی‌آید و هیچ فرزندی نیز به کار پدرش نخواهد آمد».

﴿يَوۡمَ يَفِرُّ ٱلۡمَرۡءُ مِنۡ أَخِيهِ٣٤ وَأُمِّهِۦ وَأَبِيهِ٣٥ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَبَنِيهِ٣٦ لِكُلِّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُمۡ يَوۡمَئِذٖ شَأۡنٞ يُغۡنِيهِ٣٧[عبس: ۳۴-۳٧].

«روزی که آدمی از برادرش و از مادرش و پدرش و از همسرش و پسرانش می‌گریزد. در آن روز هر کسی از آنان را کاری است که او را به خود مشغول دارد».

بعضی از گناهان و معصیت‌های مربوط به حقوق خداوند متعال مانند: انجام ندادن بعضی از دستورات و منهیات خداوند متعلق به شخص انسان، مانند: نوشیدن شراب، گوش دادن به لعب و لهویات، آزار رساندن به حیوانات و شخص خود، اسراف و ریخت و پاش در مال خود و همچنین مرتکب شدن به بعضی از منهیات شخصی دیگر همچون: خالکوبی، وصل کردن موها به موهای دیگر، بلند نمودن موها همانند کوهان شتر، کندن مژه، تیز کردن دندان‌ها، عمل‌های جراحی به منظور زیبایی، مردان خود را به شکل زنان و زنان خود را به شکل مردان درآوردن...

توبه چنین گناهان تنها با پشیمانی و دست کشیدن از آنها و تصمیم قطعی گرفتن برعدم تکرار آن‌ها، تحقق می‌یابد.

و اما گناهانی که مربوط به حقوق بندگان است به ویژه حقوق مالی که برای توبه‌ی آنها فقط پشیمانی،‌دست کشیدن و تصمیم بر عدم تکرار آنها کافی نیست بلکه چاره‌ای نیست جز این‌که توبه‌کننده باید آن حقوق مالی را به صاحبانشان برگرداند و یا از صاحبان آنها درخواست عفو و گذشت نماید و آنان به خاطر خدا او را آزاد نمایند. در غیر این صورت آن حقوق مالی به عنوان قرض بر گردن بدهکاران باقی خواهد ماند و در روز قیامت طلبکاران در عوض حقوق مالی خود از نیک‌ها و حسنات بدهکارانشان به اندازه‌ی مطالبات‌شان دریافت خواهند نمود. و چنانچه نیک‌ها و حسنات بدهکار کفایت آن حقوق طلبکاران ننماید به اندازه‌ی باقیمانده‌ی حقوق، گناهان طلبکاران را به حساب بدهکاران واریز می‌نمایند.

این همان مفلسی است که حدیث صحیح نبوی آن را به ما نشان می‌دهد، آنجا که حضرت جخطاب به یارانش فرمود:

«أتدرون ما المفلس؟ قالوا: المفلس فينا من لادرهم له ولا متاع فقال: إن المفلس من أمتي من يأتي يوم القيامة بصلاة وصيام وزكاة ويأتي قد شتم هذا، وقذف هذا، وأكل مال هذا، وسفك دم هذا، وضرب هذا، فيعطي هذا من حسناته ويعطي هذا من حسناته، فإن فنيت حسناته قبل أن يقضی ما عليه، أخذ من خطاياهم فطرحت عليه ثم طرح في النار» [۱۰۴]. «آیا می‌دانید مفلس کیست؟ گفتند: مفلس در میان ما کسی است که درهم و متاعی ندارد. آن حضرت جفرمود: مفلس در میان امت من کسی است که به روز قیامت با نماز و روزه و زکات می‌آید در حالی که این را دشنام داده و این را به زنا متهم ساخته، مال این را خورده، خون این را ریخته، و این را زده است، به این از نیک‌ها و حسناتش داده می‌شود، به این هم از حسنات و نیک‌هایش داده می‌شود. اگر حسناتش قبل از ادای حقوقی که بر وی است تمام شود از گناهان طلبکاران گرفته شده و بر دوش او نهاده می‌شود و سپس به آتش افکنده می‌شود».

