اسباب و ملابسات دیگر در جهت بزرگ گردانیدن گناهان
آنچه امام غزالی بیان فرموده همه مُسلم و شکی در آن نیست ولی لازم است که به آن اضافه نماییم که در مقام گناه اسباب و ملابسات دیگری وجود دارند که در بزرگ کردن گناهها و معاصی بخصوص گناهان کبیره تأثیر به سزایی دارند.
به دلیل اینکه چنان گناهانی به اسباب و ملابساتی همراه هستند که آن گناهان را بزرگ و بزرگ میگردانند و مجازات و کیفر آنها باز نزد خداوند چند برابر میگردد.
پس وقتی گناه کبیرهای مانند زنا را در نظر بگیریم که خداوند دربارهی آن میفرماید:
﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓۖ إِنَّهُۥ كَانَ فَٰحِشَةٗ وَسَآءَ سَبِيلٗا٣٢﴾[الإسراء: ۳۲].
«و به زنا نزدیک مشوید چرا که آن همواره زشت و بدراهی است».
مییابیم که این گناه کبیره فاحش، زشتی و فحشای آن با اضافه نمودن چیزهای دیگر که به آن جمع میشوند، زیاد میشود.
بعضی ازآن ملابسات و اضافات مربوط به زانی میباشند، به این صورت که زناین محصن (متاهل) سوای زنای عازب (مجرد) است و به همین خاطر است که عقوبت زنای مجرد صد ضربه شلاق است همانگونه که در قرآن بیان شده ولی عقوبت زنای محصن رجم (سنگسار) است. همانگونه که در سنت نبوی بدان تصریح شده است. و باز زنای پیرمرد سوای زنانی جوان است که جوانی پرتوی از دیوانگی است. به همین دلیل در حدیث صحیح روایت است که پیامبر جمیفرماید: «ثلاثة لايكلمهم الله يوم القيامة ولايزكيهم ولهم عذاب أليم: شيخ زان، وملك كذاب وعائل مستكبر» [۱۳۳]. «سه گروه خداوند در روز قیامت با آنها سخن نمیگوید و عذابی دردناک دارند: ۱- پیر زناکار ۲- اسیر دروغگو ۳- فقیر متکبر».
این سه گروه بدون شدت نیاز، مرتکب چنان معصیتی شدهاند.
و بعضی از آن ملابسات مربوط به زنا شونده میباشد مانند اینکه زن متأهل باشد که فساد زنا متوجه شوهر زن و یا هتک حرمت او گردد و موجب اذیت و آزار فراوان شوهر شود، چه بسا زن از مرد زانی حامله گردد و در نهایت کودکی به کسی نسبت داده شود که از او هم نباشد. به همین سبب پیامبر خدا جمیفرماید: «ليس منا من خبب امرأةعلى زوجها» [۱۳۴]. «از ما نیست کسی که زنی را بر شوهرش فاسد گرداند».
به ویژه هنگامی که زن راستکردار و عفیف باشد و مرد زانی ایشان را به انحراف کشانده باشد و چه بسا مرد زانی وسایلی اعمال نماید تا اینکه زن در مقابل چنان عمل ضعیفالاراده و تن بدان فحشا دهد.
و باز گناه زنا با زن شوهردار، هنگامی که همسایه هم باشد، افزونتر و بزرگتر خواهد شد که چنان فرض میشود، چنین مردی حارس و نگهبان اوست نه دزد و سارق عفت او، چه بد مردی وقتی که با ناموس همسایهاش خیانت ورزد. عنتره با این که در عصر جاهلیت بوده میگوید:
واغض طرفي ان بدت لي جارتي
حتى يواري جارتي مأواها!
«هنگامی که زن همسایه بر من آشکار گردد، چشمانم را نسبت به نگاه او پایین میآورم تا اینکه منزلتش او را از من بپوشاند».
ولی چنین مرد زانی دارد بر او غارتگرانه حملهور میشود و به هتک ناموس او میپردازد و پیامبر خدا جاز کسی که همسایه از او امنیت نداشته باشد، نفی ایمان نموده است.
