توبه در سنت نبوی
در سنت نبوی احادیث فراوانی را دربارۀ دعوت به توبه، بیان فضائل آن و تشویق و ترغیب مردم بهسوی آن با روشهای مختلف مییابیم که پیامبر خدا ج میفرماید: «يا أيها الناس! توبوا إلى الله فإنيأتوب إليه في اليوم مائة مرة» [۶].«ای مردم، به درگاه خداوند توبه کنید. من در روز صد بار به درگاه او توبه میکنم».
ما اینجا به بیان بعضی از آنچه حافظ منذری در کتاب خود به نام «الترغيب و الترهيب» بیان داشته اکتفا نموده و مهمترین منتخبات او را در این باره در کتاب خود به نام «الـمنتقی من الترغيب و الترغيب» بیان مینمایم.
۱- از ابوموسی س روایت است که پیامبر ج فرمود: «إن الله عزوجل يبسط يده بالليل ليتوب مسيء النهار، ويبسط يده بالنهار، ليتوب مسيء الليل حتى تطلع الشمس من مغربها». «خداوند بال رحمت خود را شبانه میگستراند تا توبۀ گناهکار شبانه را قبول کند و چنین موهبت پروردگار پیوسته جاری است تا آنگاه که آفتاب از مغرب طلوع کند [کنایه از قیامت است]» روایت از مسلم و نسائی.
۲- از ابوهریره س روایت شده که رسول خدا ج میفرماید: «لو أخطأتم حتى تبلغ الشمس ثم تبتم، لتاب الله عليكم». «اگر آنقدر خطا کنید که خطاهایتان به خورشید برسد، سپس توبه کنید. خداوند توبۀ شما را میپذیرد». این احادیث را ابن ماجه، با سنت جید روایت کرده است [٧].
۳- از جابر س روایت است که میگفت شنیدم پیامبر خدا ج میفرمود: «من سعادة الـمرء أن يطول عمره ويرزقه الله الإنابة». «از سعادت و خوشبختی شخص است که عمرش طولانی باشد و خداوند توبه و بازگشت به درگاه خود را، روزی او گرداند».
۴- این حدیث را حاکم با سند صحیح روایت کرده است [۸].
۵- از ابوسعید خدری روایت است که پیامبر ج فرمود: «مثل المؤمن ومثل الإيمان كمثل الفرس في آخيته يجول ثم يرجع إلی آخيته وأن المؤمن يسهو ثم يرجع فأطعموا طعامكم الأتقياء وأولوا معروفكم المؤمنين». «مثال شخص مؤمن و ایمان همچون اسب است که آن اسب اطراف میخکوب خویش به گشت و جولان میپردازد. آنگاه به میخکوب خویش باز میگردد و مسلمان سهو میکند و سپس به اصل فطرت خود بازگشت میکند. پرهیزگاران را در اطعام و مؤمنان را در ولیمهها و جشنهای نیکتان بهرهمند سازید». این حدیث را ابن حبان در صحیحش روایت کرده است [٩].
۶- از انس س روایت است که پیامبر خدا ج فرمود: «كل ابن آدم خطاء وخير الخطائين التوابون». «همه فرزندان آدم خطاکارند و بهترین خطاکاران توبهگرانند». این حدیث را ترمذی، ابن ماجه و حاکم از روایت علی پسر مسعده گرفتهاند. ترمذی میگوید این حدیث غریب است و جز از حدیث علی بن مسعده آن هم از قتاده آشنایی بدان نداریم. حاکم گفته صحیح الاسناد است [۱۰].
