بيعة الرضوان
به پیغمبر جخبر رسید؛ که عثمان سبه دست قریش شهید شده است. پیامبر جیاران را به بیعت و تجدید پیمان دعوت کرد، در حالی که پیامبر ج، زیر درخت مشهور نشسته بود، مسلمانان به طرفش شوریدند و تجدید پیمان نمودند، که: پیامبر جرا تنها نگذارند و در مقابل قریش بجنگند، و چون عثمان سحضور نداشت، پیامبر جدست خود را گرفت و گفت: «این دست من به جای دست عثمان». بعد «بیعۀ الرضوان» در زیر درخت «سمره» [۶٩]در حدیبیه صورت گرفت: که خداوند در بارۀ آن میفرماید: «براستی خداوند از مسلمانانی که با شما در زیر آن درخت بیعت کردهاند راضی است...» [٧۰].
در این مدت چهار پیک در بین پیامبر اکرم جو قریش آمد و رفت، و پیامبر جبه هریک از پیکها میگفت: ما برای جنگ با کسی نیامدهایم. برای عمره آمدهایم، در حالی که قریش بر سرکشی و طغیان و دشمنی موروثی خود پایدارند.
«عروه پسر مسعود ثقفی» یکی از آن پیکها بود، وقتی به نزد یاران خود بازگشت، گفت: ای قوم! پیش پادشاهان ایران، روم و حبشه رفتهام، به خدا قسم! هیچ پادشاهی را ندیدهام که یاران و درباریانش، او را چنان احترامی بگیرند: که یاران محمد، محمد را دوست دارند و احترام میگیرند. سپس، آنچه که دیده بود، برایشان تعریف کرد...
[۶٩] سمره: درخت بزرگ و خارداری است که تختۀ آن کم نظیر و مشهور است. (منجد) [٧۰] [الفتح: ۱۸].