این چنین شخصی با داشتن طاعات و حسنات در زمره‌ی ثروتمندان و بی‌نیازان بشمار می‌آمده ولی اعمال نیک و صالح او همه در راه پرداخت حق‌الناس (در روزی که هیچ‌کسی در حق دیگری گذشت نمی‌نماید، در روزی که فقط با یک سکه و آن هم حسنات و سیئات داد و ستد می‌شود) تباه و ضایع گشته است.

به همین خاطر پیامبر جبه هر کسی که نسبت به دیگری ستمی انجام داده و یا حقی مادی و معنوی از دیگران بر گردن دارد، دستور داده است که قبل از این‌که در قیامت با او تسویه حساب کند، برود با او حساب خود را پاک کند یا با پرداخت حقوق، و یا درخواست حلیت از او. معنی تحلل و حلیت از صاحبان حق به این معناست که از ظلم‌شوندگان و طلبکاران مادی و معنوی درخواست عفو و گذشت نماید و یا بر مقدار مالی و یا ... مصالحه کند.

پیامبر خدا در این باره می‌فرماید: «من كانت عنده مظلمة لأخيه في دم أو مال فليتحللها منه قبل أن يأتي يوم ليس فيه درهم ولا دينار إلا الحسنات والسيئات، فإن كان له حسنات أخذ من حسناته بقدر مظلمته، وإلا أخذ من سيئات صاحبه فطرحت عليه ثم طرح في النار» [۱۰۵]. «آنکه حقی از برادرش بر اوست، از آبرویش یا چیز دیگر، باید از وی بخشش طلبد قبل از این‌که روزی بیاید که درهم و دیناری نباشد. و هرگاه عمل صالحی داشته باشد به اندازه‌ی ظلمش گرفته می‌شود. و اگر عمل نیک نداشته باشد از گناهان رفیقش (طرف خصومت او) گرفته شده و بر دوش او نهاده می‌شود»

این حدیث همان‌گونه که شامل حقوق مادی و مالی می‌باشد، شامل حقوق معنوی یعنی هتک حرمت شخصیت و کرامت دیگران نیز می‌شود، خواه مربوط به خود شخص باشد و یا مربوط به خانواده و یا وابستگان او. به همین خاطر در حدیث عبارت «أو من شیء: یا از متعلقات او» آمده است.

در رابطه با توجه و اهتمام خاص به حقوق مالی، پیامبر جمی‌فرماید: «يغفر للشهيد كل ذنب الا الدين» [۱۰۶]. «تمام گناهان شهید بخشوده می‌شوند به جز بدهی».

شهادت در راه خدا بالاترین مقامی است که مسلمان از پروردگارش می‌خواهد چرا که منزلت شهید نزد خداوند متعال بعد از منزلت نبوت و صادقین است، با وجود این خداوند تمام گناهان شهید را می‌آمرزد جز دین (وام و قرض) که صاحبان آن دیون در روز قیامت آن را مطالبه می‌کنند، هر چند که از فضل و کرم واسع خداوند، امید آن می‌رود که ثواب شهادت آنچه را که صاحبان دین درخواست می‌نمایند، دربرگیرد.

از ابوقتاده سروایت شده که پیامبر خدا جدر میان یاران خود ایستاد و بیان داشت که جهاد در راه خدا و ایمان در راه خدا بهترین کارها هستند. یکی از حاضرین بپاخاست و گفت: ای رسول خدا جاگر من در راه خدا کشته شوم، گناهانم بخشوده خواهند شد؟ پیامبر خدا جفرمود: «آری، اگر در راه خدا کشته شوی و شکیبا باشی و به رحمت خداوند امیدوار باشی و بر دشمن پشت نکنی، به جز قرضی که به گردن داری، و این را جبرئیل به من گفت» [۱۰٧].

توجه کنید که چگونه امین وحی، جبرئیل÷ بر کلام پیامبر ج استثنا وارد می‌سازد، آنجا که حضرت ج در پاسخ مردی که از شهادت می‌پرسد و پیامبر ج می‌فرماید: «شهادت موجب کفارات گناهان می‌گردد به جز دیون».