٧- از ابوهریره سروایت است که میگوید شنیدم پیامبر خدا ج میگفت: «إن عبدا أصاب ذنبا فقال: يا رب!إني أذنبت ذنباً فاغفره، فقال له ربه: علم عبدي أن له ربا يغفر الذنب ويأخذبه، فغفرله، ثم مكث ماشاءالله، ثم أصاب ذنبا آخر [و ربما قال: ثم أذنب ذنبا آخر] فقال: يا رب!إني أذنبت آخر فاغفرلي قال ربه: علم عبدي أن له ربا يغفر الذنب، ويأخذ به فغفر له ثم مكث ماشاءالله ثم أصاب ذنباً آخر [و ربما قال: ثم أذنب ذنباً آخر] فقال: يا رب!إني أذنبت ذنباً فاغفرلي، قال له ربه: علم عبدي أن له ربا يغفر الذنب ويأخذ به فقال ربه: غفرت لعبدي فليعمل ماشاء». رواه البخاری و مسلم. «یکی از بندگان مرتکب گناهی شد و گفت: پروردگارا! مرتکب گناهی شدهام، آن را بیامرز. خداوند متعال فرمود: بنده ی من دانست پروردگاری دارد که گناهش را میبخشد و یا مجازات میکند. پس خداوند او را بخشید. سپس مدتی آنچه خدا خواست درنگ نمود و باز مرتکب گناه دیگری شد و گفت: پروردگارا! مرتکب گناهی شدهام آن را بیامرز. پروردگارش فرمود: بندۀ من دانست پروردگاری دارد که گناهش را میآمرزد و یا مجازات میکند، سپس خداوند او را بیامرزید. سپس مدتی آنچه خدا خواست درنگ نمود و باز مرتکب گناه دیگری شد و گفت: پروردگارا! گناهی مرتکب شدهام آن را بیامرز، پروردگارش گفت: بندۀ من دانست پروردگاری دارد که گناهش میآمرزد و یا مجازات میکند. سپس خداوند فرمود: بندهام را آمرزیدم هر چه میخواهد انجام دهد».
معنی جمله ی «فليعمل ماشاء»، «والله اعلم» اینگونه باشد مادامی که آن بنده گناهی انجام دهد و از خداوند طلب آمرزش و توبه نماید و دوباره بدان گناه عودت ننماید. به این دلیل است که حدیث میگوید: «ثم اصاب ذنبا آخر» کسی که اینگونه رفتار کند هر چه خواست انجام دهد. زیرا چنان بندهای هر وقت و زمانی مرتکب گناهی شود، توبه و استغفارش موجب کفاره گناه خواهد. نه اینکه کسی گناهی انجام دهد و سپس بدون تصمیم بر ترک آن، زبانی استغفار کند و دوباره به گناه عودت نماید. چنین توبهای، به توبه ی دروغگویان «کذّابین» معروف شده است.
و قبلاً این حدیث نبوی بیان شد که: «إن المومن إذا أذنب ذنبا كانت نكتة سوداء في قلبه فإن تاب ونزع واستغفر صقل منها». «هر گاه بنده مؤمنی مرتکب گناه شود یک خال سیاه بر قلب او نقش میبندد. اگر توبه کرد و از آن گناه خود را رهانید و در پیشگاه خداوند استغفار نمود، آن خال پاک خواهد شد».
۸- از ابن عباس ل روایت شده که قریش به پیامبر خدا ج گفتند: نزد پروردگارت دعا کن که کوه صفا را برای ما طلا کند، اگر آن کوه طلا گشت از تو پیروی میکنیم. سپس حضرت ج پیشگاه خداوند دعا کرد. جبرئیل ÷پیش او آمد و گفت: «ای محمد خداوند به تو سلام رساند و به تو چنین میگوید: میخواهی صفا را برای آنان طلا گردانم ولی به دنبال آن، هر کسی از آنان کفر ورزد، چنان او را مورد عذاب قرار خواهم داد که در جهان بیمانند باشند، و یا میخواهی که باب توبه و رحمت را برای آنان بگشایم. حضرت جفرمود: خواستۀ من گشودن باب توبه و رحمت است». طبرانی این حدیث را روایت نموده و راویان آن همه از راویان احادیث صحیح است [۱۱].