شیخین، مسلم و بخاری از حدیث ابن مسعود روایت کردهاند که میگوید:
از پیامبر خدا جسؤال شد کدام گناه بزرگتر است؟ فرمود: «أن تجعل لله ندا وهو خلقك». «اینکه برای خداوند شریک قائل شوی در صورتی که او تو را آفریده است».
سؤال کننده سپس پرسید: و دیگر کدام گناه بزرگتر است؟ پیامبر فرمود: «أن تقتل ولدك مخافةأن يطعم معك». «اینکه فرزندت را بکشی از ترس اینکه مبادا با تو هم غذا گردد».
سپس سائل پرسید: دیگر کدام گناه بزرگتر است؟ پیامبر جفرمود: «ان تزاني حليلةجارك». «اینکه با زن همسایهات زنا کنی» [۱۳۵].
پیامبر جدر میان گناهان کبیره بزرگترین آنان را بیان نمود، هر چند همهی آنها بزرگ و عظیم هستند. تمام نمونههای شرک به خدا ظلم و ستم است ولی بزرگتر از آن همانند قرار دادن برای خداوند متعال است در حالی که تو را آفریده است. و قتل در حد ذات خود از بزرگترین گناهان است ولی بزرگتر از آن این است که فرزند خود را به قتل رسانی که فرض بر این است، تو خود گرسنگی را متحمل کردی به خاطر سیر نمودن کودکت و شبانه بیدار مانی تا او به خواب رود و خود را فدای او بنمایی ولی در مقابل با انگیزه طمع و خست و بیم اینکه مبادا مزاحم طعام و خوراک تو گردد، او را به قتل برسانی! و عمل زنا در ذات خود به عنوان یک گناه کبیره به حساب میآید ولی زنا با زن همسایه که فرض بر آن است شخص همسایه در غیاب شوهر زن بایستی حافظ و نگهبان او گردد و امنیت ناموسی و عفتی را برای همسایه ارزانی دارد ولی در مقابل آن شخص میآید با زن همسایه مرتکب زنا میشود که این نوع گناهان از اکبرکبائر به شمار میآیند.
از مقداد بن اسود روایت شده که پیامبر جبه یارانش فرمود: نظر شما راجع به زنا چیست؟ گفتند: حرام است و خدا و پیامبرش آن را تحریم گردانیده لذا آن تا روز قیامت حرام میباشد. پیامبر جفرمود: «لأن يزني الرجل بعشر نسوةأيسر عليه من أن يزني بامرأة جاره». «اگر مردی با ده زن زنا کند جرمش کمتر از آن است که با زن همسایهاش زنا کند» [۱۳۶].
بنابر این وقتی همسایه باز از خویشاوندان زانی باشد مانند: پسرعمو، پسردایی، پسرخاله، برادر، عمو و یا دائی زن همسایه باشد، در این صورت گناه و مجازات زنا با چنین کسی به مراتب بزرگتر و عظیمتر خواهد بود، زیرا چنین رحمی از سه حق برخوردار است: ۱- حق اسلامی ۲- حق همسایگی ۳- حق خویشاوندی. به همین خاطر است که اذیت و آزار آن بسیار عظیم و خطرناک است.
و زنا با زنی که شوهرش به قصد اطاعت و بندگی خدا از او غایب شده باشد مانند اینکه به حج یا عمره، یا به دنبال علم و دانش، یا برای دعوت مسلمانان بهسوی خدا و یا برای جهاد در راه خدا از منزل دور باشد، باز از لحاظ شدت عقوبت و بزرگی گناه، حکم زنا با زن همسایهی فامیل است و بلکه خطرناکتر از آن میباشد؛ به دلیل این که زنا به چنین زنی از لحاظ گناه و عقوبت، عظیمتر و شدیدتر از زنا با زن عادی است، زیرا زنا به چنین زنی خیانت بس بزرگی است نسبت به شوهر ایشان که در راه طاعت خدا و مصالح دین و امت از منزل غایب شده است، ولی در مقابل چنین مردی بیاید با هتک حرمت او و تجاوز به ناموس او ایشان را پاداش دهد! طبیعی است که کیفر و جرم آن بسی عظیم و خطرناک است. و در حدیث ازپیامبر خدا جروایت شده: «مثل الذي يجلس على فراش المغيبة مثل الذي ينهشه أسود من أساود يوم القيامة». «مثال کسی که به ناموس کسی که از همسرش غایب است، تجاوز جنسی نماید همانند این است که ماری از مارهای روز قیامت به او حملهور گردد» [۱۳٧].
