زندگانی پیغمبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم

فهرست کتاب

خبر قطعی و آشکار، نه سخنی عادی و معمولی

خبر قطعی و آشکار، نه سخنی عادی و معمولی

هنگامی که مسلمانان غرق در جنگ و درگیری بودند، پیامبر جدر مدینه با یارانش از آنان خبر می‌داد، که: در میدان جنگ (بین مسلمانان و رومیان) چه می‌گذرد.

أنس پسر مالک سنقل می‌کند، که: رسول خدا جشهادت زید، جعفر و عبدالله - رضوان الله تعالی علیهم - را قبل از این که از میدان جنگ خبر برسد، به مردم خبر می‌داد، و می‌فرمود: «زید سپرچم را در دست گرفت و شهید شد و بعد از او، جعفر سپرچم‌دار شد و به شهادت رسید و بعد عبد الله پسر رواحه پرچم را عهده‌دار شد و شهید شد» . در آن هنگام که از اوضاع سرداران اسلام خبر می‌داد، اشک از دو چشمش سرازیر می‌شد، تا این که پرچم را شمشیری از شمشیرهای [٩۲]خدا (خالد پسر ولید س) در دست گرفت، و خداوند آنان را یاری نمود [٩۳].

[٩۲] بنابراین، پیامبر جخالد پسر ولید سرا سیف الله لقب دادند. مترجم. [٩۳] خالد پسر ولید سبا سه فلانژ (گروه) دیگر مبادرت به حمله نمود و آنقدر پیش رفت, تا فرماندۀ قشون دشمن را به نام ملک بن البلاوی را به دست خود کشت. و این حملۀ شدید طوری مؤثر واقع شد, که به طور موقت نیروی دشمن را متوقف کرد. چون رومیان خیال کردند نیروی کمکی به مسلمانان رسیده است که بدانگونه به تهاجم دست زده‌اند. و ضمنا تاریکی شب فرار رسیده و خالد سفرمان عقب‌نشینی را صادر کرد. (کونستان – ویرژیل -گیورگیو).