٩- از عبدالله ابن عمر ب روایت شده که پیامبر خدا ج فرمود: «إن الله يقبل التوبة ما لم يغرغر». «خداوند متعال پیش از آنکه جان به گلو برسد و در غرغره افتد، توبۀ بنده را میپذیرد».
این یک حدیث حسن است که ابن ماجه و ترمذی آن را روایت کردهاند [۱۲].
۱۰- از عبدالله بن مسعود سروایت شده که پیامبر خدا فرمود: «التائب من الذنب كمن لاذنب له». «کسی از گناه توبه کند همچون کسی است که اصلاً گناه نکرده است».
روایت از ابن ماجه و طبرانی، و هر دو از روایت ابو عبیده بن عبدالله بن مسعود ش، او هم از پدرش میباشد. راویان طبرانی، راویان صحیح هستند، و این حدیث را باز ابن ابی الدنیا و بیهقی به صورت مرفوع از حدیث ابن عباس سروایت نمودهاند. با این اضافه: «والـمستغفر من الذنب وهو مقيم عليه كالـمستهزیء بربه». «و کسی که از گناه آمرزش طلبد و باز مرتکب آن شود چنان است که پروردگار خویش مسخره کند». و چه بسا به صورت موقوف با این اضافه روایت شده باشد.
۱۱- عبدالله بن معقل بمیگوید: من و پدرم نزد ابن مسعود س رفتیم، پدرم به او گفت: از پیامبر ج شنیدهای که گفته باشد: «الندم توبة» [۱۳]. «پشیمانی توبه است؟» ابن مسعود سجواب داد: بلی. حاکم با سند صحیح این را روایت کرده است.
۱۲- از ابوهریره س روایت شده که رسول خدا ج فرمود: «والذي نفسي بيده لو لم تذنبوا لذهب الله بكم ولجاء بقوم يذنبون فيستغفرون الله فيفغرلهم» روایت از مسلم و دیگران. «قسم به کسی که جانم به دست اوست، اگر شما گناه نکنید خداوند شما را بر میدارد و گروهی دیگر را خواهد آورد که گناه کنند و در پیشگاه خداوند طلب آمرزش کنند تا خداوند آنان را بیامرزد».
[زیرا یکی از نامهای خداوند متعال «غفار» است، وقتی که همۀ بندگان معصوم باشند و گناه نکنند پس چه کسی را بیامرزد؟!!] بنابراین گناهکار نباید از رحمت خدا مأیوس باشد که گناه هر چند بزرگ باشد، عفو و مغفرت پروردگار از آن بزرگتر است و خود میفرماید:
﴿قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ٥٣﴾[الزمر: ۵۳].
«بگو ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روی روا داشتهاید از رحمت خود نومید مشوید. در حقیقت خدا همۀ گناهان را میآمرزد که او خود آمرزندۀ مهربان است».
۱۳- از عمران بن حصین س روایت شده که «زنی از قبیله جهینه که از عمل زنا حامله شده بود نزد رسول خدا ج آمد و گفت: یا رسول الله! جرمی را مرتکب شدهام حکم آن را بر من جاری کن. پیامبر ج ولی او را خواست تا با او نیکی کند و چون وی وضع حملش شد ولی او را به حضور پیامبر ج بیاورد. آن شخص هم این کار را انجام داد. پیامبر ج دستور فرمودند تا لباسهایش را محکم بستند و سپس دستور رجم او را صادر نمود و حضرت رسول ج خود بر وی نماز میت گزارد.
عمر س گفت: ای رسول خدا، بر زنی که مرتکب زنا شده نماز میگزاری؟رسول خدا جفرمود: البته این زن توبه ای کرده، که اگر آن توبه میان هفتاد نفر از مردم مدینه تقسیم گردد وسعت و گنجایش آنان را دارد. آیا بهتر از این یافتهای که جانش را در راه خدا فدا کرد» روایت از مسلم.