و در حدیث صحیح از بریده روایت شده که پیامبر خدا جمیفرماید: «حرمة نساء الـمجاهدين على القاعدين كحرمة أمهاتهم! ما من رجل من القاعدين يخلف رجلا من الـمجاهدين في أهله فيخونه فيهم إلا وقف له يوم القيامة فيأخذ من حسناته ما شاء حتى يرضى ثم التفت إلينا رسول الله جفقال: فما ظنكم؟!». «حرمت زنان مجاهدین بر قاعدین (خانه نشینانی که روی عذری با مجاهدان بیرون نرفتهاند) مانند حرمت مادرانشان میباشد. هیچ مردی از قاعدین نیست که سرپرستی خانوادهی مردی از مجاهدین را نموده باشد و سپس با ناموس آن مرد مجاهد خیانت ورزد مگر اینکه در روز قیامت او را در برابر آن مجاهد میایستانند و از نیکها و حسنات آن مرد خائن هر چه بخواهد به اذن خداوند دریافت مینماید تا آنگه که راضی گردد و سپس رسول خدا جبهسوی ما نگاهی افکند و فرمود: گمان شما چیست؟!».
یعنی پندار و نظر شما راجع به کسی که بخواهد از حسنات دشمنش دریافت نماید باید چگونه باشد آن هم در روزی که مردم بیشتر از هر موقعی به افزایش حسناتشان نیازمندتر میباشند، در روزی که هیچ پدری به کار فرزندش نمیآید و هیچ فرزندی نیز به کار پدرش نخواهد آمد؟ و در روایت نسائی در حدیث این عبارت اضافی را دارد: «أترون يدع له من حسناته شيئاً؟!». «آیا میپندارید که هیچ حسنهای برای او باقی بگذارد؟» [۱۳۸].
گناه مانند آن و یا بدتر از آن، گناه کسی است که با یکی از محارم خود مانند، خواهر، عمه و یا خالهی خود زنا کند که عقوبت و جرم آن به مراتب بیشتر و خطرناکتر است زیرا فرض بر این است که شخص حافظ و پاسدار ناموس چنین کسانی باشد و با کسانی که قصد تجاوز با هتک حرمت آنان دارند، به جنگ و نبرد پردازند نه اینکه خود با آنان تجاوز ناموسی نماید! و محارم ازدواجی مانند، مادرزن، خواهرزن، زنپدر، زن پسر، همانند محارم نسبی است.
و تمام گناهان خصوصاً گناهان کبیره به اقتضای مکانی که گناه در آن واقع شده چند برابر بزرگ و عظیم خواهند شد مانند ارتکاب گناه در خاک حرم، که مجازات گناهان در آن چند برابر خواهند شد همانگونه که ثواب حسنات در آن چند برابر خواهد شد که این عین عدالت است، زیرا خداوند همانگونه که پاداش زنان پیامبر را وقتی خاضع و تسلیم خداوند باشند و اعمال نیک انجام دهند چند برابر گردانده است عقوبت و مجازات آنان را باز وقتی که مرتکب عمل فاحشی گردند چند برابر کرده است.
و همانطور که گناهان برحسب مکان چند برابر میشوند برحسب زمان هم چند برابر خواهند شد مانند اینکه کسی در ماههای حرام زنا کند که گناه آن بسیار شدید است زیرا که خداوند متعال دربارهی ماههای حرام میفرماید:
﴿ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُۚ فَلَا تَظۡلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمۡۚ﴾[التوبة: ۳۶].
«این است آئین استوار پس در این ماهها (ماههای حرام) بر خود ستم نکنید».
در تمام ماهها ظلم بر نفس حرام است ولی در ماههای حرام، ظلم بر نفس چند برابر حرام میباشد.