از محمدبن عبدالله بن جحش روایت شده که پیامبر ج در قبرستانی ایستاد. سرش را به طرف آسمان بلند کرد. سپس چشمش را پایین انداخت و دستش را بر پیشانی نهاد و فرمود: «سبحان‌الله، سبحان الله چه شدتی نازل گردید؟!» راوی می‌گوید: ما هم متوجه شدیم و سکوت کردیم تا فردای آن روز که از پیامبر جسؤال کردم و گفتم: ای رسول خدا، آن شدتی که نازل شد چه بود؟ حضرت جفرمود: «در رابطه با «قرض» بود. قسم به کسی که جانم در دست اوست اگر مردی در راه خدا کشته شود، و سپس زنده گردد دوباره در راه خدا کشته شود و باز زنده گردد و در راه خدا کشته شود تا قرضش را ادا ننماید وارد بهشت نمی‌شود!» [۱۰۸].

آیا راجع به مسائل دینی شدت و سختگیری بزرگ‌تر از این دیده‌ای؟ تمام این بیانات ما را به اهمیت حقوق بندگان و گناهان متعلق بدان، به ویژه در ارتباط با حقوق مالی، تأکید و هشدار می‌دهند.

در تأیید این موضوع باز احادیث دیگری در دست است در رابطه با بعضی از شهدایی که قبل از تقسیم غنایم زیاده‌روی کرده بودند. پیامبر جآنها را در حالی دید که آن مالی را که قبل از قسمت دریافت کرده بودند به صورت آتشی شعله‌ور گشته و آنان را می‌سوزاند زیرا آنان از اموال بیت‌المال آنچه را که استحقاق نداشته برداشت نموده بودند.

از ابوهریره سروایت شده که می‌گوید: مردی در غزوه‌ی خیبر کشته شد. مردم گفتند: بهشت او مبارک باد (زیرا او در راه خدا به درجه‌ی شهادت نائل آمده بود.)

پیامبر جفرمود: «كلا والذي نفس محمد بيده إن الشملة التي أخذها يوم خبير من الـمغانم لم تصبها المقاسم لتشتعل عليه ناراً» [۱۰٩]. «هرگز! قسم به کسی که جان محمد در دست اوست، عبایی که در جنگ خیبر از میان غنایم برداشت و سهم او نبود، او را وارد آتش خواهد کرد».

از ابن عباسبروایت شده که می‌گفت: عمر سبرای من روایت کرد: در روز خیبر شماری از اصحاب پیامبر جآمدند و گفتند: فلانی شهید شده، فلانی شهید شده تا آنجا که فلان مرد رسیدند و گفتند: این فلانی هم شهید است. پیامبر جفرمود: «چنین نیست. اکنون او را در آتش می‌بینم به خاطر آن عبایی که قبل از تقسیم غنایم برداشته بود».

و این دلالت دارد بر این‌که حقوق عمومی «بیت‌المال» همچون حقوق شخصی است گرفتن آن بدون حق قطعاً جایز نیست.

و اگر کسی که مالی را به ناحق دریافت کرده است، را صدقه هم دهد، برای او فایده‌ای نخواهد داشت زیرا، چنان صدقه‌ای نزد خداوند پذیرفتنی نیست و در حدیث صحیح هم روایت شده که پیامبر جمی‌فرماید: «لا يقبل الله صدقة من غلول» [۱۱۰]. «خداوند صدقه خیانتگر را نمی‌پذیرد».

صدقه مقبول در نزد خداوند متعال آن است که از مال پاک و حلال پرداخت شده باشد، آن‌گونه که پیامبر جمی‌فرماید: «إن الله طيب لا يقبل إلا طيبا» [۱۱۱]. «خداوند پاک است و جز پاکیزه را نمی‌پذیرد».

از فقیه و وارع امام سفیان ثوری روایت شده است که می‌فرماید: گناهان کبیره متعلق به حقوق بندگان است و گناهان صغیره متعلق به حقوق خداوند متعال است.