۱۴- از ابوسیعد خدری س روایت شده است که: پیامبر ج فرمودند: «در زمانهای پیش از شما مردی بود که نود ونه نفر را به قتل رسانده بود. از مردم پرسیدکه امروزه شخص اعلم و داناتر اهل زمین کیست؟ وی را به راهبی راهنمایی کردند. آن مرد نزد راهب آمد و به نود و نه نفر مقتول خود اعتراف کرد و پرسید آیا برای او توبهای وجود دارد؟ راهب گفت: خیر! آن شخص راهب را هم به قتل رسانید و صد نفر را تکمیل کرد. بار دیگر آن مرد از عالمترین مردم سؤال کرد. این بار او را به عالمی راهنمایی کردند، و او نزد عالم آمد و اعتراف کرد که صد نفر مرد بیگناه را کشته است آیا راهی برای توبهاش وجود دارد؟ مرد عالم گفت: بلی چه کسی میتواند میان او و توبه مانع شود؟ برو به سرزمین فلان و فلان در آنجا مردمانی هستند که خدا را پرستش و عبادت میکنند تو هم با آن مردم خدا را عبادت کن و به سرزمین خویش برنگردی که آن جای بدی است. آن مرد تائب رفت و در نیمه ی راه مرگش فرا رسید. فرشتگان رحمت و عذاب بر سرش اختلاف کردند: ملائکه رحمت گفتند این شخص توبه کرده و قلباً بهسوی خدا روی آورده است و ملائکه عذاب گفتند او تاکنون کار نیکی انجام نداده است. فرشتهای به صورت آدمی از راه در رسید و او را داور میان خویش قرار دادند. وی گفت هر دو سرزمین را اندازهگیری کنید به هر کدام نزدیکتر بود آن را به حساب آورید. آن دو فرشته زمین را اندازهگیری کردند، دیدند که به سرزمین مطلوبش که قصد آن را داشته نزدیکتر است و ملائکه رحمت روحش را قبض و دریافت نمودند» [۱۴].
در روایتی در حدیث صحیح آمده: «که وجبی به منطقه ی نیکوکاران نزدیکتر بود، از این رو از جمله مردم آن سامان به حساب رفت».
در روایت دیگر از حدیث صحیح آمده است: «خداوند به این سرزمین [سرزمین بد] گفت که دور شو و به دیگری [سرزمین خوب] گفت که نزدیک شو. آنگاه گفت میان آنها را اندازه بگیرید. چون اندازه گرفتند یک وجب به منطقۀ مردان صالح نزدیکتر بود. پس خداوند گناهانش را آمرزیده و او را مورد رحمت خویش قرار داد».
در روایت دیگر آمده که وی سینۀ خود را به طرف آن سرزمین گردانید.
۱۵- از ابوهریره س روایت شده که پیامبر خدا ج فرمود: «قَالَ اللهُ أ: أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي، وَأَنَا مَعَهُ حَيْثُ يَذْكُرُنِي، وَاللهِ لَلَّهُ أَفْرَحُ بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ أَحَدِكُمْ يَجِدُ ضَالَّتَهُ بِالْفَلَاةِ، وَمَنْ تَقَرَّبَ إِلَيَّ شِبْرًا، تَقَرَّبْتُ إِلَيْهِ ذِرَاعًا، وَمَنْ تَقَرَّبَ إِلَيَّ ذِرَاعًا، تَقَرَّبْتُ إِلَيْهِ بَاعًا، وَإِذَا أَقْبَلَ إِلَيَّ يَمْشِي، أَقْبَلْتُ إِلَيْهِ أُهَرْوِلُ». «خداوند أمیفرماید: من با گمان بندۀ خود هستم و هر جا مرا یاد کند همراه اویم. به خدا قسم، شادی و خوشحالی ندارند در رابطۀ با توبۀ بنده خود از خوشحالی و شادیی یک از شما که گمشدۀ خود را در بیابان بیابد، به مراتب بیشتر است و هر کسی وجبی به من نزدیک شود، بازویی [ذراعی] به وی نزدیک خواهیم شد و هر کسی ذراعی به من نزدیک شود، باعی [۱۵]به او نزدیک خواهیم شد و هر کسی پیاده و آهسته بهسوی من آید هروله کنان بهسوی او خواهم رفت» [۱۶].
