مبعث حضرت رسول ج
در یکی از دفعات، که به غار حرا میرفت روز بعثت فرا رسید، روز موعود (روز بعثت و رسالت) در هفدهم ماه رمضان سال چهل و یک از میلاد با سعادت خود حضرت جمطابق با ششم اغطس سال ۶۱۰ میلادی بود. جبریل ÷به غار رفت و خطاب به او گفت: «بخوان». حضرت جگفت: من قاری نیستم. حضرت جمیفرماید: آنگاه جبریل ÷مرا دربر گرفت، تا حدی که بر وجودم فشار آمد.
سپس مرا رها کرد. دوباره گفت: بخوان، گفتم: من قاری نیستم. یعنی: خواندن بلد نیستم، باز مرا مانند اول دربر گرفت و فشار داد بعداً رهایم کرد و گفت: بخوان، من هم دوباره همان جمله را تکرار کردم، او نیز مرا گرفت و فشار داد و رهایم نمود و گفت:
بخوان به نام پروردگارت، آن کسی که آفرید. آفرید انسان را از خون بسته (علق). بخوان و پروردگارت بزرگوارترین است.
آن پروردگاری که بواسطه قلم نوشتن را به انسان یاد داد، آنچه که انسان نمیدانست یاد داد [۱۸].
بلی، آن جریان باعظمت، روز اول از روزهای «نبوت» و اولین وحی قرآنی بود.
[۱۸] ﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلَّذِي خَلَقَ١ خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِنۡ عَلَقٍ٢ ٱقۡرَأۡ وَرَبُّكَ ٱلۡأَكۡرَمُ٣ ٱلَّذِي عَلَّمَ بِٱلۡقَلَمِ٤ عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ يَعۡلَمۡ٥﴾[العلق: ۱-۵].