ابن قیم /این روایت را در کتاب «مدارج السالکین» از سفیان ثوری روایت کرده و می‌گوید: کبائر آن مظالمی است که میان تو و بندگان باشد و صغائر آن مظالمی است که میان تو و پروردگار باشد و خداوند کریم و بخشاینده استو استدلال می‌نماید به حدیث طولانی یزید بن هارون از انس بن مالک که می‌گفت: پیامبر خدا جمی‌فرماید: «ينادي مناد من قبل بطنان العرش يوم القيامة يا أمة محمد إن الله عزوجل قد عفا عنكم جمعكم، المؤمنين والمؤمنات ... فتواهبوا المظالم وأدخلوا الجنة برحمتي» [۱۱۲]. «در روز قیامت، در وسط عرش ندا در دهند که ای امت محمد، خداوند متعال همه‌ی شما مردان و زنان را مورد بخشش قرار داده است. پس شما نیز از مظالم درگذرید و همدیگر را ببخشایید تا به وسیله‌ی رحمت من وارد بهشت شوید».

و من می‌گویم: منظور سفیان این است که گناهان فیمابین بنده و پروردگار از مظالم بندگان نسبت به همدیگر آسان‌تر و سهل‌تر است که گناهان بین بنده و خدا به وسیله استغفار، عفو، شفاعت و غیره از بین خواهند رفت ولی مظالم و حقوق بندگان جز به پرداخت و استیفای آن چاره‌ای نیست. در معجم طبرانی آمده است که «الظلم عندالله يوم القيامة ثلاثة دواوين: ديوان لا يغفرالله منه شيئاً وهو الشرك بالله ثم قرأ ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِوديوان لا يترك الله منه شيئاً وهو مظالم العباد بعضهم بعضا وديوان لا يعبأ الله به شيئا وهو ظلم العبد نفسه بينه وبين الله». «ستم نزد خداوند در روز قیامت دارای سه دیوان است: ۱- دیوانی که خداوند هیچ چیز از آن را نخواهد بخشید که آن شریک قرار دادن برای خداوند متعال است و سپس این آیه را خواند: «خداوند نمی‌بخشاید که به او شرک ورزیده شود». ۲- دیوانی که خداوند هیچ چیز از آن را فرو نخواهد گذاشت و آن ظلم و ستم بندگان نسبت به همدیگر است ۳- دیوانی که خداوند بدان چندان اهمیت نمی‌دهد و آن گناه ما بین بنده و خداست».

و معلوم است که این دیوان مشتمل بر گناهان کبیره و صغیره است ولی صاحب آن اکرام الاکرمین و بخشاینده‌ترین بخشایندگان است، ضمن آنکه از حق خودش می‌گذرد، چندین برابر پاداش هم می‌دهد. چنین کاری از نظر ذات او بسیار سهل و آسان است، از دیوانی تکه هیچ چیز را به خاطر رعایت عدالت و رسیدن هر صاحب حق به حق خودش، فروگذار نخواهد کرد، جز این انتظار نمی‌توان داشت.

***

[۱۰۴] روایت مسلم و ترمذی از ابوهریره س. [۱۰۵] حدیث صحیح ,شوکانی در الفتح الربانی شماره یا صفحه ی[۱۱/۵۵۳۱]. [۱۰۶] صحیح مسلم شماره یا صفحه ی[۱۶۸۶]. [۱۰٧] مسلم از ابوقتاده ساین حدیث را روایت کرده است. [۱۰۸] نسائی این حدیث را روایت کرده در کتاب بیع باب «التغلیظ فی الدین ٧/۳۱۴، ۳۱۵ و باز حاکم با لفظ خود آن را روایت کرده و گفته است سند آن صحیح است و منذری و ذهبی آن را تأیید کرده‌اند. نگاه: المستدرک (۲، ۲۵) و المنتفی من الترغیب (۱۰۲۲) و در صحیح جامع الصغیر بیان شده است. [۱۰٩] متفق علیه. [۱۱۰] مسند احمد, [٧/٧٧]. [۱۱۱] روایت از مسلم. [۱۱۲] این حدیث انس را غزالی در کتاب «احیاء» در فضیلت عفو و احسان بیان داشته. عراقی می‌گوید: سند آن ضعیف است, و آلبانی در سلسله ضعیفه آنرا موضوع می گوید شماره یا صفحه ی: [۱۲٧٩].