۱۵- از شریح، ابن حارث سروایت شده میگویند شنیدم که مردی از اصحاب پیامبر ج میگفت: رسول الله ج فرمودند خداوند أمیفرماید: «يا ابن آدم! قم إلي أمش إليك، وامش إلي أهرول إليك» [۱٧]. «بهسوی من برخیز بهسویت میآیم و بهسوی من دوان دوان بیا هروله کنان بهسویت میآیم».
۱۶- از انس بن مالک سروایت شده که پیامبر خدا جفرمود: «لله أفرح بتوبة عبده من أحدكم سقط على بعيره وقد أضله بأرض فلاة» [۱۸]. «شادمانی خداوند نسبت به توبه ی بندهاش [هنگامی که به درگاه او توبه کند] از شادمانی یکی از شما که شتر گم شدهاش را در بیابان پیدا کند، بیشتر است».
بخاری و مسلم این حدیث را از ابن مسعود سبا الفاظ بیشتری روایت کردهاند که در مکان خود خواهد آمد.
۱٧- از ابوذر سروایت شده است که پیامبر ج فرمود: «من أحسن فيما بقي غفر له ما مضی، ومن أساء فيما بقي أخذ بما مضی ومابقي» [۱٩]. «هر کس در بقیه عمرش به اعمال نیک پردازد، گذشته او بخشوده میشود. و هر کسی که بقیه عمرش را به اعمال بد سپری کند نسبت به گذشته و آیندهاش مجازات میگردد».
۱۸- از ابوهریره س روایت شده است که پیامبر ج فرمود: «مردی زنی را بوسیده بود ـ و در روایت دیگر جریان اینگونه است: مردی به خدمت رسول الله ج آمد و گفت: ای رسول خدا در دورترین نقطه مدینه بدون مسائل جنسی متعرض زنی شدهام این من و هر آنچه میخواهی در من حکم فرما، عمر س به او گفت: اگر خودت گناه را پوشیده میداشتی خداوند گناه شما را پوشیده میداشت، ابوهریره میگوید: پیامبر ججواب ایشان را نداد. مرد بلند شد و رفت. حضرت جمردی را به دنبال ایشان فرستاد و آمد و رسول خدا جاین آیه را برایشان خواند:
﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَيِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِۚ إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّئَِّاتِۚ ذَٰلِكَ ذِكۡرَىٰ لِلذَّٰكِرِينَ﴾[هود: ۱۱۳].
«و در دو طرف روز [اول و آخر آن] و نخستین ساعات شب نماز را برپا که خوبیها بدیها را از میان میبرد. این برای پندگیرندگان پندی است».
یکی از اهالی جلسه گفت: ای رسول خدا! آیا این حکم مخصوص ایشان است؟ حضرت ج فرمود: خیر بلکه شامل همۀ مردمان است [۲۰].
۱٩- از عقبه بن عامر س روایت است که پیامبر خدا ج فرمود: «مثال کسی که کارهای ناشایست و بدی را انجام می دهد و به دنبال آن کارهای نیک و شایسته انجام می دهد مانند مردی است که زره آهنین تنگ در گردن داشته باشد سپس به محض اینکه یک کار نیکی انجام داد یک حلقه ی زنجیر ازآن زره باز شود و با انجام کار نیک دیگر، یک حلقۀ دیگر و همانطور تا اینکه زره به زمین بیفتد» [۲۱].
