رقابت در پرستاری و تربیت و توجه به دختر
انسانها و عقلها بر اثر ظهور اسلام و برنامههای حیاتی آن دگرگون شدند و به ارزش والای انسانی رسیدند. و دخترانی که قبل از اسلام در زمان جاهلیت زنده به گور میشدند، محبوبیت یافتند؛ مسلمانان، در کفالت و تربیتشان رقابت میکردند.
وقتی پیامبر جخواست، از مکه خارج شود، امامه لدختر کوچولوی حمزه سدنبالش افتاد و او را صدا زد: ای عمو! ای عمو!.
در آن هنگام علی سبه او رسید و دستش را گرفت، و به فاطمه لگفت: این دختر عمویت از تو کوچکتر است. فاطمه لاو را در بغل گرفت. اما علی، زید و جعفر شبر سر بغل گرفتن امامه لدرگیر شدند.
علی سمیگفت: من او را برمیدارم، چون دختر عموی من است.
جعفر سمیگفت: من او را برمیدارم، چون دختر عموی من و خالهاش نیز زن من است.
زید سمیگفت: من او را برمیدارم، چون برادرزادۀ من است.
در این هنگام پیامبر اکرم جمیان آنان قضاوت کرد، و حق را به خالهاش داد، یعنی: حق به جعفر سرسید. حضرت ججهت دلخوشی آنان فرمود:
«خاله به منزلۀ مادر است».
و به علی سگفت: «و از منی و من از تو».
و به جعفر سگفت: «تو از نظر صورت و سیرت مانند من هستی».
و به زید سگفت: تو برادر و مولای من یا ما هستی [۸٧].
[۸٧] مولی: جمعش موالی از مفاد آن: مالک سید، عبد، معتِق، معتَق، منعِم، منعمٌ، علیه، محب، صاحب، حلیف، جار، مهمان، شریک، پسر، عم، ابن عم، خواهرزاده (ابن الاخت)، صهر قریب مطلقا، ولی و تابع، استنباط میشود. (منجد)