توبه

فهرست کتاب

۲- طول امل (امید زیاد)

۲- طول امل (امید زیاد)

یکی دیگر از موانع توبه و علت به تاخیر انداختن آن، طول امل در زندگی است به این معنا که انسان چنان پندارد که پیوسته در این دنیا باقی می‌ماند و همیشه مرگ را از خود دور می‌پندارد و به دنبال کاروان شیطان می‌رود.

یکی از آفات انسان، این است که همیشه به طول زندگی و طول امل امیدوار است و هر وقت شبح مرگ در نظر آید آن را از خود دور می‌راند، در سن بیست سالگی می‌گوید در چهل سالگی توبه می‌کنم و در چهل سالگی می‌گوید در شصت سالگی توبه می‌کنم و در شصت سالگی می‌گوید در هفتادسالگی توبه می‌کنم و هکذا و هکذا. همیشه پدیده‌ی مرگ را از خود دور می‌راند در حالی که نزدیک‌ترین چیز به او می‌باشد و همیشه توبه را به تأخیر می‌اندازد در صورتی که انسان بیشترین نیاز را بدان دارد.

مشکل اینجاست که مرگ قبل از وارد شدنش اجازه نمی‌گیرد و ناگهانی وارد می‌شود و چه بسا غیرمترقبه و دور از انتظار فرود می‌آید و کودک را قبل از بزرگ شدن و جوان را قبل از پیر شدن و پسر را قبل از پدر و دختر را قبل از مادر می‌رباید.

مخوف‌ترین و خطرناک‌ترین انواع مرگ، مرگ ناگهانی است، زیرا شخص بدون آمادگی و تهیه‌ی لوازم سفر این دنیا را ترک می‌کند. به همین دلیل است که پیامبر جاز شر آن به خدا پناه می‌برد.

و مردان صالح در قدیم پیوسته از آن بیم داشتند و یکی از آنان چه نیکو گفته است:

تزود للذي لابد منه
فإن الـموت ميقات العباد!
أترضىأن تكون رفيق قوم
لهم زاد وأنت بغير زاد؟

«برای مرگ که از آن گریزی نیست توشه و زادره فراهم نما که مرگ سر منزل بندگان است!».

آیا می‌خواهی همسفر کسانی باشی که آنان با توشه باشند و تو بدون توشه؟

اسباب مرگ ناگهانی، در عصر ما با وجود پیشرفت علم پزشکی و توان معالجه، بسیار فراوان است. از همین رو است که پیوسته می شنوی مردمانی به وسیله سکته قلبی یا مغزی و همچنین سرطان، ایدز و ... ناگهان مردند. علاوه بر این مرگ ناگهانی به وسیله‌ی حوادث از جمله تصادفات ماشین، هواپیما، کشتی و قطار را می‌بینیم و می‌شنویم.

بنابر این هیچ‌گونه توجیهی ندارد که انسان مرگ را از خود دور بداند که شبح مرگ هر آن در نظر او عبور می‌کند و اگر انسان اندکی به خود آید و به اطراف و دور و بر خود نظری بیفکند و در احوال خویشان و آشنایان خود اندیشه کند، درمی‌یابد که چه نزدیکانی را تشییع نموده و از چه دوستانی جدا شده و چه رفیقانی را دفن نموده و به عزا و ماتم چه جوانانی نشسته! اگر انسان فهرست اسامی کسانی را که می‌شناخته و پیوسته با آنان بوده و اکنون خاک آنان را پوشانده، بر صفحه‌ی کاغذ آرد طومار عریض و طویلی خواهد شد!.

به همین خاطر است که پیامبر گرامی ج، ما را آگاهی و هشدار داده که با روحیه‌ی غریبانه در دنیا زندگی کنیم و چنان پنداریم که ما در این دنیا میهمانان رهگذریم و قطعاً فردا و یا پس فردا بایستی به دیار واقعی خود برگردیم و این سرای، سرای گذار است نه سرای قرار. پیامبر خدا جمی‌فرماید: «كن في الدنيا كأنك غريب أو عابر سبيل وعد نفسك من أهل القبور». «در دنیا چنان باش که گویی غریبی یا رهگذر و خویشتن را از اهل قبور شمار».

و ابن عمر بمی‌گفت: «إذا اصبحت فلا تنتظر المساء وإذا امسيت فلا تنتظر الصباح وخذ من صحتك لسقمك ومن حياتك لـموتك» [۲۱۶]. «چون صبح کنی در انتظار شبانگاه مباش و چون شبانگاه کنی در انتظار بامداد مباش. هنگام سلامتی در فکر بیماری باش و در زندگی به فکر مرگت باش».

شعرای اسلامی در دوره‌ی اصحاب این بیت را زمزمه می‌کردند:

كل امريء مصبح في أهله
والـموت أدنى من شراك نعله!

هر انسانی که بامدادان در میان اهل بیت خود روز کند مرگ از بند کفشش نسبت به او نزدیک‌تر است.

و بعد از دوره‌ی اصحاب صالحات امت چنین سرودی را عرضه می‌داشتند:

تزود من التقوي فانك لاتدري
إذا جن ليل: هل تعيش إلى الفجر
فكم من سليم مات من غيرعلة
وكم سقيم عاش حينا من الدهر!
وكم من فتى يمسي ويصبح لاهيا
وقد نسجت أكفانه وهولايدري

از تقوا و طاعت توشه‌ای به دست آر که تو نمی‌دانی وقت شب آید تا سحر می‌مانی؟

چه اشخاص سالمی بدون دلیل مردند و چه بیمارانی مدت زمانی ماندند!.

و چه جوانانی که بامداد و شبانگاه پیری در خواب لهو و غفلت‌شان است و نمی‌داند که کفن‌های او بافته شده‌اند!.

[۲۱۶] روایت از بخاری.