۲۰- از ابوطویل شطب الممدود روایت است که به محضر رسول خدا ج آمد و گفت: «ای پیامبر ج نظر شما راجع به کسی که تمام گناهان را انجام داده، و هیچ گناهی را ترک نکرده باشد، یعنی هیچ گناه کوچک و بزرگی نیست که او انجام نداده باشد، چیست؟ آیا برای چنین کسی توبه هست؟ حضرت جفرمود: «آیا تو مسلمانی» مرد جواب داد: و اما من شهادت میدهم که جز خدای یگانه کسی شایستۀ عبادت نیست و گواهی میدهم که تو پیامبر و فرستادۀ پروردگار هستی.
حضرت ج فرمود: «تفعل الخيرات وتترك السيئات فيجعلهن الله تعالى لك خيرات كلهن». «کارهای نیک انجام ده و کارهای بد را ترک کن، در آن صورت خداوند تمام آن کارهای بد را به نیک، برای شما قرار میدهد».
مرد گفت: ریز و درشت، کوچک و بزرگ؟! پیامبر ج فرمود: بلی، مرد گفت: الله اکبر! و پیوسته الله اکبر را تکرار میکرد تا از مجلس خارج گردید.
[۶] حدیث را مسلم از مزنی روایت کرده است. [٧] ابن ماجه در کتاب «الزهد» شماره [۴۲۴۸] و در کتاب «الزوائد» با سند حسن آن را روایت کرده است. [۸] ذهبی در میزان [۴/۲۴۰] با آن موافق است. هیثمی آن را به عنوان جزئی از حدیث دانسته و گفته است که احمد و بزار با سند حسن [۱۰/۲۰۳] روایت کرده است. [٩] سند حدیث در الوارد [۲۴۵۱] به نقل از هیثمی این حدیث را باز احمد و ابویعلی روایت کردهاند و رجال هر دوی آنها از رجال صحیح است بجز ابوسلیمان لیثی و عبدالله پسر ولید تمیمی که هر دو موثقند [۱۰/۲۰۱]. [۱۰] ترمذی در باب «صفة القیامة، ۱/۲۵ و ابن ماجه در باب الزهد [۴۲۵۲] و حاکم [۴/۲۴۴] روایت نمودهاند و شیخ البانی در صحیح جامع صغیر [۵۴۱۵] آن را حسن دانسته است. [۱۱] مثل آن را هیثمی بیان داشته است [۱۰/۱٩۶] همچنین حاکم آن را روایت کرده و گفته است که اسناد آن صحیح میباشد. [۱۲] ترمذی در الدعوات [۳۵۳۱] و ابن ماجه در الزهد و آن را از حدیث عبدالله بن عمربقرار داده و باز حاکم آن را روایت نموده و صحیح دانسته، ذهبی موافق او است [۴/۲۵٧] هیثمی در المجمع آن را جزئی از حدیث یکی از اصحاب دانسته و گفته است. احمد راوی آن است و رجال آن رجال صحیح است. بجز عبدالرحمن که آن هم موثق است [۱/۱٩٧]. [۱۳] یعنی رکن اعظم توبه پشیمانی است همچنانکه گفته شده «الحج عرفة» و این هیچ گونه منافاتی با وجوب قصد و ترک گناه در تحقق توبهء نصوح را ندارد. [۱۴] این حدیث را بخاری، مسلم و ابن ماجه روایت نمودهاند. [۱۵] باع، برابر با (۱۶۲) سانتیمتر است. [۱۶] روایت از مسلم و بخاری چنین مضمونی را هم دارد. [۱٧] منذری, الترغیب و الترهیب۴/۱۲۵ و اسناد آن را صحیح گفته است. [۱۸] احمد با سند صحیح روایت نموده است. هیثمی آن را در مجمع الزوائد [۱۰/۱٩۶-۱٩٧] و [۱۰/۲۰۲] بیان داشته و گفته که رجال آن رجال صحیح است. [۱٩] روایت از بخاری و مسلم. [۲۰] روایت از مسلم. [۲۱] روایت از بزار و لفظ از طبرانی است با سند قوی و محکم ـ هیثمی گفته (۱۰/۲۰۲)، راویان بزار راویان صحیح هستند غیر از محمد بن هارون ابی نشیط، او موثق است.