و نمونه دیگر گناه در ماه رمضان است که خداوند متعال روزه را در روزهای آن واجب و پیامبر خدا جقیام شبهای آن را مستحب گردانیده است، و فحش و بیهودهگرایی در آن ماه را نهی فرموده است. پس مسلمان در ماه رمضان آرزوهای نفسانی و معاشرت جنسی با همسر خود را به خاطر اطاعت پروردگار ترک میکند در حالی که چنین کسی در این ماه به خاطر اطاعت از شیطان و هوای نفسانی خود با یک زن بیگانه زنا میکند؟!.
به همین خاطر بود هنگامی که در ماه رمضان شخص مستی را نزد عمر بن خطاب سآوردند. و عمر سحد مستی را به سبب اینکه ماه رمضان را هتک حرمت نموده بود جاری نمود، بیست تازیانه بر حد شرعی افزود و به او گفت: خود را به مستی میافکنی در حالی که کودکان ما در این ماه، روزه دارند؟!
و یا مانند دههی اول ذیالحجه که ثواب حسنات در آن روزها به ویژه در روز عرفه، چند برابر میشود، و همچنین در اوقات نمازها و هنگام شنیدن اذان و اوقات اجابت دعا و امثال آن، که انجام گناه در چنان مواردی عقوبتش مضاعف میشود.
و گاهی عقوبت گناه به خاطر انجام خود گناه است و همانگونه که غزالی بیان داشته است، چند برابر خواهد شد مانند استمرار و تکرار بر یک گناه که در قول پیامبر جکه میفرماید: «أنّ تزاني حليلة جارك». «استمرار عمل فحشاء با زن همسایهات» عبارت «تزانی» منظور یک بار و یا دو بار نیست بلکه منظور دوام عودت و تکرار آن است.
و یا مانند ارتکاب گناه به صورت علنی و آشکار همانگونه که حدیث صحیح روایت شده که: «كل أمتي معافىإلا الـمجاهرين». «همه امت در رابطه با گناه بخشوده میشوند به جز تظاهرکنندگان».
به همین دلیل است که شارع مقدس مجازات زنا را به خاطر تظاهر و تجاهر به آن قرار داده، از اینرو شریعت اسلامی برای اثبات زنا و اقامهی حد بر زناکار، چهار شاهد عادل (که عمل جنسی را با چشم خود همانند مشاهدهی میل در مکحله و یا قلم در دوات دیده باشند) را منظور داشته همانطور که فقیهان اسلامی نیز قلم صحت بر آن نهادهاند. و اثبات چنین گناهی به صورت عادی حاصل نخواهد شد مگر اینکه دو شخص زناکار مجاهر به فسق باشند و توجهی ننماید که آیا مردم آن را در حال زنا ببیند یا نبینند.
ابن ماجه، بزار و بیهقی از حدیث ابن عمر سروایت میکنند که پیامبر جمیفرماید: «يا معشر الـمهاجرين، خمس خصال إذا ابتليتم بهن وأعوذ بالله أن تدركوهن: لم تظهر الفاحشة في قوم قط حتى يعلنوا بها إلا فشا فيهم الطاعون والأوجاع التي لم تكن مضت في أسلافهم الذين مضوا...» تا پایان حدیث). «ای گروه مهاجرین، پنج صفت هستند هرگاه به آنان مبتلا شدید (و از خدا پناه میبرم که بدانان مرتکب شوید) اینگونه مجازات دارند: ۱- هر قومی که عمل فحشا را آشکارا در میان خود رواج دهند، بیماری طاعون و بیماریهای دیگری که در میان پیشینیان سابقه نداشته است در میان آن قوم منتشر خواهد شد...» تا پایان حدیث.
به وسیلهی فحشای آشکار (که شامل زنا و عمل قوم لوط میگردد) به مجازات سختی در این دنیا از قبیل طاعون و بیماریهای دیگری که سابقهای در گذشتگان نداشته به ویژه بیماری «ایدز» که پزشکان امروزی از معالجهی آن ناتوانند و بدان «طاعون سفید» هم میگویند، دچار خواهند شد.
و در حدیث ابن مسعود سروایت شده که پیامبر خدا جمیفرماید: «ما ظهر في قوم الزني والربا إلا أحلوا بأنفسهم عذاب الله» [۱۳٩]. «در میان هیچ گروهی عمل زنا و رباخواری ظاهر نمیگردد مگر اینکه عذاب خدا را بر خود مباح داشتهاند».
