اظهار و بازگو کردن گناه
پنجم: شخص مرتکب گناه گردد، سپس آن را اظهار کند و آنچه را انجام داده بازگو کند و یا در انظار دیگران مرتکب گناه شود که آن خیانتی است بر ستاری خداوند متعال که وی را بدان پوشیده است و تحریک و بدآموزی کسانی که گناه او را بشنوند و یا آن را ببینند که این دو جنایت هم به گناه افزوده میشوند و گناه صغیره را به کبیره و کبیره به اکبر تبدیل مینمایند. و اگر تشویق دیگری در آن و وادار کردن او بر آن و مهیا گردانیدن اسباب برای گناه او اضافه گردد گناه چهارم خواهد شد و کار او به غایت زشتی میانجامد. در خبر است:
«كل الناس معافىإلا المجاهرين يبيت أحدهم على ذنب قد ستره الله فيصبح فيكشف سترالله ويتحدت بذنبه» [۱۳۰]. «همهی مردم بخشوده و مورد عفو قرار میگیرند به جز کسانی که به طور آشکار گناه کنند. مانند این که یکی از آنان بر گناهی که خداوند متعال شبانه آن را بر وی پوشانده، بامداد وقتی برخیزد پرده خدای را بردارد و گناهان خود را بازگو نماید».
زیرا که از جمله صفات و نعمتهای خداوند این است که خوبی را ظاهر میکند و زشتی را میپوشاند، بنابر این ظاهر کردن آنچه بایستی مستور باشد کفران نعمت است.
بعضی گفتهاند: گناه مکن، و اگر الزاماً مرتکب گناه شدی دیگری را در آن تشویق و ترغیب مکن که در این صورت مرتکب دو گناه شدهای. خداوند در همین رابطه میفرماید:
﴿ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتُ بَعۡضُهُم مِّنۢ بَعۡضٖۚ يَأۡمُرُونَ بِٱلۡمُنكَرِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمَعۡرُوفِ﴾[التوبة: ۶٧]
«مردان و زنان دو چهره همانند یکدیگرند به کار ناپسند وا میدارند و از کار پسندیده باز میدارند».
و یکی از پیشینیان گفته است:
«ما انتهك الـمرء من اخيه حرمة اعظم من ان يساعد علي معصية ثم يهونها عليه». «شکست حرمت هیچ برادری بزرگتر از این نیست که در معصیت او را کمک کند، آنگاه گناه و معصیت را برایش آسان جلوه دهد».
[۱۳۰] حدیث، از ابوهریره سو متفق علیه است.