عذاب خدا هنگامی بر قومی جاری میگردد که اعمال قبیح زنا و ربا در میان آن آشکار و شایع گردند که آشکار شدن و شیوع اعمال زنا و ربا خود گناه دیگری است علاوه بر اصل گناه.
و گناه بدتر از اعلان و افشای زنا، ارتکاب زنایی است که به صورت غصب و تجاوز عدوانی و در راستای تهدید با سلاح و نیرو صورت گیرد همانگونه که بعضی از حاکمان طاغوت، قدرتمندان ظالم و ثروتمندان بدکار دربارهی دختران خانوادههای مستضعف که مالک هیچگونه توان و نیرو نیست انجام میدهند و یا همانند بعضی بدکارانی که در مسیر راه به زنربایی میپردازند و با چوب و چماق آنان را سوار ماشین خود میکنند و با آنان عمل زشت زنا را انجام میدهند و پس از آنکه گوشت آنان را خوردند، مانند استخوان بیخاصیت آنان را پرت میکنند و بسیاری از دانشمندان معاصر فتوا دادهاند که مجازات چنین کسانی قتل است و ما این نظریه را ترجیح میدهیم.
آنچه درباره زنا گفته شد، دربارهی غیر آن هم صادق است برای مثال قتل یکی از مهلکات و گناه بزرگی است ولی گناه قتل مؤمن صالح شدیدتر و عظیمتر از قتل مسلمان عاصی و یا غیرصالح میباشد. و باز قتل مسلمان دعوتگر نزد خداوند از قتل مسلمان عادی بسیار شدیدتر است همانطور که خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكۡفُرُونَ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ وَيَقۡتُلُونَ ٱلنَّبِيِّۧنَ بِغَيۡرِ حَقّٖ وَيَقۡتُلُونَ ٱلَّذِينَ يَأۡمُرُونَ بِٱلۡقِسۡطِ مِنَ ٱلنَّاسِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ٢١﴾[آل عمران: ۲۱].
«کسانی را که به آیات الله کفر ورزیدند و پیامبران را بنا حق می-کشتند و مردمانی را به قتل می رساندند که به عدالت و دادگری فرمان می دادند، به عذابی دردناک مژده بده».
و باز قتل کودکان بیگناه، از قتل بزرگتران شدیدتر است همانگونه که قرآن بر زبان موسی به عبد صالح میگوید:
﴿أَقَتَلۡتَ نَفۡسٗا زَكِيَّةَۢ بِغَيۡرِ نَفۡسٖ لَّقَدۡ جِئۡتَ شَيۡٔٗا نُّكۡرٗا﴾[کهف:٧۴].
«آیا شخص بیگناهی را بدون اینکه کسی را به قتل رسانده باشد کشتی؟ واقعاً کار ناپسندی مرتکب شدی».
و باز قتل فرزندان کودک بسیار ناپسند و گناه بس عظیمی است، زیرا شامل قتل و قطع رحم است و هر گاه فرزندان به خاطر فقر و تنگدستی به قتل رسانده شوند جنایت آن بسیار عظیمتر خواهد بود، همانگونه که خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّ قَتۡلَهُمۡ كَانَ خِطۡٔٗا كَبِيرٗا﴾[الإسراء: ۳۱].
«کشتن آنان پیوسته زشت و بدراهی است».
و هر گاه قتل فرزندان به وسیلهی زنده به گور کردن آنان باشد، همانگونه که در دورهی جاهلیت با دختران چنین عملی انجام میشد، در این صورت گناه و جرم آن بسیار قبیح و شنیع میباشد.
﴿وَإِذَا ٱلۡمَوۡءُۥدَةُ سُئِلَتۡ٨ بِأَيِّ ذَنۢبٖ قُتِلَتۡ٩﴾[التکویر: ۸-٩].
«هر گاه از آن دخترک زنده بگور شده سؤال شود: به کدامین گناه کشته شده است؟».
به گناهی مانند دروغ بنگرید که تمام آن حرام است ولی باید دانست گناه آن متفاوت است و به وسیله اسباب و وسایل دیگر، بزرگ و شدت مییابد: دروغ شاهان و امیران بیشتر موجب خشم خداوند متعال است. و در حدیث نبوی روایت شده است که یکی از سه گروهی که خداوند در روز قیامت توجهی به آنان نمینماید و از عذاب دردناک رهایی نخواهند یافت، پادشاه دروغگوست.
و از آن جمله است دروغ در گواهی دادن، زیرا که باعث از بین رفتن عدالت، و تباهی حقوق دیگران و کاشتن بذر فساد در جامعه خواهد شد. حدیث متفق میان مسلم و بخاری آن را از گناهان کبیره به شمار آورده است.
و یا دروغ گفتن همراه با سوگند که چنین حالتی به عنوان اهانت به نام خدا و سوگند به او تلقی میشود، به علاوه تباهی اموال، خونها و ناموسهای مردم را در بردارد. به همین خاطر است که سوگند دروغین را سوگند فاجره و یا سوگند «غموس» گویند به دلیل اینکه صاحبش را در دنیا بهسوی گناه فرو میبرد و در قیامت او را بهسوی آتش میاندازد و از گناهان کبیره به حساب میآید. و از آن جمله دروغ گفتن در مورد خوابها: اینکه شخصی چیزی را در خواب ببیند و چیز دیگری را با دروغ به مردم بگوید: همانگونه که در حدیث صحیح بیان شده که در مورد خواب خود به دروغپردازی بپردازد درباره چیزهایی که در انحراف و تشویش افراد امت تأثیر داشته باشد.
و بزرگتر از آن دروغ بستن بر پیامبر خدا جبه وسیلهی اختراع و جعل احادیثی که پیامبر آنها را نگفته باشد که به روایت تواتر از پیامبر خدا جروایت شده که: «إن كذبا علي ليس ككذب علیأحد، من كذب علي متعمدا فليتبوأ مقعده من النار». «دروغ بستن بر من مانند دروغ بستن بر دیگری نیست، هر که به عمد بر من دروغ بندد جایگاهش را در آتش جهنم آماده کند».
و بزرگترین دروغ؛ دروغ بستن به الله متعال و یا ادعای پیامبری نمودن است چنانچه الله تعالی می فرماید:
﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمۡ يُوحَ إِلَيۡهِ شَيۡءٞ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثۡلَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۗ﴾[الأنعام: ٩۳].
«و کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بندد یا بگوید: (به من وحی شده) در حالی که چیزی به او وحی نشده باشد و یا بگوید: بزودی مانند آنچه را خدا نازل کرده است، نازل میکنیم!».
بنابراین در مییابیم که تمام گناهان به وسیلهی اسباب و ملابسات مختلف قابلیت و پذیرایی بزرگ و بزرگ شدن را دارند که گناه و عقوبت آنها نزد خداوند مضاعف و چند برابر میشود.
[۱۳۳] ابوداود این حدیث را از ابوهریره سروایت کرده است (۱۲٧۵) و نسائی در «الکبری» و ابن حبان در صحیح خود و حاکم (۲/۱٩۶) در صحیح خود و با شرط بخاری آن را صحیح دانسته و ذهبی هم موافق او است و ابویعلی هم آن را روایت کرده و راویان آن را موثق دانسته است همانگونه که منذری (۱۱۶٧) و هیثمی (۲۶۵:۵ بیان داشته است). [۱۳۴] متفقعلیه. [۱۳۵] متفق علیه. [۱۳۶] روایت احمد در المسند (۶/۸) و راویان آن موثق هستند، طبرانی در الکبیر و اوسط بیان داشته و منذری در ترغیب کتاب المنتفی (۱۵۲۱) و هیثمی: (۸/۱۶۸). [۱۳٧] صحیح الترغیب [۲۴۰۵] البانی و آنرا حسن گفته است. [۱۳۸] روایت از مسلم در اماره (۱٧٩٧) ابوداود (۲۴٩۶) نسائی در جهاد باب «من خان غازياً في أهله» (۶/۵۰-۵۱). [۱۳٩] روایت احمد در المسند و شیخ شاکر میگوید: اسناد آن صحیح است و ابویعلی با سند جید آن را روایت کرده به نقل از هیثمی (۴/۱۸).